بحران اقليمي و سيلابهاي مرداد 1401
مهدي زارع
با آسيبپذيري بالاي كشور در سيلابهاي مرداد 1401 تابآوري كشور در بحران اقليمي جاري مشخص شده است. تغييرات اقليمي ضعفهاي اقتصادي مبتني بر نفت و شيوههاي كشاورزي ناپايدار را آشكار كرده است. از آنجايي كه سياره زمين در اواسط قرن بيست و يكم گرمتر ميشود، ايران احتمالا دورههاي طولانيتري از درجه حرارت بسيار بالا و همچنين دورههاي خشك و سيلهاي شديدتر و مكررتر را تجربه خواهد كرد. بدون تدابير سنجيده سازگاري، ممكن است برخي نقاط كشور در آينده با قابليت سكونت محدود مواجه شوند. تغييرات اقليمي در كشور ما هم تحت اثر تغييرات دما و بارش و هم بر اثر توسعه ناپايدار صورت گرفته است. از نمادهاي دخالت انسان در تغييرات اقليمي ميتوان به موارد ذيل اشاره كرد: استفاده نامتعادل از منابع آب، آمايش غلط سرزمين ايران به ويژه از سال 1370 به بعد، تمركز نامتناسب جمعيت به ويژه به سوي مراكز استانها و بهطور خاص به سوي تهران، حفر چاههاي عميق مجاز و غيرمجاز و الگوي نامتناسب كشت در بسيار از نواحي كه با كمبود آب مواجهند، انتقالهاي آب از حوزههايي كه آب داشته و تعادل اكولوژيك در آنها برقرار بوده به مناطق پرجمعيت شهري مانند تهران و تبريز و...، و احداث جادههاي مطالعه نشده در مناطق ويژه از نظر محيط زيستي. اين مسائل به جابهجايي جمعيتي در ايران انجاميده است. جمعيت آسيبپذيرتر و فقيرتر تازه مهاجر در حاشيه شهرها به ويژه كلانشهرها، مستقر ميشوند. اين مهاجران تازه خانههاي آسيبپذيرتر ميسازند و محلههاي پرجمعيتتر ايجاد ميكنند. نمونههايي از اين وضع را ميتوان در ورامين و ملارد و اسلامشهر در پيرامون تهران مشاهده كرد. يكي از شاخصهاي تغيير اقليم مساله گرم شدن زمين است و سنجش روزانه و ماهانه گاز co2 از شيوههاي پايش گرم شدن است. سازمان ملل متحد در30 نوامير 2015 كنفرانس جهاني تغيير اقليم را در پاريس برگزار كرد. متعاقب اين كنفرانس سند جهاني تغيير اقليم ملل متحد از سوي كشورهاي حاضر (از جمله ايران) امضا شد. در ايران هر ۲۰ثانيه مساحتي به اندازه يك زمين فوتبال از جنگلهاي كشور نابود ميشود!
طي ۶دهه اخير، حدود 18ميليون هكتار از سطح جنگلهاي كشور كم شده است. اگر با همين روند پيش برويم تا ۷۵ سال ديگر اثري از جنگلهاي امروزي ايران باقي نميماند! بر اساس گزارش ۲۰۱۸ سازمان ملل كل فرسايش خاك جهان ۲۴ ميليارد تن است و يكدوازدهم آن يعني ۲ ميليارد تن در ايران رخ ميدهد، در حالي كه ايران يكصدم خاك جهان را دارد. ميزان فرسايش خاك ايران ۸ برابر ميانگين جهاني است. موضوع وقتي نگرانكنندهتر ميشود كه بدانيم شكلگيري يك سانتيمتر مكعب خاك در ايران بهطور متوسط ۸۰۰ سال زمان نياز دارد. تابستان۱۴۰۰ و تابستان 1401 نسبت به ۲۰سال گذشته بهطور غيرمعمولي گرم و خشك بود و دماهاي بسيار بالا و رطوبت كم در ماههاي مرداد و شهريور بيشتر از خشكسالي طولاني مدت منطقه بود. اگر خاورميانه در درازمدت به دليل تغييرات اقليمي خشكتر شود، توفانهاي گردوغبار شديد رايجتر ميشود. ايران در سال 2015 هشتمين توليدكننده گازهاي گلخانهاي در جهان بود. ايران منابعي غني با ذخاير عظيم نفت و گاز و همچنين پتانسيل درخور توجه انرژيهاي تجديدپذير را دارد. تحريمها بهطور شايان توجهي اقتصاد ايران را تحت اثر قرار داده؛ صادرات نفت را مختل و انتقال آن به سامانه انرژي پاكتر را كندتر كرده است. با تشديد تنشها با امريكا و خروج امريكا از برجام در سال 2018، ايران مجددا و به صراحت اعلام كرده است كه هرگونه اقدام اقليمي را به لغو تحريمها و به همكاري و كمك جامعه بينالمللي موكول ميكند. دولت مجبور شده است از نفت داخلي و مازوت استفاده كند تا گاز بيشتري براي صادرات باقي بماند. اين موضوع افزايش مهمي را در انتشار گازهاي گلخانهاي ايران موجب شده است. مازوت يا نفت كوره از هيدروكربنهاي نفتي است كه نفت سياه نيز خوانده ميشود. اين ماده ارزانترين ماده سوختني است. مصرف آن علاوه بر افزايش گازهاي گلخانهاي، به آلودگي شديد هواي شهرها نيز ميانجامد. طبق آمار شركت پالايش و پخش فرآوردههاي نفتي ايران، صادرات مازوت 79 درصد از كل صادرات محصولات پالايشگاهي ايران را تشكيل ميدهد. از حدود نيمه سال 1400 جنجال بر سر ساخت يك كارخانه پتروشيمي در ميانكاله در ساحت جنوب شرقي درياي كاسپين رسانهاي شد. مسوولان محلي در تالاب ميانكاله مجوز احداث تاسيسات پتروشيمي داده بودند كه بسيار آلودهكننده است. خوشبختانه پس از اعتراض شديد متخصصان محيط زيست، دولت در اوايل سال 1401 با اين پروژه مخالفت و قوه قضاييه دستور توقف ساخت و ساز را صادر كرد. ايران با آبوهواي خشك و نيمهخشك در سالهاي نرمال، ميزان بارشي حدود 250 ميليمتر دارد كه در سالهاي اخير متوسط ميزان بارش به كمتر از 200 ميليمتر هم رسيده است. بارشها در برخي نقاط كشور با شدت و ميزان زياد روي زميني خشك، به روانآب و سيلاب منجر ميشود. خشكسالي يك ويژگي طبيعي مكرر است كه ناشي از كمبود بارندگي در يك دوره زماني طولاني (مثلا يك فصل يا چندين سال) است. برداشت بيرويه چوب، ساختوساز در حريم جنگل و چراي بيش از حد دام در مراتع منجر به تشديد سيلابهاي متعدد در اين مناطق ميشود. عملا ساخت سد و بند، مهمترين راهكار عمراني مهار سيلاب تلقي شده و از سوي ديگر «مديريت ريسك سيلاب و خشكسالي» به عمليات «امداد و نجات» پس از وقوع سيلاب و البته ارايه هشدارهاي كلي يكي، دو روزه قبل از وقوع بارندگي شديد خلاصه شده است. چنين شيوه برخورد با موضوع نشان ميدهد كه مناطق آسيبپذير با تداوم رويه موجود در سالهاي آينده آسيبهاي بيشتري از سيلاب و خشكسالي تحمل خواهند كرد.