داستاني كه نيم قرن مخفي ماند
اسدالله امرايي
ساشنكا رماني از سايمن سيبگ مونتفيوري است كه خانم آفاق زرگريان ترجمه كرده و در انتشارات كتابسراي تنديس منتشر شده است. زمستان هزار و نهصد و شانزده سنپترزبورگ در آستانه انقلاب اكتبر. ساشنكا زيتلين، زيبا و خودسر تازه شانزده ساله شده است. وقتي مادرش با راسپوتين و دوستهاي هرزه خود در مهمانيها به سر ميبرد، ساشنكا دزدكي در هواي يخبندان بيرون ميآيد تا نقش خود را در بازي خطرناك توطئه و فريب اجرا كند. حدود چهل سال پس از انقلاب در تابستان هزار و نهصدو سي و نه در اوج پاكسازي بزرگ ساشنكا با يكي از همراهان فدايي استالين ازدواج كرده و صاحب دو فرزند است كه آنها را ميپرستد و بعد گرفتار عشقي ديوانهوار ميشود. با عواقبي ويرانكننده. داستان ساشنكا مدت نيم قرن پنهان ميماند تا اينكه يك تاريخدان جوان با موشكافي تا مخفيترين بايگانيهاي استالين پيش ميرود و از داستاني اندوهآور سرشار از احساسات و عواطف، خيانت، ظلم وحشيانه و شجاعت تصورناپذير پرده برميدارد، داستان زني كه مجبور ميشود تصميمي غيرقابل تحمل بگيرد: براي نجات خود يا كساني كه دوستشان دارد؟
«زمان صرف چاي بود، اما وقتي سه ژاندارم تزاري جلوي دروازههاي موسسه اسمولني دختران اصيلزاده مستقر شدند، تقريبا خورشيد غروب كرده بود. در روز آخر كلاسهاي دختران اشرافزاده مدرسه شبانهروزي سنپترزبورگ جايي براي پليس نبود، با اين حال آنها آنجا بودند و با كتهاي نيم تنه آبي رنگ ملواني شيك با دور يقه سفيد، شمشيرهاي بلند نظامي براق و كلاهخودهايي با نشان سلطان تزاري كاملا قابل شناسايي بودند. يكي بيصبرانه انگشتهايش را به هم فشار ميداد، ديگري جلد چرمي رولور موزرش را باز ميكرد و ميبست و سومي بيخيال با پاهاي باز ايستاده بود و با انگشت شست روي كمربندش ضربه ميزد. پشت سر آنها صف متراكم كالسكههاي سورتمهكش با رنگهاي طلايي و قرمز آتشين مزين به نشانهاي خانوادگي و يك جفت اتومبيل ليموزين براق منتظر بودند. شيب ذرات ريز و آرام برف فقط در سوسوي هاله چراغهاي خيابان و لامپهاي اتومبيلها قابل ديدن بود.
سومين زمستان بعد از جنگ بزرگ بود و تا اينجا به نظر ميآمد تاريكترين و طولانيترين زمستان است. آن طرف دروازههاي سياه، پايين خيابان سنگفرش، سفيدي باشكوه بناي موسسه اسمولني، شبيه حدفاصل اقيانوس و مه، در شفق شامگاهي زودهنگام خودنمايي ميكرد. حتي اين مدرسه شبانهروزي كه ملكه خودش از آن حمايت ميكرد و پر از دختران اشراف و سودجويان جنگ بود، ديگر قادر نبود تغذيه دختران را تامين كند.»
سايمن سيبگ مونتفيوري نويسنده كتاب ساشنكا، مورخ، مجري تلويزيوني و نويسنده كتابها و رمانهاي تاريخي محبوب بريتانياست.