• ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۸ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5493 -
  • ۱۴۰۲ شنبه ۶ خرداد

گم شدن طفلي به نام «شادي»

ابن علي كريمي گنجه

در اين سال‌هاي اخير، از سال نود و هفت تا هزار و چهارصد و دو (به ويژه در سال جاري) اقتصاد ايران، به دليل بي‌تدبيري و سوءمديريت‌هاي مسوولان حكومتي و ناكامي در ادامه مذاكرات برجامي و استمرار و افزايش تحريم‌هاي غربي، مخصوصا تحريم‌هاي كشور امريكا، ايران دچار دشواري‌ها و تنگناهاي زيادي شده به گونه‌اي كه بر مردم شكيبا و نجيب ايران، سختي‌ها و مرارت‌ها رفته و چهره اجتماع چنان عبوس و افسرده شده كه دل و دماغي براي توده مردم يعني قشر زحمتكش باقي نمانده. به‌طوري كه حال و هواي دل مردم، سخت اندوهگين شده و انسان را به ياد گفتار نغز آنتوان چخوف نويسنده روسي مي‌اندازد؛ آنجا كه در داستان كوتاه «دشمنان» صحنه گفت‌وگوي پر از خشونت لفظي دو تن از شخصيت‌هاي داستان (ابوگين و دكتر كريلوف) را -  كه پر از خشم و دشنام‌هاي جورواجور است -  روايت مي‌كند و به زبان حال كاراكتر‌هاي داستان، در نكوهش و مذمت آدم‌هاي غمگين داد سخن مي‌دهد. مخلص كلام اينكه زبان حال و نقد روزگار اين مردم رنج‌ديده، خيلي به زبان شاعرانه استاد شفيعي كدكني شباهت كامل دارد: 
طفلي به نام شادي / گم شده است/ با چشم‌هاي روشن براق/ هر كس از او نشاني دارد/ ما را كند خبر/ اين هم نشاني ما: / يك سو خليج فارس، / سوي دگر خزر.
بگذريم، برگرديم به علل گم شدن طفل شادي در جامعه امروز ايران. يكي از علت‌العلل‌هاي اين معلول، مي‌تواند تغيير پر نوسان و پرتلاطم نرخ كالا و خدمات اجتماعي در مدت زمان كوتاه باشد. يكي از شاخص‌هاي اين ميزان، به چگونگي افزايش نرخ‌ها و تورم در كشور باز مي‌گردد. بر اساس آمار رسمي بانك مركزي، عدد شاخص تورم در اين پنج سال اخير به شديد‌ترين دوره تورم در چهاردهه اخير رسيده است و قيمت كالاها و خدمات مصرفي، در اين مدت به بيش از 500 درصد افزايش يافته. اين در حالي است كه تورم فروردين امسال نيز به 69 درصد رسيده، عددي كه از سال 1321 و زمان اشغال كشور توسط متفقين در جنگ جهاني دوم تاكنون بي‌سابقه بوده است. 

شوربختانه اين پايان قضيه نيست و نخواهد بود. بلكه ويژگي منفي ديگر شاخص تورم در امسال نسبت به سال‌هاي قبل اين است كه تورم غذا به عنوان ضروري‌ترين كالا براي حيات، بيش از ساير كالاها بوده است و شايد به حدود 80 درصد رسيده باشد. بنابراين فشار تورمي بر گرده اقشار ضعيف و كم‌درآمد جامعه طبيعتا بيشتر شده است. هر چه هست در شرايط فعلي، ايران دوباره در آستانه يك موج تورمي شديد قرار گرفته است و شكست احتمالي مذاكرات و افزايش قيمت دلار و سكه و طلا و خودرو و مسكن و ... و نيز تورم انتظاري مي‌تواند در كوتاه‌مدت منجر به سرعت رشد شديد آن در ماه‌هاي آينده باشد.  به زبان ديگر حال اقتصاد بيمار و تورمي ايران را در اين دوره، مي‌توان به حال بيماري نزار و نحيف تشبيه كرد كه از فشار خون بالا رنج مي‌برد و هر آن فشارش نوسان شديد پيدا مي‌كند. اين اقتصاد بيمار هر روز با افزايش و سير صعودي قيمت دلار و ارز و طلا مواجه مي‌شود و باعث مي‌گردد ساير اعضا و جوارحش آسيب ببيند. سير صعودي اين دو شاخص يعني ارز و طلا، از يك سو كاهش ارزش پول ملي را در بر داشته و از سوي ديگر، افزايش قيمت ساير كالاها و خدمات را سبب مي‌شود.  بگذريم، اگر بخواهيم براي درك اين موضوع، كمي مصداقي‌تر، با زباني ساده و كوچه بازاري- زباني كه فهم آن براي كاسب و كارگر و پيشه ور و خانه‌دار قابل درك باشد- سخن بگوييم، مي‌توان گفت اقتصاد به زبان خودماني، همان دبه ماست و بطري شير و قالب پنير و شانه تخم‌مرغي است كه خانم خانه‌دار و پدر خانواده روزانه از مغازه سر كوچه مي‌خرند؛ همان كالاهايي كه در سبد اقتصاد روزانه هر خانواده‌اي ديده مي‌شود و امروز يك قيمت دارد و روز بعد يا ماه‌هاي بعد قيمتي ديگر! تازه تاسف‌بارتر آنكه قيمت اين اجناس، نه تنها در گذر زمان تغيير پيدا مي‌كند، بلكه در محله‌ها و جغرافياي شهري و روستايي نيز، قيمت‌هاي گوناگون دارند و حتي در برخي مواقع در مغازه‌هاي يك محله-  كه فاصله آنها تنها به يكصد متر هم نمي‌رسد -  قيمت ثابتي ندارند!! علاوه بر اين اين روزها قيمت مرغ نيز -  بعد از اينكه گوشت از دسترس توده مردم خارج شده -  از داخل سبد غذايي مردم پركشيده و افسار پاره كرده است؛ به‌طوري‌كه از قيمت مصوب 73 هزار توماني كه به تازگي افزايش يافته، فراتر رفته و شش رقمي شده است. توده مردم، اين برچسب قيمت‌ها را با زبان كوچه و بازاري و خودماني، اقتصاد مي‌پندارند و افزايش اين شاخص‌ها را تورم و رشد قيمت‌ها مي‌شمارند! كه در جاي خود، گزاره درستي است. هرچند در اين دوران تحريمي براي مردم فرودست جامعه روزگار سخت و طاقت فرسايي است، ولي اميد و خوشبيني به آينده را نبايد از دست داد زيرا در پي اميد بدون خوشبيني است كه مي‌توان در جريان رودخانه جاري زندگي، شنا كرد و اميد را سنگ بناي آن قرار داد. زيرا اميد، محركه نيرومندي است براي چيرگي بر دشواري‌هاي گوناگون و از طرف ديگر، به قول شادروان محمدعلي اسلامي ندوشن، ايران عزيز چون پرنده ققنوسي است كه از دل خاكسترش، پرنده ديگر مي‌زايد و برمي‌خيزد و دوباره روزهاي خوشي و آسايش مي‌تواند در انتظار ايران و ايراني باشد. تا باد چنين بادا!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون