فضل را آينگي ميكرد
مرتضي بيك بياتي
«اسطورهها ميدان مردان نبردند/ ما قصههاي كوچك بيداستانيم»
اين بيت درخشان از روانشاد حسين منزوي را قصد داشتم در سوگ نوشتهاي براي زندهياد استاد جلال ستاري به كار ببرم و به هر حال اين اتفاق نيفتاد تا به اين لحظه كه شنيدم استاد اديبِ اريب و عربيدان و پژوهشگري والا؛ استاد آذرتاش آذرنوش (29 بهمن 1316-15مهر1400) چشم از جهان خاكي فاني فروبست.
استادي كمنظير و تراز اول در بين استادان زبان و ادبيات عرب و در كسوتي پژوهشگري كوشا و هم به عنوان مترجمي توانا، عمري براي رسيدن به اين مقصود تلاش و تقلايي ارزشمند كرد و در ادامه تحصيلاتش در دانشگاه تهران، راهي فرانسه شد و از موهبت استادان برجستهاي همچون رژي بلاشر (شرقشناس و مترجم قرآن كريم به زبان فرانسه) برخوردار شد و به عنوان اولين ايراني موفق به گرفتن درجه دكترا در رشته ادبيات عرب شد.
البته ناگفته نماند كه در همان ديار همسري فرانسوي با نام كاترين را برگزيد و از اين ازدواج، صاحب دو فرزند به نامهاي مشكان (پسر) و سمرا (دختر) شد و به خاطر شور و دلبستگي به ايران زندگي در ايران را ترجيح داد.
و سالها در دانشگاه تهران و مركز دايرهالمعارف بزرگ اسلامي خدماتي ارزنده عرضه كرد.
نگارنده در اين مجال قصد دارد تاثير ابعاد خدمات شايسته فرهنگي اين استاد چند ساحتي را به شرح ذيل برشمارد:
1- تاليف فرهنگ معاصر عربي به فارسي؛ مبناي اين اثر ارزشمند براساس كتابي تدوين شده است كه همچنان مشهورترين فرهنگ عربي-انگليسي مغرب زمين تاليف دانشمند لغتشناس و فرهنگ نگار آلماني هانس ور است. آذرنوش در اين كتاب كوشيده است تا ضمن به دست دادن معادلهايي مناسب در فارسي معيار و معاصر، كاستيها و نقايص كار هانس ور از 1952 به بعد را جبران كند و دامنه لغات به وجود آمده در زبان عربي ِدهههاي اخير را تكميل نمايد و لغات افزوده شده توسط اين استاد فقيد به حدود 5000 لغت و واژه رسيده است. گفتني است اين اثر جايزه كتاب سال را به خود اختصاص داده است.
2- نگارش كتابهايي همچون راههاي نفوذ فارسي در فرهنگ و زبان عرب جاهلي و چالش ميان فارسي و عربي و ترجمه بسيار شيوا و نثر روان و خوشخوان از تاريخ ادبيات عرب اثر عبدالجليل و نيز ترجمه موسيقي الكبير ابونصر فارابي كه اثري گرانسنگ در حوزه موسيقي است و اين كتاب هم برنده جايزه كتاب سال شده است.
همچنين برگردان بخش مربوط به ايران كتاب فتوحالبلدان اثر بلاذري كه كتابي بسيار مهم در شناخت تاريخ اسلام است.
و ترجمه اطلس تاريخ اسلام كه اين كتاب هم جايزه كتاب سال را احراز كرد.
3- به دليل شوق و شيفتگي كه استاد به اسبسواري و سواركاري داشت در زمينه نسخ خطي مربوط به اسب و فرسنامه تحقيق ميكرد و همچنان به دنبال نسخههاي فهرست نشده آن بود و در اين حوزه هم آثاري منتشر كرد.
4- به خاطر تعلق خاطر خاصي كه به بازي چوگان داشت و چوگان بازي ميكرد كتاب واقعا خواندني تاريخ چوگان در ايران و سرزمينهاي عربي را به رشته تحرير درآورد و در همين رشته هم در پي يافتن نسخههاي خطي و نگارههاي مربوط به رشته چوگان بود.
5- پژوهش درخصوص مطالعات زبان آرامي كه در دانشگاه كمبريج بدان پرداخته بود.
6- عضويت در شوراي عالي علمي و مديريت بخش عربي مركز دايرهالمعارف بزرگ اسلامي از سال 1364 تا هنگام فوت و تاليف و ويرايش مقالات و مدخلهاي زبان و ادبيات عربي در اين دائرهالمعارف.
و بسيار بسيار تاثيرات سازندهاي كه اين چهره ماندگار ادبيات عرب در ايران معاصر بر پي و پيكره زبان فارسي و فرهنگ ايراني نهاد.
علاوه بر اين همه از شعاع فروزان خورشيد انديشه اين استاد كه توامان فضل را آينگي ميكرد بايد گفت فضيلت را هم با منش اخلاقي وارسته و مهربان خود انعكاس ميداد و علاوه بر خوش خلق و خويي ذاتي و منحصر بهفرد، بينهايت خوش رو و خوشپوش و مردمدار بود و در عين حال كه در كارهاي علمي جديت و اهتمام خاصي داشت در نيك انديشي، خيرطلبي، دوستي، دستگيري و همراهي و محبت به همگان و خصوصا نسل جوان كمنظير بود.
روح و روانش شاد و در آرامشي جاودان نامش مانا و يادش سبز و گرامي.