• ۱۴۰۳ شنبه ۸ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4948 -
  • ۱۴۰۰ پنج شنبه ۲۰ خرداد

من اعتراف مي‌كنم

اسدالله امرايي

در بخش اول اين رمان با عنوان «دفاعيه اول» آمده است: اعتراف مي‌كنم من يك اعتراف‌بازم! يعني دلم مي‌خواهد با كلمه اعتراف بازي كنم. كتاب «اعتراف‌باز» نوشته شهلا زرلكي، در انتشارات ققنوس منتشر شده. نوشتن اعترافات يا روزنامه‌نويسي و اقرار به مسائل شخصي زندگي، در ادبيات غرب سابقه‌اي ديرينه دارد. اعترافات آگوستين معروف به آگوستين قديس از تاثيرگذارترين فيلسوفان و انديشمندان مسيحيت در دوران باستان و اوايل قرون وسطي كه زندگي‌نامه فلسفي- اعتقادي او است خودزندگي‌نامه‌اي خواندني است. اعترافات نوشته ژان- ژاك روسو انديشمند فرانسوي از ديگر نمونه‌هاي درخشان اين نوع ادبي است كه نويسنده در آن كاملا شفاف از وقايع زندگي خويش صحبت مي‌كند. اين نوع روايت اول شخص گاهي با من راوي داستاني خلط مي‌شود. در نمونه‌هايي ديگر شايد بشود به زيستن براي بازگفتن، يا زنده‌ام كه روايت كنم اثر گابريل گارسيا ماركز اشاره كنيم كه نويسنده در آن خاطرات دوران كودكي، نوجواني و نخستين سال‌هاي جواني‌اش را، با صداقتي بي‌نظير پيش روي خواننده مي‌گشايد. شهلا زرلكي نويسنده، منتقد ادبي و پژوهشگر دانش‌آموخته رشته زبان و ادبيات فارسي فعاليت مطبوعاتي را با نوشتن نقد سينمايي از سال ۱۳۷۷ آغاز كرده و از سال ۱۳۷۸ به‌طور حرفه‌اي به نگارش مقاله و نقد ادبي در نشريات و روزنامه‌هاي مختلف پرداخته است. او در زمينه نقد ادبي نيز فعال بوده و كتاب‌هاي من چراغ‌ها را روشن مي‌كنم بررسي آثار زويا پيرزاد، زنان، دشتان و جنون ماهانه، زنان عليه زنان جستاري روانشناختي در آثار آلبادسس پدس از جمله آثار اوست. مجموعه داستان ما دايناسور بوديم پيش از اين در زمينه ادبيات داستاني از او منتشر شده است. كتاب «اعتراف‌باز» نوشته شهلا زرلكي به تازگي در انتشارات ققنوس منتشر شده است. زرلكي در ابتداي كتاب نوشته است كه اعتراف‌باز شوخي كوچكي است با گونه ادبي مهجور و محبوبم: ادبيات اعترافي:  «هيچ‌وقت آدم‌هاي فعال و پرانرژي را نفهميده‌ام. همان‌ها كه به اندازه كافي پول دارند تا نميرند از گشنگي اما باز از كله صبح تا شب سگ‌دو مي‌زنند تا دوزار بيشتر توي بانك ذخيره كنند و مفصل استخوان زانو را زودتر اوراق كنند و زودتر بميرند. من آدم تنبلي هستم و براي انجام دادن كارهاي عادي روزانه‌ام به انگيزه‌هاي قدرتمندي از جنس عشق و اين دري وري‌ها نياز دارم كه آن هم به ندرت فراهم مي‌شود. براي همين اغلب در جست‌وجوي انگيزه، براي انجام دادن امور روزمره حتي به دردسر مي‌افتم و توهم عاشقي مي‌زنم. اگر در شبانه‌روز حداقل بيست و پنج بار به خودم تلقين نمي‌كردم كه تو نويسنده‌اي و بايد بنويسي (كدام بايد ابله!) هيچ‌وقت چيزي نمي‌نوشتم و خوشبخت و راضي زندگي‌ام را مي‌كردم.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون