ايران و روسيه، همسوييها و تعارضات
علي شكوهي
خيلي تمايل ندارم درباره سياست خارجي چيزي بنويسم چون الحمدلله كم نيستند دوستاني كه در اين حوزه صاحبنظرند و نظرشان را هم منعكس ميكنند اما از بس درباره مناسبات ميان ايران و روسيه از ما ميپرسند مناسب ديدم در اين نوشته پاسخي به اين پرسشها بدهم. پرسش محوري اين است كه آيا روسيه ميتواند متحد استراتژيك جمهوري اسلامي باشد؟ صراحتا عرض ميكنم خير. اين كشور نميتواند وارد يك همكاري همهجانبه و درازمدت و در موضوعات محوري مورد توجه جمهوري اسلامي شود و متحد استراتژيك ايران باشد. چرايي اين سخن را تبيين ميكنم.
اول- پيشينه تاريخي روسيه و ايران با تعارض منافع عليه يكديگر شكل گرفته است و از دوره تزار تا دوره كمونيستها و تا روسيه بعد از تجزيه، ما شاهد رويارويي منافع فراواني بوديم به صورتي كه بخشي از ايران در جنگهاي با روسها تجزيه شد و از دست رفت و بخشي از مناطق ايران هم در دوره كمونيستها ميرفت كه تجزيه شود و هنوز هم بر سر برخي از موضوعات سرزميني مانند نحوه تقسيم مالكيت بر درياي خزر با يكديگر اختلافات جدي داريم. اين پيشينه رنگ خودش را بر مناسبات آينده هم ميزند و دستكم اين دو كشور را به دوستان قابل اعتماد يكديگر تبديل نميكند.
دوم- ايران و روسيه داراي وحدت ايدئولوژيك نيستند كه زمينهساز همكاريهاي تازه شود. در دوران حاكميت كمونيستها بر شوروي، اين كشور همه دولتها و احزاب و سازمانهاي چپ و ماركسيست را متحد خود تلقي ميكرد و حاضر بود هزينه كند تا وضعيت متحدانش تثبيت شود. اينك روسيه فاقد ايدئولوژي سياسي همسو با ايران است و وارد سازوكار سرمايهداري با مقتضيات خاص روسيه شده است درحاليكه ايران با محوريت دين اداره ميشود و خودش را به نوعي حكومت مذهبي ميداند و اين چيزي نيست كه اساسا مورد قبول روسيه باشد.
سوم- در يك همكاري استراتژيك انتظار ميرود كه روسيه در تعارضات اصلي جمهوري اسلامي در كنار ايران بايستد اما روسيه قادر به اتخاذ چنين سياستي در قبال ايران نيست. اگر تعارض اصلي سياست خارجي ايران در شرايط كنوني را اسراييل – و نه امريكا – بدانيم قطعا روسيه در كنار ايران نخواهد ايستاد. روسيه از نظر تاريخي تعارضي با اسراييل ندارد و خودش را از ابتدا تا حال دشمن اين كشور نميداند. شايد در دوران كمونيستها مدتي در كنار اعراب و در مقابل اسراييل قرار گرفته باشد اما اكنون كه ديگر كمونيستها در روسيه قدرت ندارند و اعراب هم تعارضات خود با اسراييل را به حداقل رساندهاند، دليلي ندارد كه ايران را بر اسراييل ترجيح بدهد. اين را در نظر بگيريد كه بيش از يك ميليون نفر از يهوديان مهاجر در اسراييل را يهوديان روسي تشكيل ميدهند و اينان لابي قدرتمندي را در درون روسيه رقم زدهاند كه هر دولتي در روسيه روي كار بيايد، خود را دوست اسراييل هم خواهد دانست.
چهارم- براي روسيه منافع ملي اصل است و اين منافع را در هر جا كه تامينشدني باشد، جستوجو خواهد كرد و اين شامل همه كشورهايي ميشود كه ممكن است دوست ايران باشند يا دشمن ايران و بنابراين مسكو مجبور است در سياست خارجي خود توازني را ايجاد كند كه تامين منافع اين كشور در مناسباتش با ديگر كشورها را ممكن كند.
در ميان كشورهاي مختلف بر سر موضوعات متفاوت، اختلاف منافع وجود دارد اما روسيه مجبور نيست در هر تعارضي، يكي از طرفين منازعه را انتخاب كند. روسيه با ايران با همان منطقي مواجه ميشود كه با تركيه يا آذربايجان يا كشورهاي عربي و پاكستان و افغانستان و بنابراين براي اين كشور تنها منافع ملي مهم است و براي روسيه، ايران يك اولويت استراتژيك نيست. پنجم- روسيه حتما حاضر است با ايران در برخي از موضوعات همكاري كند اما بايد دانست كه اين همكاري مشروط و محدود است و به قيمت تحمل هزينه سنگين نخواهد بود. براي روسيه علاوه بر اسراييل، خطوط قرمز ديگري هم براي همكاري با ايران وجود دارد كه يكي از آنها، هستهاي شدن ايران است و ديگري تامين گاز اروپا. روسيه تحت هيچ شرايطي دوست ندارد و اجازه نميدهد جمهوري اسلامي به سلاح هستهاي دست پيدا كند يا وارد باشگاه كشورهاي هستهاي جهان شود. همچنين دلش نميخواهد كه گاز ايران جايگزين گاز روسيه در اروپا بشود. اهرم گاز از سلاحهاي مهم روسيه عليه اروپاييان است كه باعث ايجاد انعطاف در مواضع اروپا عليه روسيه ميشود و طبعا اگر گاز ايران جايگزين گاز روسيه شود اين كشور خلع سلاح خواهد شد. ششم- روسها با امريكا مشكلاتي دارند كه يكي از آنها تلاش امريكا براي تكقطبي كردن جهان با محوريت امريكا است. روسها نظام تكقطبي را نميپذيرند و مقاومت جمهوري اسلامي در مقابل حاكم شدن نظم جهاني مورد قبول امريكا را قبول دارند اما حاضر به دادن هزينه سنگين براي مقابله با قدرتطلبي امريكا نيستند. آنها سعي ميكنند ايران را در حفظ مواضع خود عليه سياست امريكا همراهي كنند اما تا جايي كه منافع ملي آنان را تامين كند و كار به حل تعارضات اساسي ميان ايران و امريكا نكشد. تغيير سياست ايران در سياست خارجي و عادي شدن روابط ايران و امريكا اصلا منافع روسيه را تامين نميكند و بنابراين روسها منافع ملي خود را در شرايط كنوني بهتر تامين ميكنند تا زماني كه اين تعارضات حل شود. هفتم- همكاري ايران و روسيه در جريان حوادث سوريه، خيلي جدي شد اما به همكاري استراتژيك نينجاميد. بعد از حضور امريكا در عراق و افغانستان و به خصوص بعد از سقوط قذافي در ليبي، اين احتمال وجود داشت كه امريكا به صورت كامل بر منطقه مسلط شود و با كنترل خاورميانه بتواند سازوكار مورد نظرش براي جهان را اجرايي كند. به همين دليل روسها به مخالفت با سياست امريكا پرداختند و در مورد سوريه حاضر به همراهي با سياست امريكا و غرب نشدند. حافظ اسد در سوريه از محورهاي همكاري ايران و روسيه شد و جلوگيري از تاسيس دولت داعش و تغيير جغرافياي سياسي منطقه در دستور كار دو كشور قرار گرفت. در اينكه ايران، روسيه را به همكاري با خودش ترغيب كرد يا روسها، ايران را وارد بازي سوريه كردند، اختلاف اقوال وجود دارد اما اين همكاري جواب داد و اسد ماند. در ادامه اما ميان منافع ايران و روسيه همسويي وجود ندارد و طبيعي است كه روسها تلاش ميكنند از گسترش نفوذ ايران در سوريه جلوگيري كنند. روسها در اين مقطع هم منافع اسراييل را در نظر ميگيرند و هم به مناسبات خود با تركيه توجه دارند و هم با امريكا و اروپا به تعامل مشغولند و همكاري با ايران براي آنان اصل نيست. هشتم- براي روسيه، همين ايران مطلوب است چون در تعارض با امريكا و اسراييل، گرفتار تحريم و محدوديتهاي سياسي و اقتصادي و براي دور زدن تحريمها، مجبور به همكاري با روسيه و تامين نظرات اين كشور است. ايران ضعيف، قادر به رقابت اقتصادي با روسيه نيست و اگر ايران از تحريم خارج شود، به رقيب جدي صادرات نفت و گاز به اروپا تبديل خواهد شد. ايران قدرتمند با توجه به موقعيت استراتژيك و منابع انرژي عظيم و نيروي انساني توانمند قطعا به صورت رقيب منطقهاي روسيه در خواهد آمد و اين را روسيه نميپسندد. نهم- ما بايد با روسيه همكاري كنيم ولي حد همكاري و ميزان انتظار از اين همكاري را بايد درست و واقعبينانه طراحي كنيم. روسيه متحد استراتژيك ما نخواهد شد اما دليلي ندارد كه مطابق نظر برخي از شيفتگان امريكا، ما تعارض با اين كشور را جايگزين تعارض با امريكا بكنيم. اگر منافع ملي ما در شرايط جديد جهاني با همكاري با همه دولتها تامين ميشود، روسيه هم يكي از همسايگان مهم ايران است كه بايد با آن كشور همكاري كنيم. تعارضات منافع روسيه با غرب ميتواند منفذي براي ايران باشد تا تحريمهاي غرب را كاهش دهد اما واقعيت اين است كه روسها مانند همه كشورها، درصدد تامين منافع خود هستند و حاضر نيستند منافع خود را در دفاع از سياست ايران به خطر بيندازند. روسها نه دوست هميشگي ما هستند و نه دشمن حتمي ما. با اين كشور در مواردي منافع مشترك داريم و در موضوعاتي اختلاف منافع لذا حد همكاري را واقعبينانه بايد تنظيم كرد. همكاري در حوزه منافع مشترك توجيه دارد، نه تنها در رابطه با روسيه بلكه در رابطه با امريكا و اروپا هم چنين است.