... سايه از سر ما برگرفت
علياصغر شعردوست
مرگ چنين خواجه نه كاريست خرد
وفات نابهنگام مجاهد خستگيناپذير، سكاندار خردمند عرصههاي جهاد و انديشه و فرهنگ و هنر انسان فضيلتمدار و مهرورز و كمنظير سرو سايهفكن حجتالاسلاموالمسلمين سيد محمود دعايي سايه از سر مردمان فرهنگپرور كشور برگرفت و بر خاك افتاد.وفات او بر جميع اهالي فرهنگ و هنر، علم و فضيلت و دوستداران آن رادمرد تسليت باد.
كاه نبود او كه به بادي پريد
آب نبود او كه به سرما فسرد
گنج زري بود در اين خاكدان
كو دو جهان را بجوي ميشمرد
قالب خاكي سوي خاكي فكند
جان خرد سوي سماوات برد
٭٭٭
نيكي پير مغان بين كه چو ما بد مستان
هر چه كرديم به چشم كرمش زيبا بود
اين بيت نغز حافظ آغازگر سخنان كوتاه و ماندگار حضرت آقاي سيدمحمود دعايي بود كه با لحني گيرا در مراسم نكوداشت خود عنوان كردند. اين انسان وارسته سخنان كوتاه و متواضعانه خود را با اين ابيات معروف «سيد و سالار عجم، ميرسيدعلي همداني» كه روي اسكناس ده ساماني پول رايج تاجيكستان نقش بسته است، به پايان بردند:
هر كه ما را ياد كرد ايزد مر او را يار باد
هر كه ما را خوار كرد از عمر برخوردار باد
هر كه اندر راه ما خاري فكند از دشمني
هر گلي از باغ وصلش بشكفد بيخار باد
در دو عالم نيست ما را با كسي گرد و غبار
هر كه ما را رنجه دارد، راحتش بسيار باد
روز پنجشنبه هفدهم ارديبهشت ماه تالار كتابخانه ملي جمهوري اسلامي ايران شاهد مراسمي كمنظير بلكه بينظير از زمان احداث خود بود. مراسم نكوداشت «حجتالاسلاموالمسلمين سيد محمود دعايي» كه «سرو سايهفكن» ناميده شده بود، مراسمي سنگين و رنگين، بيشك چهرههاي مطرح و فرماندهان همه گروههاي سياسي كشور حضور داشتند، از چپِ چپ تا راستِ راست و همه متواضعانه از فضيلتهاي جناب دعايي سخن گفتند، از بيش از سه دهه مديريت بر موسسه اطلاعات نود ساله، مديريتي متعادل، توام با سعه صدر و ارجمند نگريستن به انسان و تفكرات انسانها.
دهها نفر سخن گفتند و دهها نفر ديگر ميخواستند و ميبايست سخن بگويند كه مجال سه ساعته برنامه اجازه سخن گفتن به آنها نداد. سخنران اصلي مراسم جناب حاج سيد حسن آقا خميني بود كه به گفته خودش و تاييد آقاي دعايي تنها كسي بود كه ميتوانست حضرت آقاي دعايي را براي برگزاري همچو مراسمي قانع بكند، حاج سيد حسن آقا گفت: من به پيشنهاددهندگان اطمينان دادم كه ميتوانم ايشان را مجاب كنم، ميدانيد چگونه؟ به اتكاي نامم كه خميني است و پدر و پدربزرگم. آقاي دعايي اين بزرگمرد وارسته ضمن تاييد سخن حاج سيدحسن آقا خميني گفت: من هر چه دارم از دودمان شريف امام خميني دارم، بدين جهت نميتوانستم حرف ايشان را زمين بيندازم، اما از اول جلسه تا به حال حدود سه ساعت از خجالت آب شدم!!! حاج سيد حسن آقا خميني هم گفتند: اشكالي ندارد، جلسه به اين مهمي برگزار شود و شما هم قدري آب شويد!!!
در ميان ملت ما برگزاري نكوداشت در زمان حيات شخصيتها چندان مرسوم نيست و بيشتر بعد از وفات انسانها اين قبيل برنامهها برگزار ميشود و معروف است كه ميگويند، زنده خوب و مرده بد نداريم، اما برگزاري اين مراسم باعظمت نشان داد كه ميشود سياستمدارِ فرهيخته فرهنگمدار بود، بيش از سه دهه موسسه عظيم اطلاعات را اداره كرد، اما محبوب عام و خاص بود. من كه از سالهاي دور و زمان انتشار هفتهنامه تركي موسسه اطلاعات با نام زيباي «سهند» فرصت مغتنم درك حضور ايشان را داشتهام، شاهد اين محبوبيت عام و خاص بودهام. از كارگر ساده موسسه اطلاعات تا سردبيران و مديران روزنامه و دهها نشريه و سازمان زيرمجموعه موسسه اطلاعات همگان از سويداي دل به آقاي دعايي عشق ميورزند. رمز اين توفيق بزرگ در «آني» است كه حضرت ايشان دارند و برخي وجوه آن در آن جلسه بيان شد، در اين مورد گفتني و نوشتني زياد است شايد در جايي ديگر و مجالي مناسبتر توفيق اداي دِين به اين «انسان كامل» را بيابم. اما در بين دهها سخنران، گفتار حجتالاسلام محققداماد از لوني ديگر و با لحني متفاوت بود. اين استاد وارسته خطاب به مخاطباني كه آنها را نوجوانان پيرنما يا «صبِي يتشيخ» ميناميد، با اشاره به سابقه انس و الفت طولاني خود با حضرت آقاي دعايي ضرورت حفظ حريم معظمله را متذكر شدند و ابياتي از قطعه پندآموز انوري با عنوان «مناظره درخت چنار و بوته كدو» را خواندند. اين ابيات كه در متون ادبي پندگونه، خطاب به آنها كه بدون داشتن ريشهاي استوار و ساختاري ستبر، داعيه برابري با بزرگان را داشتهاند، به كار ميرود. بيت مقطع زيبايي دارد كه حضار در آيين نكوداشت اين مرد باسماحت را به وجد آورد و من نقل اين چند بيت را پايان بخش اين نوشته قرار ميدهم و براي روح بلند و تابناك جناب آقاي دعايي آرامش و آسايش از درگاه لايزال ربوبي مسالت ميكنم و اميدوارم كه در سايه و خنكاي درختان برومندي كه زير سايه اين شجره طيبه بار آمدهاند، انسانهاي فراواني با ايمني و آسايش براي رونق روزافزون خانه مجلل ايران و اسلام بكوشند. اما آنچه انوري گفته و استاد محققداماد در جلسه معظم نكوداشت قرائت كردند:
مناظره بوته كدو با درخت چنار
نشنيدهاي كه زير چناري كدو بني/ برجست و بر دويد برو بر به روز بيست
پرسيد از چنار كه تو چند روزهاي؟/ گفتا چنار عمر من افزونتر از دويست
گفتا به بيست روز من از تو فزون شدم/ اين كاهلي بگوي كه آخر ز بهر چيست
گفتا چنار نيست مرا با تو هيچ جنگ/ كاكنون نه روز جنگ و نه هنگام داوريست
فردا كه بر من و تو وزد باد مهرگان/ آنگه شود پديد كه نامرد و مرد كيست؟