زنان و جنبشهاي رهايي بخش
نيره نوري
پرداختن به جايگاه بانوان در تاريخ معاصر اين سرزمين بسيار حائز اهميت است. زنان ايراني در گذر زمان، خصوصا در دهههاي اخير با تلاش و كوشش فراوان، موجب ارتقا و رشد سطح دانش، بينش و انديشه خود گرديدهاند. در اين عرصه در كنار مردان و شايد در مواردي پيشاپيش آنها حركت و توفيق داشتهاند. آنچه اهميت اين رشد و بالندگي را بيشتر ميكند آن است كه در مسير رشد و توسعه، معمولا عوامل بازدارنده و چالشبرانگيز در مسير بانوان از همدليها و همراهيها پيشي داشته و انرژي فراواني را از جنبش و حركت زنان به جهت كنترل اين مخالفتها و كجانديشيها به خود اختصاص داده است. از قبل انقلاب و شايد اوايل دهه چهل مخالفت بخشهايي از جامعه خصوصا بخش سنتي و روحانيت با حضور اجتماعي زنان و مشاركت در امر تعيين سرنوشت و حق راي پر رنگ بود. با گسترش فضاي انقلابي و توسعه و فراگيري نهضت با شعارها و خواستههاي اساسي در مخالفت با ديكتاتوري و استبداد رژيم پهلوي، جامعه سنتي و بخشي از روحانيون به اهميت حضور و فعاليت زنان در عرصه اجتماع و همايشها و اجتماعات خصوصا به جهت انرژي بالا و شجاعت و ايثارگري اين بخش از جامعه در مخالفت با استبداد و خودكامگي پهلوي، همراه شد. به گونهاي كه حضور زنان در ماههاي منتهي به انقلاب ۵۷ پيشاپيش اعتراضات مردمي كاملا پررنگ و تاثيرگذار و پيشرو بود. در آن زمان حضور زنان در عرصه اعتراضات و فعاليتهاي اجتماعي، با پشتيباني رهبران انقلاب و نهضت ضداستبدادي عليه رژيم پهلوي همراه بود و هيچگونه محدوديت و مرزبندي براي حضور زنان در مبارزات ضداستبدادي عليه رژيم پهلوي چه از منظر پوشش و سبك زندگي و باورهاي اعتقادي و مذهبي، موضوعيتي نداشت. همچنانكه براي مردان حاضر در اعتراضات اين محدوديتها از طرف رهبران و كنشگران انقلابي درنظر گرفته نميشد؛ همه با هر نوع ديدگاه، فكر و انديشه و پوشش و سبك زندگي و... يك موضوع مشخص را پيگيري ميكردند؛ نفي استبداد و ديكتاتوري خودكامه حاكم بر مردم ايران، يعني شاه و عوامل سركوب وابسته به رژيم. انقلاب ۵۷ با حضور حداكثري تمام تفكرات و انديشههاي ضداستبدادي و اقشار مختلف و متنوع مردم ايران و با شعار محوري «استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي» به پيروزي رسيد. جهت رسيدن به حاكميتي فراگير، آزاد، مستقل و اسلامي و متكي به راي و نظر مردم و با حضور همه تفكرات و انديشهها در بهمن ۵۷ به سرانجام رسيد. زنان و مردان كه در كنار هم و با اراده بالا و بدون خطكشيهاي خودي و غيرخودي، عليه استبداد بهپا خواستند و به دنبال استقلال و آزادي بودند و با هر نوع محدوديت و استبداد در هر لباسي مخالفت ميورزيدند. تا چند سال ابتدايي پس از انقلاب ۵۷ عليرغم برخي تسويهحسابها و حذفها كه شكل و نتيجه آن قابلتامل و بررسي است...
، مسير تا حدود زيادي با آرمانهاي نهضت ضداستبداد و انقلاب ۵۷ هماهنگ بود. كسي در سبك زندگي، انديشه، تفكرات و پوشش مردم سرك نميكشيد ولي كمكم فضا به سمت تندروي، حذف و محدوديت و... رفت. نقش جدي جريانات فكري خاص خصوصا مجاهدين خلق در بسترسازي و تقويت و سرعت بخشيدن به ايجاد محدوديت براي فضاي آزادانديشي و آزادي بيان بسيار پررنگ بود و بهانهاي شد در دست تفكراتي كه به دنبال حذف رقباي سياسي و بسته و محدود كردن فضاي سياسي و اجتماعي كشور بودند.گسترش محدوديتها و بسته شدن فضاي سياسي و انديشهورزي و ايجاد محدوديتهاي اجتماعي به ويژه براي بانوان جامعه بيشتر محسوس بود.به گونهاي كه جامعه بايد با يك نوع ديدگاه و تفكر و برداشت تنگنظرانه از دين و سياست در حوزه اجتماعي و فرهنگي خود را هماهنگ ميكرد.به مرور تفكرات تندرو و انديشههاي خشك جاي خود را به نظرات روشنفكرانه و ضد استبدادي ماههاي قبل انقلاب ۵۷ داد. در اِعمال تفكرات محدودكننده؛ زنان و دختران با بيشترين آسيب و محدوديت مواجه شدند. البته با مرور زمان، زنان با افزايش توانمنديها و سطح علمي و آكادميك خود جايگاه خويش را در جامعه ارتقا دادند. ولي هنوز پس از گذشت ۴۳ سال از بهمن ۵۷، شاهد برخوردها و تفكرات زنستيزانه كه متاسفانه معمولا در نگاه كساني كه مدعي دينداري هستند و القابي چون انقلابي و حزب اللهي را يدك ميكشند و در ساختار حاكميت نيز داراي قدرت ميباشند، ديده ميشود. نمونه اخير اين نگاه تنگنظرانه و سياسي و مردسالار به موضوعات مرتبط به جامعه زنان، برخورد زشت و زننده و توهينآميز با دو بانوي انديشمند و فرهيخته خانمها زهرا شجاعي و مولاوردي در برنامه جهانآرا (شبكه افق) بوديم و متاسفانه در اين نوع نگاه زنستيزيها و توهين به زنان بخشي از بانوان نيز نقشآفريني ميكنند. به درستي بايد اشاره كرد كه، گسترش دانش و آگاهي جامعه و بالا رفتن توانمندي و انديشه و علم زنان مقدمهاي است براي تدوين و گسترش قوانين و حقوق انساني حامي و مدافع بانوان تا از ابراز سليقه شخصي، تند و متحجرانه و محدودكننده بانوان و كنشگري و اثرگذاري آنها جلوگيري شود. معمولا قوانين محدودكننده حقوق و آزاديهاي زنان، توسط مردان جامعه تدوين و به زبان ميآيد و به همين جهت بايد براي احقاق حقوق و آزاديهاي زنان، در كنار تلاش همهجانبه جنبش زنان، انديشمندان، فرهيختگان، دانشگاهيان و روحانيون عالم بهروز، تلاش فراواني كنند تا بتوان حقوق و قوانين حافظ منافع و حقوق برابر براي بانوان جامعه ايران و نيز ايجاد شرايط برابري براي تلاش و كنشگري و تاثيرگذاري زنان در جامعه و در تمام حوزهها فراهم و عملياتي كرد.