ورشكستگي آبي
مصطفي فداييفرد
مهمترين دليل ورشكستگي آبي در كشور، سوءمديريت در عدم توجه به اضافه برداشت از آبهاي زيرزميني است. بنابراين در اين خصوص ميتوان از واژه «مديريت ورشكسته» استفاده كرد. پديدهاي كه علاوه بر امنيت آب و غذا، امنيت اقتصادي، اجتماعي و حتي امنيتي كشور را تهديد ميكند. حدود 30 درصد از جمعيت جهان در مناطقي زندگي ميكنند كه داراي تنش آبي شديد قرار دارند. بررسي آمار منابع و مصارف آب نشان ميدهد كه ايران نيز از تنش شديد آبي رو به رشد در رنج است. آب رودخانهها و چشمهها در مناطق خشك و نيمه خشك مانند ايران منبع قابل اعتمادي نيستند، چون پتانسيل آبي رودخانهها به واسطه كاهش يا افزايش بارندگيها بسيار متغير بوده و به نوعي فصلي هستند و در برخي ماههاي سال و به خصوص در خشكساليها، جريان آبي رودخانهها كاهش يافته يا حتي بهطور كامل خشك ميشوند و در پرآبيها، جريان سيلاب، ضمن وارد كردن خسارات جاني و مالي از دسترس خارج ميشوند. هر چند كه بخشي از اين مشكل را ميتوان با احداث سدهاي مخزني برطرف كرد ولي در چنين مناطقي، مخازن آبهاي زيرزميني، منابع مطمئنتري هم براي مديريت سيلاب و هم براي تامين آب هستند.
بسياري از تالابها و درياچههاي ايران مانند درياچه اروميه، در دو دهه اخير به شدت به سمت خشك شدن رفتهاند ولي به دليل در معرض ديد قرار داشتن اين خشكيدگيها، همواره مورد توجه و برنامهريزي قرار داشتهاند ولي مخازن آب زيرزميني پنهان هستند و افت ذخيره مخزن آنها قابل مشاهده نيست و به همين دليل برداشت آب تا زماني ادامه پيدا كرده است كه ديگر آبي براي تخليه وجود ندارد.
احياي تالابها و درياچههاي خشك شده همواره با راهكارهاي مديريت منابع و مصارف آب امكانپذير است ولي به دليل توسعه پديده فرونشست زمين كه منجر به نابودي مخازن طبيعي زيرزميني ميشود، امكان احيا و تعادل بخشي بسياري از آبخوانها عملا از بين رفته است.
در ايران بهرغم اينكه سدهاي فراواني ساخته شده است، ولي هنوز آبهاي زيرزميني منبع اصلي تامين آب به حساب ميآيند. ولي تغييرات اقليمي به همراه سياستهاي كلان نامناسب مانند افزايش جمعيت، ترويج خودكفايي كشاورزي (به جاي امنيت غذايي)، استقرار صنايع آببر در مناطق خشك و كم آب، بيتوجهي به آب مجازي و در مجموع مديريت توسعه ناپايدار، همگي موجب فشار بيش از حد به منابع آب زيرزميني و به خطر افتادن اين منابع استراتژيك شده است. تاثير نامطلوب توسعه پديده فرونشست، فقط به كم آبي و امنيت غذايي محدود نميشود. تاثيرات اين پديده ميتواند از ساير جنبههاي محيط زيستي، اجتماعي، اقتصادي و امنيتي نيز بسيار خطرناك باشد. حدود ۲۵ درصد از جمعيت ايران مورد تهديد فرونشست زمين هستند. ميزان فرونشست زمين در بسياري از مناطق كشور بيش از 20 سانتيمتر و در پايتخت بيش از 30 سانتيمتر در سال به ثبت رسيده است. چنين نشست شديدي مسير جريانهاي سطحي و زيرزميني را تغيير داده و باعث كاهش برگشتناپذيري ظرفيت آبخوانها شده است. مقدار آب تجديدپذير كشور طي دو دهه از حدود 120 به حدود 90 ميليارد مترمكعب در سال كاهش يافته و به عبارتي بيش از 20 درصد از آب تجديدپذير كشور نابود شده است. از طرفي فرونشست زمين، ناشي از اضافه برداشت، منجر به كاهش پايداري خاك نيز ميشود. اين اتفاق ميتواند در درون زمين يك فعاليت تكتونيكي ايجاد كرده و خطر وقوع زلزله و زمينلغزش را نيز افزايش دهد. همه اينها كه گفته شد، تبعات افت كميت منابع آب هستند. تبعات شديدتر و خطرناكتر ناشي از افت كيفيت منابع آب، شور شدن خاك و فرسايش شديد خاك، نتايج ديگري از مديريت ورشكسته است.