خرد جمعي در رسانههاي نوين راه باز ميكند
زهرا نژادبهرام
رسانههاي نوين فرصتي براي حيات جمعي است هرچند كاركرد رسانه از ابتدا بر اين مبنا شكل گرفته است اما مكانيزم آن هميشه با افت و خيزهايي روبهرو بوده كه بخش بزرگي از آن به رويكرد تكگويي رسانههاي جريان اصلي و رويكرد بالا به پايين آن (عمودي) در جامعه به همراه سياستگذاري صاحبان آنان شكل گرفته است. اما در رسانههاي نوين به دليل ماهيت و ساختار و شكل ارتباط مساله حيات جمعي به تعريف اصلي رسانه نزديكتر شده است. مردم در بستري افقي با ارتباطگيري با يكديگر در قالب شبكههاي ارتباطي قادرند به گفتوگو بنشينند و از لابهلاي اين گفتوگو به نوعي تفاهم نسبي دست پيدا كنند؛ به عبارتي نوعي فضاي باز گفتوگويي در رسانههاي نوين در حال شكلگيري است كه شايد پيش از اين قابل دسترسي نبود. آگورا يوناني امروز در رسانههاي نوين معنادار شده و فرصتي براي توليد معاني ارتباطي و بستري براي تعامل در سطحي وسيع شده است. با اين نگاه با توجه به اينكه امروزه ضريب نفوذ اينترنت كه بستر اصلي شكلگيري رسانههاي نوين است در ايران بالغ بر 80 درصد شده و اين يعني ارتباط و تعامل؛ بستري كه ميتواند عرصه شكلگيري نوعي خرد جمعي باشد. اين مهم در جهان نيز در حال شكلگيري است. براساس آخرين آمارها بيش از 5 ميليارد نفر از مردم جهان از اينترنت استفاده ميكنند و كاربران رسانههاي اجتماعي بالغ بر 5/4 ميليارد نفر است. اين مهم به اين معنا است كه دو عرصه شكلگيري خرد جمعي كه براساس مطالعات گالتون و .... مبناي مهمي براي تصميمگيريهاي احتمالي صحيح است را ميتوان در عرصه عمومي و جامعه شبكهاي تعريف كرد. جامعه شبكهاي كه بر مبناي ديدگاه كاستلز شكل يافته تصويري از ارتباطات افقي و حلقوي است كه بسترهاي گوناگون شبكهاي را به هم متصل و نوعي مسطحسازي را در عرصه ارتباط ميان افراد فراهم ساخته است. اين ساختار شبكهاي قادر است به روشني رويكردها و ديدگاههايي را به اشتراك بگذارد و تصاوير ايجاد شده از اشتراكات را در معرض ديد همگان قرار دهد و بستري براي تفاهم وگفتوگو و احتمالا اعتماد ايجاد كند. در همين ارتباط عرصه عمومي يا حوزه عمومي براساس نگاه هابر ماس، همان مكاني است كه فرصت تعامل و ديده شدن و شكلگيري نهادهاي مردمي عمومي فارغ از بستر حوزه خصوص و سياسي شكل ميگيرد. همانجا كه قرار است بر مبناي نوعي تفاهم عمومي و منفعت جمعي فضا براي ارتباط و گفتوگو و اقدام فراهم و بستري براي تصميمگيري جمعي در قالب نهاد و شبكه و جمع معنا دار شود. نكته قابل توجه در اين عرصه عمومي مفهوم ارتباط و عقلانيت است! يعني عرصه عمومي به دليل شكلگيري خرد جمعي فرصت تفاهم جمعي در قالب مدنيت را بر مبناي عقلانيت جمعي فراهم ميكند و بستر كشاكشهاي غير ضرور را به نوعي مسدود ميسازد! در اين فضا آنچه در گردش است گفتوگو است و هابرماس اين گردش گفتوگو محور را كانون تحول براي عرصه عمومي ميداند! (هابرماس، 1380) از نگاه وي رسانهها نقش تنظيمگر اين حوزه را برعهده دارند و كاركرد آنها در قالب سالمسازي، حفاظتكننده و شكلدهنده افكار عمومي هستند، اما اين رويكرد هابرماس براي رسانههاي جريان اصلي بود اما اكنون رسانههاي نوين با عرصه عموميسازي به نوعي نه تنها در شكلگيري افكار عمومي نقش دارند بلكه به نوعي توليدكننده و جاريسازي خرد جمعي نيز هستند! ازاينرو با توجه به ظرفيتهاي رسانههاي نوين در ايجاد شبكه ارتباطي ميان مردم در قالبي مسطح با نوع ديگري از فضاي عمومي در عرصه مجازي روبهرو هستيم كه فرصت ديده شدن و سخن گفتن و تفاهم تعامل را ايجاد كرده است. به عبارتي اگر آگوراي آتني فضاي شهري براي تعامل و ارتباط شهروندان و تصميمگيري بود اين فضا به حوزه مجازي در اين دوران كشيده شده و امكان لازم را براي شكلگيري خرد جمعي فراهم كرده است. مساله اصلي در اين ميان آن است كه حال كه فضايي براي گفتوگو و شكلگيري خرد جمعي يافتهايم چگونه از آن فضا براي رفع مشكلات در جهان واقعي استفاده كنيم!؟ اين سوال هميشه ذهن دستاندركاران حوزه مجازي را مشغول ساخته اما شايد توجه به يك نكته بتواند راه را تسهيل كند و آن اينكه امروزه حوزه مجازي بخشي از حوزه زندگي واقعي است لذا لازم نيست تلاشي در اين جهت صورت بگيرد. مهم اين است كه رسانههاي نوين با به رسميت شناخته شدن در عرصه دسترسي به خرد جمعي كاركرد بيروني خود را در تفاهم عمومي واقعي به نمايش بگذارند! خرد جمعي كالاي كميابي است كه دسترسي به آن بسيار دشوار است و راههاي رسيدن به آن نيز همچون خودش پرپيچ و خم است، اما رسانههاي نوين با استفاده از ظرفيت جذابيت حضور كاربران، سهلالوصول بودن، سرعت، برخورداري از ظرفيتهاي مختلف فيلم و عكس و نوشتار..... ظاهر راه را هموار كردهاند! در اين ميان خود كالا است كه بستر دسترسي به آن ظاهرا مهيا شده است! با كمي تامل شايد بتوانيم اين كالاي كمياب را پيدا كنيم و از ظرفيت آن براي حل مسائل واقعي جهان بهره بگيريم و تفاهم را بيشتر و گفتوگو را نهادينه سازيم!