يادداشتهاي زندان
از استاد شهيد مرتضي مطهري
16 صفر 83
بسمهتعالي شأنه
«و انما قلب الحدث كالارض الخاليه ما القي فيها من شيء قبلته» (1). علي عليهالسلام
دانشمندان جهان در مساله قابليت پذيرش روح انسان شكلها و صور گوناگون را، نظرهاي متفاوتي ابراز داشتهاند. بعضي آن حد افراط كرده كه هر كس را ـ بدون تفاوت ـ در آغاز كودكي به ماده شُلي تشبيه كردهاند كه هر شكل مجسمهاي از آن ميتوان ساخت. برخي ديگر هيچ گونه استعداد و پذيرشي را معتقد نشده و طينت و سرشت را يگانه مبدا مكوّن روحيات پنداشتهاند. حقيقت اين است كه تفاوت در افراد هست ولي به صورت اينكه در هركس همه گونه استعدادي هست اما مقدار اين استعدادها در افراد، مختلف و متفاوت است؛ همانطوري كه هر زميني كم و بيش استعداد رويانيدن هر تخمي را دارد ولي تفاوتي ميان زمينهاست و بعضي زمينها براي پروراندن برخي بذرها مستعدتر و آمادهتر است. سخن درست همان تشبيهي است كه علي عليهالسلام فرمود: و انما قلب الحدث... چيزي كه جاي ترديد نيست، اين است كه هيچ چيزي جاي تربيت و تعليم اول و بذر اولي كه در روح افشانده ميشود و عادت اولي كه در نفس اعصاب و عضلات پديد ميآيد و مهر و علاقه و محبت اولي كه در روح و قلب پديد ميآيد، نميگيرد. گل اولي كه در روح پديد آيد بسيار دور به نظر ميرسد كه ريشهكن شود و همچنين خار اولي كه در روحيه برويد، ريشهكن كردن آن مشكل است. به قول مولوي:
پيشه اول كجــا از دل رود/ مهر اول كي ز دل بيرون رود
به قول سعدي:
هركه در خرديش ادب نكنند/ در بزرگي فلاح از او برخاست
چوب تر را چنانكه خواهي پيچ/ نشود خشك جز به آتش راست
به همين جهت همواره صف اولي كه دعوت مصلحين الهي را ميپذيرفتهاند طبقه جوان بودهاند: «فما آمن لموسي الّا ذرية من قومه»(2) و نيز از نظر افراد مُضلّ و ابليسهاي آدمرو طبقه جوان خطر بيشتري دارند.
ادامه در صفحه 6