معلوليت زنان و شهر ناتوان
زهرا نژادبهرام
در همه جوامع بنا بر اطلاعات آماري بين 10 تا 15 درصد را افراد داراي معلوليت تشكيل ميدهند، لذا تدارك براي آمادهسازي و بهرهگيري از شهر براي آنها از سوي مديريت شهري الزامي جدي است. كلانشهر تهران بهرغم آنكه امروزه بيش از 9ميليون نفر را در خود جاي داده همچنان بستري نامناسب براي زيست بخشي از شهروندان است كه از محدوديتهاي جسمي برخوردار هستند. اين شهر كه قاعده تاسيس و توسعهاش بر مبناي مرد بالغ سالم طراحي شده، بدون توجه به محدوديتهاي حركتي بخشي از شهروندان، ساز توسعه خود را كوك ميكند. توسعهاي كه نه پايدار است و نه پويا! در هر جامعهاي بخشي از شهروندان، بنا به علل مختلف از معلوليتهاي ذهني يا جسمي رنج ميبرند و مديريت شهري به عنوان نهاد مسوول، ملزم به ارايه امكانات و تسهيلات متناسب با شرايط اين افراد است. زنان داراي معلوليت بخش قابل ملاحظهاي از جامعه معلولين اين شهر را تشكيل ميدهند، آنان نيازمند فرصتهاي تازه براي مشاركت در اجتماع و بهرهگيري از ظرفيتهاي عمومي شهر هستند. حمل و نقل عمومي، معابر مناسبسازي شده، پاركهاي متناسب براي استفاده از آنها و سازههاي شهري موجود مناسب از جديترين الزامات براي مشاركت در شهر است. آنان به دليل محدوديتهاي ناشي از معلوليت الزامات زيادي براي مشاركت در شهر نيازمند هستند. در طول دوره شوراي پنجم تلاشهاي زيادي جهت ايجاد تسهيلات براي افراد داراي معلوليت به ويژه زنان صورت گرفته، اما ناكافي است. شهري با 12 هزار كيلومتر معبر و بيش از 150 ايستگاه مترو و حدود 2هزار بوستان و بيش از 1000 ساختمان اداري شهرداري براي مناسبسازي و تردد آسان در شهر نيازمند عزمي جدي از سوي دولت و مديريت شهري است. بهرغم آنكه قوانين و دستورالعملهاي متعدد براي ساخت و ساز ساختمانهاي شهري جهت تسهيل تردد افراد داراي معلوليت به خصوص زنان تهيه شده اما عدم اجراي بسياري از آنها و كمتوجهي به ضرورت آنها از سوي نهادهاي ناظر منجر به ايجاد شهري ناتوان براي حضور معلولين به خصوص زنان شده است. زنان به دليل محدوديتهاي ناشي از جنسيت كه ناشي از فرهنگ و عرف است، بار سنگين عدم بهرهوري از شهر را با خود همراه دارند كه در عرصه معلوليت اينبار براي آنها مضاعف شده است. حس طرد شدگي به دليل عدم امكان حضور در شهر از يك سو و احساس بيعدالتي در شهر براي آنها تصويري نامتناسب از شهر را ايجاد كرده است كه بازنمايي آن در گوشهگيري، عدم باروري استعدادها، ناكام ماندن آرزوها و در نهايت تنهايي و نگراني براي آنها و خانوادههايشان شده است.
زنان داراي معلوليت در بستري از دو نگراني قرار دارند از يك سو به دليل زن بودن مجبور به تحمل بسياري از محدوديتهاي غيرعادلانه هستند و از سوي ديگر به دليل مسائل فيزيكي و حركتي بايد تصوير حداقلي از حضور در شهر را نيز از خاطر ببرند.
به قول «گارلند» (1) آنها كه در تصويرسازي از خود اجتماعي و خود هويتي دچار چالش جدي هستند با نوعي «داغ» كه مفهومي خاص از سوي اين انديشمند است روبهرو ميشوند و نوعي احساس بياعتباري ميكنند و تصوير زندگي و آينده و آرزوهايشان را با نگراني و دشواري همراه ميبينند.
آنچه بيش از هر چيز زنان معلول را در شهر با دشواري همراه ميكند، عرصه قدرت است. آنها كه به دليل محدوديتهاي فيزيكي بخشي از قدرت خود را در جامعه به دلايل مختلف همراه ندارند در برابر نوعي بيقدرتي هم كه ناشي از تعاملات اجتماعي در به حاشيه راندن زنان است، همراه دارند.
زنان معلول در اين عرصه با نوعي نگراني هم كه ناشي از فيزيك جسماني نيز است روبهرو هستند و اين هم بستري براي دور ماندن آنها از جامعه ميشود، لذا تدارك ظرفيتهاي لازم براي حضور آنها در عرصه شهري جدا از حق شهر كه امري جدي براي همه شهروندان است، مساله رفع موانع حضور آنها به دليل ضرورتهاي فردي و اجتماعي است.
بودجه 1401 شهرداري تهران و كاهش 50 درصدي براي افراد داراي معلوليت بر نگرانيهاي موجود افزوده است. اين بودجهها كه فرصتي براي كاهش بخشي از نگرانيهاي آنها براي حضور جمعي و كاهش دغدغههاي دورافتادگي از فضاهاي جمعي و عمومي است، اكنون در چالشي جدي قرار گرفته كه ضرورت توجه بيشتر مديريت شهري را طلب ميكند!
شوراي شهر كه مسووليت نظارت و سياستگذاري بر امور شهري را دارد بايد نسبت به اين مهم با دقت بيشتري عمل كند و مانع ايجاد چنين رويههايي از سوي مديريت اجرايي شهر شود. سياستگذاري و تكريم تنها به زبان نيست در عمل در برنامه كوتاهمدت شهري يعني بودجه بايد قابل مشاهده باشد!
شهروندان با نگاهي به برنامه كوتاهمدت شهري ميتوانند به روشني رويكرد مديريت شهري را نسبت به نيازهاي خود جستوجو كنند. در طول دوره پنجم شوراي شهر اين مهم به شدت از سوي شورا مورد توجه بود آنگونه كه بودجه تصوير عيني عملكرد و رويكرد آنها محسوب ميشد!
تاكيد بر امر مناسبسازي و تصويب بودجه مورد نياز آنها و توزيع بودجههاي مربوطه در رديفهاي گوناگون رويكردي بود كه در طول چهار سال بودجهريزي كه با كمك مديريت شهري طراحي شده بود، قابل مشاهده است.
كاهش محروميتها و نشان دادن توجه مديريت شهري به امر شهر براي همه و حق شهروندي براي زنان امري جدي و در عين حال اثرگذار براي مشاركت آنهاست. در اين ميان زنان داراي معلوليت بيش از همه نيازمند اين مهم هستند! مديريت شهري در اين حوزه فرصتهاي زيادي دارد، لازم است به آن توجه كند!
1-Garland Thomson, Rosemarie. “Integrating Disability, Transforming Feminist Theory “, NWSA Journal, Vol. 14, No. 3, Feminist Disability Studies (autumn, 2002) , (2005).