مهمان
سروش صحت
دختربچهاي عقب تاكسي كنار مادرش نشسته بود و از پنجره به چهره آدمهايي كه در ترافيك سنگين دم غروب توي ماشينهاي ديگر بودند، نگاه ميكرد.
مادر موبايلش را نگاه ميكرد.
دختر گفت: «مامان چرا آدمها تو اينستاگرام كه هستند خوشحالترند؟»
مادر گفت: «براي اينكه عكس وقتهايي كه خوشحال هستند توي اينستاگرام ميگذارند.»
مردي كه جلوي تاكسي نشسته بود، گفت: «بدي اينستاگرام همينه.»
راننده گفت: «نه، خيلي هم بد نيست. مثل وقتي ميمونه كه تو خانه با لباس راحتي نشستيم بعد مهمون مياد، بلند ميشيم لباس بهتر ميپوشيم. اينستاگرام مثل وقتيه كه مهمون اومده.»
دختربچه باز از پنجره بيرون را نگاه كرد و به چهره آدمهايي كه در ترافيك غروب توي ماشينهاي ديگر نشسته بودند، دقيق شد...