پرچم ديپلماسي را بالا نگاه داريم
سارا معصومي
ايران و ايالات متحده امريكا در روزهاي سخت تصميمگيري قرار دارند. توافق هستهاي همچنان براي تهران تنها دريچه براي رفع تحريمهاي اقتصادي است و همين برجام براي امريكا حكم ابزاري كارآمد در راستاي محدودسازي فعاليتهاي هستهاي ايران و حفظ نظارت بر آنها را دارد. ايران و امريكا ميگويند هيچ تماس ديپلماتيكي ميان دو كشور وجود ندارد و در چنين شرايطي مسووليت هرگونه ميانجيگري يا پيامرساني با بازماندگان در برجام است. بازماندگاني كه در چهار سال رياستجمهوري دونالد ترامپ به هر ابزاري براي حفظ توافق روي آوردند تا بتوانند با روي كار آمدن رييسجمهوري جديد در كاخ سفيد برجام را دوباره به ايستگاه اجرا بازگردانند. دولت جو بايدن سرانجام از روز چهارشنبه هفته گذشته از موضعگيريهاي صرفا شفاهي اندكي فاصله گرفته و با دو اقدام عقبنشيني از فعالسازي مكانيسم ماشه در شوراي امنيت سازمان ملل متحد و رفع محدوديتها بر رفت و آمدهاي ديپلماتهاي ايراني در نيويورك تمايل خود را براي گفتوگو درباره برجام نشان داده است. مقامهاي متفاوت كابينه جو بايدن به طور مرتب مواضع واشنگتن در قبال توافق هستهاي و رابطه با ايران را بهروز رساني ميكنند. اما اينجا در تهران سكوت سياسي قابل توجهي حداقل در 48 ساعت گذشته در جريان بوده كه به نظر ميرسد در دو مساله ريشه دارد: 1. ايران منتظر سفر رافائل گروسي، مديركل آژانس بينالمللي انرژي اتمي بود كه شامگاه شنبه وارد تهران شد و امروز ديدارهايش با مقامهاي ايراني را پيش خواهد برد. 2. تهران مصمم به اجراي مصوبه مجلس شوراي اسلامي در متوقف كردن اجراي داوطلبانه پروتكل الحاقي است اما همزمان نميتواند از كنار پيشنهادهاي ديپلماتيك براي گفتوگو ساده عبور كند. ايران چهار سال رياستجمهوري دونالد ترامپ را با تحمل سياست فشار حداكثري در همه زمينهها پشت سر گذاشت و هر چند كه فشار اقتصادي وارد شده بر مردم آن هم در روزهاي شيوع كرونا قابل كتمان نيست اما صبر استراتژيك تهران و همچنين نقشه راهي كه براي برداشته شدن گامهاي كاهش تعهدات برجامي كشيده شد دو دستاورد قابل توجه براي ايران داشت. نخست آنكه تصوير ساخته شده از ايران به عنوان كشوري كه فعاليتهاي هستهاي نظامي مخفيانه داشته و حاضر به همكاري با جامعه جهاني نيست در هم شكسته شد. افكار عمومي در سطح بينالمللي شاهد يك سال صبوري ايران در برابر خروج امريكا از برجام و ناتواني بازماندگان در توافق براي جبران اين خروج بود. در اين بازه زماني گزارشهاي متعدد آژانس بينالمللي انرژي اتمي نشان داد كه هرچند تهران از منافع اقتصادي برجام به دليل تخلف طرفهاي مقابل محروم شده اما دست به اقدامي انتحاري و غيرقابل جبران نزده است. در نتيجه همين سياست بود كهبهرغم فضاي ضدايراني حاكم بر رسانههاي غربي، عمده تحليلها در چهار سال گذشته، ايالات متحده را مقصر بحران به وجود آمده در پرونده برجام دانسته و از انزواي امريكا در نتيجه خروج از برجام سخن گفته و نوشتند.
دستاورد دوم حفظ شاكله توافق براي روزي بود كه با پايان رياستجمهوري ترامپ سرانجام فرا رسيد. اين هدف به بهترين شكل در كاهش تعهدات برجامي ايران تامين شد. بعد از يك سال صبر استراتژيك، تصميم هيات نظارت بر اجراي برجام كه اعضاي آن از نهادهاي مختلف سياسي و امنيتي هستند اين بود كه ايران بايد پاسخ بدعهدي را با بدعهدي داده و از حقوق تعريف شده براي خود در متن برجام استفاده كند. مهندسي اين گامها نيز به گونهاي انجام گرفت كه طرف مقابل پيش و پس از هرگام فرصت كافي براي جبران گذشته و متوقف كردن روند آغاز شده در تهران را داشته باشد. همزمان ايران كميت و كيفيت فعاليتهاي هستهاي در هر گام از كاهش تعهدات را به گونهاي مديريت كرد كه فرصت هر گونه تهديد امنيتيسازي يا طرح ادعا درباره حركت سريع ايران به سمت سلاح از طرفهاي مقابل گرفته شود. مهمترين تصميم ايران پرهيز از ايجاد تغيير در اجراي داوطلبانه پروتكل الحاقي بود كه در حقيقت يك تير با دو نشان بود: حساسيت روسيه و چين در اين خصوص در نظر گرفته شد و همچنين سه كشور اروپايي و آژانس بينالمللي انرژي اتمي نميتوانستند ادعاي كور شدن نظارت بر وضعيت فعاليتهاي هستهاي ايران را مطرح سازند.
در سايه اين دو دستاورد است كه امروز ايران در بزنگاه سخت تصميمگيري قرار گرفته كه بازي دقيق و كاملا حساب شده با كارتهاي در اختيار را ميطلبد. اصرار تهران بر لغو تمام تحريمهايي كه دونالد ترامپ وضع كرده بود پيش از بازگشت ايران به تعهدات برجامي با توجه به اثبات بدعهدي طرفهاي مقابل، خواستهاي برحق و منطقي است. همزمان بازگشت اتحاد به جبهه سه كشور اروپايي حاضر در برجام و امريكا به علاوه قدرت رسانهاي اين جريان براي فضاسازي كار را براي ايران سخت كرده است. در سه روز گذشته، همزمان با اظهارنظر مقامهاي متفاوت امريكايي، فرانسوي، انگليسي و آلماني درباره قرار گرفتن توپ در زمين ايران براي بازگشت به برجام، بازوهاي رسانهاي اين كشورها نيز افكار عمومي را به اين سمت هدايت كردهاند كه فضا براي توسل به چندجانبهگرايي و ديپلماسي در پرونده برجام مهيا شده و اين ايران است كه به پيشنهاد غيرمستقيم وزير خارجه امريكا براي حضور در نشستي مشورتي پاسخ نداده است. طرف مقابل صرفا به اين فضاسازيهاي سياسي و رسانهاي اكتفا نكرده و خوراك لازم براي متهم كردن فني ايران را هم فراهم كرده است. در حالي كه رافائل گروسي، مديركل آژانس بينالمللي انرژي اتمي براي دومينبار در 6 ماهه گذشته راهي تهران ميشود تا با علياكبر صالحي، رييس سازمان انرژي اتمي و ساير مقامهاي ايراني چند و چون توقف اجراي داوطلبانه پروتكل الحاقي از روز 5 اسفند ماه را بررسي كند، خبرگزاري رويترز اتهام جديدي را متوجه ايران كرده است. اين خبرگزاري به نقل از منابع ناشناس مدعي شد كه آژانس بينالمللي انرژي اتمي در دو سايت هستهاي ايراني كه پس از ماهها از آنها بازرسي كرده ذرات اورانيوم پيدا كرده است. هر چند كه ايران اين ادعا را رد كرده اما به نظر ميرسد كه طرح اين مساله در آستانه سفر گروسي به تهران با هدف تحت فشار قرار دادن ايران و امتيازگيري صورت گرفته است. زماني كه اين ادعا را در كنار عزم تهران براي كاستن از سطح بازرسيها از تاسيسات هستهاي قرار دهيم ميبينيم كه طرف مقابل تلاش ميكند برنامه هستهاي ايران را مشكوك به قرار گرفتن در مسير نظامي جلوه بدهد.
بررسي واكنش ساير كشورها به رايزنيها و موضعگيريهاي سه كشور اروپايي و امريكا در چند روز اخير نشان ميدهد كه چه اين تحولات را نمايش سياسي و تلاش براي تغيير بازي بدانيم و چه آن را گام هر چند ناكافي اما مثبت در مسير احياي برجام اما با استقبال كشورهايي چون روسيه و چين همراه شده است. هر چند كه زمين برجام در نتيجه بدعهدي طرفهاي مقابل لغزنده شده بود اما ادعاي امريكاي بايدن براي توسل به ديپلماسي، گامهاي سياسي حساب شده از ايران را ميطلبد. ايران ميتواند همزمان تهديد قبلي خود براي متوقف كردن اجراي داوطلبانه پروتكل الحاقي را عملي كرده اما درست مانند طرف مقابل پرچم فرصت دادن به ديپلماسي و گفتوگو را بالا نگاه دارد. جو بايدن هرچند كه جانشيني متفاوت از دونالد ترامپ به حساب ميآيد اما همزمان كه در 30 روز گذشته سياست فشار حداكثري عليه ايران را ادامه داده در سه روز گذشته توسل به ديپلماسي حداكثري را به نمايش گذاشته است. ايران نيز ميتواند در واكنش به اين اقدام، همزمان با تداوم اجراي سياست مقاومت حداكثري، به استقبال از راهكارهاي ديپلماتيك بپردازد.