• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4997 -
  • ۱۴۰۰ سه شنبه ۱۹ مرداد

آن تيره‌ نگاه

محمدرضا تاجيك

يك-  نتايج پژوهش‌هاي پيمايشي متعدد حكايت از منفي‌تر بودن شرايط ذهني مردم امروز ما نسبت به شرايط عيني آنان و نيز، حكايت از شكاف ميان شرايط و فضاي ذهني مردم و مسوولان دارد. در ايران امروز، بسياري در جايگاه «سوژه هيستركي» قرار گرفته‌اند كه آن تصوير كه از خود و جامعه و نظم و نظام خود ارايه مي‌دهند، تلاشي است براي «خودمتفاوت‌سازي» يا مقاومت در برابر آنچه مي‌بينند و نمي‌پسندند. بسياري ديگر، در جايگاه «سوژه منحرفي» قرار گرفته‌اند كه پيش چشمان‌شان شيشه كبودي نهاده‌اند (توسط خودشان يا ديگران) و زان جهت سپيدي‌هاي نظم و نظام كنوني را نيز، كبود و سياه مي‌بينند. در اين ميان، بسياري نيز، هر زشتي و پلشتي و كژي كه به خود و جامعه و نظم و نظام نسبت مي‌دهند، از قبل براي نگاه خيره ديگري بزرگ (خصم برون) صحنه‌پردازي شده است. چشمان و نگاه و زبان اينان، از قبل مستعمره شده‌، لذا آن مي‌بينند و مي‌گويند كه طلب آن «ديگري بزرگ» است. حضور فعال اين سه گروه در شرايط كنوني، اجازه و امكان نخواهد داد كه آنچه برخي مسوولان، بعضي ‌وقت‌ها مي‌كنند از صواب و ثواب، ديده و شنيده شوند. زيرا اين نوع نگاه‌هاي تيره، از امكان و استعداد بازنمايي معكوس واقعيت و حقيقت برخوردار هستند. بنابراين، تا شرايط ذهني اين بسيار مردمان مديريت نشود، نبايد انتظار داشت آن زيبا كه مي‌شود، زيبا نيز ديده و فهميده شود.
دو- تغيير فضاي ذهني، سخت است و دشوار، زيرا نه تنها بايد به‌گونه‌اي ايجابي آن كرد كه چشم ذهن و دل و احساس و روح و روان مردم شسته شود تا طور ديگر ببينند، بلكه بايد به‌ گونه‌اي سلبي آن كرد تا تلاش آناني كه قصد دارند از «تيره‌بيني» امر سياسي و نوعي شيوه مقاومت و اسقاط نظم و نظام بسازند و بپردازند، خنثي شود. در بعد ايجابي، نيازمند رسانه (انساني و غيرانساني) هستيد...

 اما اصحاب قدرت و حكومت بايد بدانند كه اين‌بار تنها آن وصف نيكو كه از زبان ديگران (مردمان) درباره آنان مي‌شود، از امكان شستن ذهن و چشم مردم برخوردار است و نه آن تعريف و تمجيد كه رسانه‌هاي بزرگ رسمي از هر كرده و ناكرده‌شان مي‌كنند. پس، بايد رسانه‌هاي مردمي را واسطه‌هاي مستقيم و غيرمستقيم صدا و منعكس‌كننده زشت و زيباي‌شان قرار دهند. در بعد سلبي، امكان «تحديد» فضاي مجازي و رسانه‌اي مخالف وجود ندارد، پس، شايد به حكم عقل و تجربه بايد به «تدبير» آن بينديشند و بينديشند كه چگونه با اشباع فضاي خبري از واقعيت‌ها و حقيقت‌ها، از يك‌سو و برطرف ‌كردن علل و عوامل انضمامي و تاريخي تيره‌بيني مردم، مي‌توانند جامعه را در برابر آثار مخرب «اين نگاه و شرايط ذهني» واكسينه نمايند. بي‌ترديد، با منع و ممانعت نمي‌توان فضاي ذهني مردم را تغيير داد، نمي‌توان نگاه تيره آنان را سپيد كرد، نمي‌توان سوگيري منفي آنان را مثبت كرد. البته، با تاكيد بر «مديريت چشم‌ها و ذهن‌ها» نمي‌خواهم حكومت مستقر را به حكومت‌مندي (يا حكومت‌انديشي) از نوع فوكويي آن فرا بخوانم و به اصحاب حكومت بياموزم كه چگونه از طريق «عقلانيت‌ها و تكنولوژي‌ها مي‌توانند به توليد سوژه‌هاي «سپيدبين» (يا سوژه منقاد و رام) و ساختارهاي مطلوب خود بپردازند، يا با دادن نوعي خودمختاري و مسووليت‌پذيري شهروندي، در عين حال، شهروندان را به‌مثابه «سوژه‌هاي حكومت» در چنبره‌اي از اشكال جديد تنظيم ذهن و نگاه گرفتار سازند، بلكه مي‌خواهم بگويم آن اكسير كه امروز مي‌تواند نگاه سياه مردم را سپيد كند، سپيدي رفتار و كردار و گفتار تدبيرگران است و آن اكسير كه زنگار از رخ آيينه ذهني مردم ممتاز تواند كرد، آيينه ذهني و رفتاري غماز (زنگارزدوده) خود مسوولان است. مي‌خواهم آنان را تحريك و ترغيب به تامل در اين يافته روان‌شناسان كنم كه: تاثير يك اتفاق ناخوشايند بر ذهن ما پنج برابر اتفاقي خوشايند است. رويدادهاي منفي بيشتر از رويدادهاي مثبت بر ما اثر مي‌گذارند. آنها را واضح‌تر به ياد مي‌آوريم و نقشي بزرگ‌تر در شكل ‌دادن به زندگي‌هاي‌مان دارند. وداع‌ها، تصادف‌ها، بدسرپرستي، زيان‌هاي مالي يا حتي يك حرفِ نيشدارِ سهوي براي اينكه به ‌ما در مسير چالش‌انگيز زندگي كمك كند، بيشتر فضاي رواني‌مان را اشغال مي‌كند و جاي كمي براي تمجيدها يا تجربه‌هاي خوشايند باقي مي‌گذارد. توانايي حيرت‌آور انسان براي سازگار شدن تضمين مي‌كند كه سرخوشي ناشي از افزايش حقوق بعد از چند ماه كم مي‌شود و فقط معياري براي افزايش حقوق‌هاي آتي به‌جا مي‌گذارد. ما درد را حس مي‌كنيم، اما نبودنش را نه. صدها مطالعه علمي از سراسر جهان سوگيري منفي‌گراي ما را تاييد مي‌كند: در حالي كه يك روز خوب اثر ماندگاري بر روز بعدش ندارد، يك روز بد بسط پيدا مي‌كند. ما داده‌هاي منفي را سريع‌تر و كامل‌تر از داده‌هاي مثبت پردازش مي‌كنيم و اين قبيل داده‌ها اثري طولاني‌تر بر ما دارند. از نظر اجتماعي، براي اجتناب از وجهه بد بيشتر از ايجاد شهرتي خوب زمان صرف مي‌كنيم. از نظر احساسي، در مقايسه با تلاش براي تجربه حالي خوب، به زحمت زيادي مي‌افتيم تا حال‌مان بد نشود. بدبين‌ها گرايش دارند سلامت خود را دقيق‌تر از خوش‌بين‌ها ارزيابي كنند. در اين عصر نزاكت سياسي، نكات منفي برجسته و ظاهرا موثق‌تر هستند. مردم -  حتي نوزادان 6 ‌ماهه- صورتي عصباني را سريع‌تر در جمعيت كشف مي‌كنند، اما در تشخيص صورتي خوشحال كندتر هستند؛ در واقع، مهم نيست كه ما چند لبخند در يك جمعيت ببينيم، هميشه ابتدا صورت عصباني را پيدا مي‌كنيم. با فراخواندن به اين تامل، مي‌خواهم به آنان بگويم كه در شرايط كنوني، سخت بايد اهل مراقبه باشند تا مراقبت. بدانند كه يك سوء‌تصميم/تدبيرشان، مي‌تواند صدها آنچه مي‌كنند از علاج و دوا، به رنج افزون و حاجت ناروا تبديل كند و بدانند در اين شرايط سخت و سنگين، به قول سعدي: «كرامت جوانمردي و نان دهيست / مقالات بيهوده طبل تهي است»، لذا تلاش كنند با زبانِ عمل سخن بگويند و با آب زلال تدبير نيكو و حكومت‌مندي خوب خود، چشم و ذهن مردم را بشورند. مي‌خواهم به آنان بگويم كه امروز بيش از هر زماني نيازمند ايجاد «رابطه خود با خود» و كردارهاي نظارتي-كنترلي كه خود بر خويشتن اعمال مي‌نماييد تا خود را به زيباترين صورت بيافرينيد، هستيد. اگر در صورت و سيرت و مشي و منش امروز شما تغييري ژرف حاصل نگردد، در نگاه تيره مردم تغييري ايجاد نخواهد شد. پس، همان‌گونه كه به حكم «تئوري بقا» اراده به تغيير راديكال نقشه و صحنه سياسي-  مديريتي كشور كرديد، به حكم همان تئوري بقا نيز، اراده به تغيير راديكال نقشه و صحنه ذهني و كاركردي خود كنيد. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون