روزنامهنگاري؛ چشم و چراغ جامعه
امير فرضاللهي
آنها را معلمين و آموزگاران جامعه مينامند. شغل و مسووليت بزرگي است روزنامهنگاري. بيراه نيست كه ركن اساسي جوامع آزاد ناميده ميشود. هر جامعهاي كه روزنامهنگاري در پرسش و درآوردن چرايي مشكلات، اختلاسها، كمبودها دستبازتر باشند آن جامعه پوياتر، توسعهيافتهتر و مردمش با خيالي آسودهتر خواهند بود. چنين جامعهاي سياستزده نيست و مردم عادي به سياست فكر نميكنند و سياستزده نخواهند بود. آنها كه روزنامهنگاري را پلي براي رسيدن به موقعيت و منفعت ميبينند احمقان تاريخاند. وظيفه روزنامهنگار نشان دادن واقعيتي است كه پنهان شده. حقيقت روزنامهنگاري حركت در سطح نيست. روزنامهنگاري در اعماق شنائيدن و يافتن حقايق براي درست شدن جامعه است. شنائيدن در اعماق، جرات، دانش ،آگاهي و قدرت زايش فكري كافي ميخواهد. براي عدهاي روزنامهنگاري شغل بسيار سختي است اما براي ما روزنامهنگاري شريفترين، دلچسبترين جذابترين و تاثيرگذارترين شغل دنياست. وظيفه روزنامهنگار جهتدهي به افكار عمومي نيست؛ وظيفه روزنامهنگار در خدمت كس يا كساني خاص بودن نيست. روزنامهنگار طرف حقيقت است. جلوهگر حقيقت است. روزنامهنگار حق ندارد براي رسيدن به منفعت و مقام، حقيقت را ذبح كند. از اين منظر اگر به جامعه روزنامهنگاري يك قرن اخير بنگريم شايد كمي بيش از انگشتان دو دست روزنامهنگار بيابيم. آنها كه در خدمت قدرتمندان در اين شغل لانه كردهاند و يا براي رسيدن به منفعت، دوگانهسوزند روزنامهنگار نياند. اسمشان و عنوانشان معلوم است. روزنامهنگاري معبر نيست، محل عبور براي رسيدن مقام و منفعت نيست. روزنامه نگاري خود عشق است عشق پيدايي و جلوهگري حقايق در جامعه. روزنامهنگاري شريفترين شغل دنياست اگر طرف حق باشد. طرف حق نباشد كه اصلا روزنامهنگاري نيست و عناويناش معلوم است. روزنامهنگاري جسورانهترين شغل دنياست چرا كه بيان حقيقت تاواني بالاتر از جان دارد.
عده بسيار زيادي شغل شريف روزنامهنگاري را براي رسيدن به اهداف خودپرستي خود و ديگران اشتباهي ميگيرند. روزنامهنگاري دامن پر نفسي دارد و ميطلبد به قول شاعر لب دوخته فرخي يزدي: هر كس را نتوان گفت كه صاحب هنر است/ عشقبازي دگر و نفسپرستي دگر است. روزنامهنگاري و روزنامهنگار را با نفسپرستي و منفعتپرستي سر و كاري نيست. اين شغل بزرگ و شريف را اشتباهي نگيريد و روزنامهنگاران واقعي را با آنها كه براي رسيدن به جايي يا در خدمت جايي بودن آمدهاند اشتباهي نگيريد. نيتهاي ناداني بر اين شغل شريف نچسبانيم و آن را با شغلهاي دوگانه يا چندگانهسوز بودن اشتباهي تلقي نكنيم. روزنامهنگاري اگر توام و همجوار با حقيقت نباشد روزنامهنگاري نيست و ...نگاري است. نور تابيدن بر تاريكيهاي جامعه شغل و وظيفه روزنامهنگار است. غير از اين روزنامهنگاري نيست.