دويدن
سروش صحت
هوا آلوده بود و سرما پوست را سوراخ ميكرد و آلودگي از منافذ پوست هم وارد بدن ميشد.
تاكسي توي ترافيك گير كرده بود و تكان نميخورد.
حالم خوب نبود.
به راننده گفتم: «تو اين سرما و آلودگي، اين ترافيك ديگه آدم رو
ديوانه ميكنه.»
راننده گفت: «بله، هوا بد جوري شده من چند روزي هست كه نميتونم برم ورزش.»
به راننده نگاه كردم، خيلي پير بود. پرسيدم: «چه ورزشي ميكنيد؟»
راننده گفت: «تازگيها ميرم ميدوم، وقتي ميدوم حالم بهتره.»
به سن و سال راننده نميآمد كه حتي 10 قدم بتواند بدود. پرسيدم: «واقعا ميدويد؟»
راننده گفت: «بله... جوانها تند و زياد ميدوند، من يواش و كم... ولي ميدوم.» ترافيك كمي باز شد و ماشين جلوتر رفت.