• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5512 -
  • ۱۴۰۲ سه شنبه ۳۰ خرداد

بازار كار ايران چگونه اولويت‌هاي پشت كنكوري‌ها را تغيير داده است

رقابت شديد بر سر صندلي‌هاي پول‌ساز

تحريم و ركود، داوطلبان كنكور رشته‌هاي فني را به نصف کاهش داده‌است

مسعود يوسفي 

بازار كار ايران به سمت و سويي حركت كرده كه حالا اولويت‌هاي داوطلبان كنكور را نيز تغيير مي‌دهد. داده‌هاي مرتبط با داوطلبان كنكور در يك دهه گذشته نشان مي‌دهد كه اقبال به سمت رشته‌هاي تجربي و علوم انساني بالا گرفته و هر قدر كه مي‌گذرد، از تعداد داوطلبان رشته‌هاي مرتبط با رياضي كاسته مي‌شود. در واقع «شانس اشتغال» كه به عنوان يكي از اصلي‌ترين مبناها براي انتخاب رشته تحصيلي در دانشگاه‌ها در نظر گرفته مي‌شود؛ كاري كرده كه حالا رشته‌هاي مرتبط با صنعت يا ساختمان در قعر اولويت‌هاي داوطلبان كنكور قرار بگيرد. از طرف ديگر، علاوه بر رشته‌هاي پول‌سازي مانند پزشكي يا دندانپزشكي، وجود برخي زيررشته‌ها مانند روانشناسي، حسابداري، حقوق يا مديريت در كلان رشته علوم انساني، موجب هجوم داوطلبان به اين بخش شده است. 


گرايش صنعتي و توليدي در قعر 10 ساله 
تعداد داوطلبان كنكور كه در رشته رياضي امتحان داده‌اند، در سال 1389نزديك به 318 هزار نفر بوده كه در سال 1401 به حدود 145.6 نفر سقوط كرده و تقريبا در اين يك دهه، نصف شده است. بايد به اين نكته نيز اشاره كرد كه تعداد كساني كه مي‌خواسته‌اند در رشته رياضي ادامه تحصيل دهند، طي دهه 80 هيچ‌گاه از كانال 300 هزار نفري پايين نيامده. اما دهه 90 و همزماني با شدت گرفتن تحريم‌ها كاري كرده كه حالا جوانان در سن تحصيل دانشگاهي از رشته رياضي فراري شوند و به رشته‌هاي تجربي و انساني هجوم ببرند. اما اجازه بدهيد مروري داشته باشيم به اتفاقاتي كه در 3 دهه گذشته رخ داده و قدري جزيي‌تر به اين آمار نگاه كنيم.در دهه 70، خرابي‌هاي ناشي از جنگ و نياز كشور به توسعه فضايي را فراهم كرد كه نياز به مشاغل مهندسي و صنعتي اوج گرفت. عمده جوانان ايراني به دليل همين بازار كار تشنه‌اي كه براي رشته‌هاي عمران و صنعت به وجود آمد، رشته رياضي را براي ادامه تحصيل انتخاب كردند. اين وضعيت تا پايان دهه 80 نيز تداوم داشت. اما از دهه 90 اين روند متوقف شد و كارشناسان براي آن دلايلي را ذكر مي‌كنند. اول اينكه بازار كار در اوايل دهه 90 ديگر به سطح بالايي از «اشباع» در رشته‌هاي مهندسي و رياضي و حتي صنعتي رسيده بود. دليل دوم، رويكرد اشتغال در بخش خدمات به جاي بخش توليد و صنعت بوده است. در اين باره بگذاريد نگاهي جزيي‌تر به آمار اشتغال در دهه 90 بيندازيم.  از سال 84 تا 98 تعداد اشتغال خالص ايجاد شده در بخش صنعت حدود 1.47 ميليون نفر بوده. اما در بخش خدمات تقريبا دوبرابر اين رقم يعني 2.85 ميليون اشتغال ايجاد شده است. هرچند براي تحليل دقيق‌تر اين موضوع بايد داده‌هاي بسيار جزيي از وضعيت اشتغال فارغ‌التحصيلان داشت كه عموما نه فقط در دسترس رسانه‌ها نيست، بلكه مراكز آماري اين آمار را در حوزه محرمانه هم گاها طبقه‌بندي مي‌كنند! اما به هر روي، عدم توجه به مقوله‌اي به نام «رياضيات»، پيامدهاي بسيار وخيمي براي اقتصاد ايران خواهد داشت. بي‌رغبتي به ادامه تحصيل در رشته‌هاي مرتبط با رياضيات با بحران عظيمي در آموزش اين رشته همراه شده است. آمارها نشان مي‌دهند كه در مقطع متوسطه نيز تعداد دانش‌آموزان رشته رياضي به نسبت سنوات قبل ريزش زيادي داشته و در مجموع سه سال متوسطه به نرخ 15.49 درصد دانش‌آموزان متوسطه رسيده است، اين در حالي است كه در سال تحصيلي 91-92 تنها در پايه دهم حدود 27 درصد دانش‌آموز رياضي وجود داشت.
چرا رياضي ديگر اولويت نيست؟
در سال‌هاي اخير با توجيهاتي عجيب و غريب، بخش‌هايي از محتواي آموزشي رياضيات دبيرستاني حذف شده است. اگر به كارنامه پذيرفته‌شدگان سال‌هاي اخير رشته‌هاي علوم رياضي و فيزيك و مهندسي نيز نگاهي شود، مشخص مي‌شود كه بخش قابل توجهي از داوطلبان با درصدهاي نزديك صفر يا حتي منفي در درس‌هاي رياضيات و فيزيك در اين رشته‌ها قبول شده‌اند. بخشي از اين اتفاق مي‌تواند به روند نادرست آموزش و ضعف در اين بخش برگردد اما بخش مهم‌تر، روند مزمن «صنعت‌زدايي» از فرصت‌هاي شغلي واقعي مهندسي است و به همين دليل است كه بسياري از افرادي كه در سن تحصيل هستند، آينده شغلي براي خود نمي‌بينند. با افول بيش از پيش توان توليد فناوري و صنعت، فضا براي رشته‌هاي مهندسي نيز تنگ‌تر مي‌شود كه ضربه كاري به اقتصاد ايران خواهد زد. اين سخنان اخير معاون آموزش و پرورش استان كرمانشاه نيز جالب توجه است كه در هفت شهرستان و منطقه آموزش و پرورش اين استان اصلا دانش‌آموز رشته رياضي فيزيك باقي نمانده است. خالي بودن صندلي كلاس‌هاي درس اكثر رشته‌هاي فني و مهندسي در دانشگاه‌هاي كرمانشاه يا امكان قبولي داوطلبان با كسب رتبه‌هاي ۱۵ و ۱۶ هزار در رشته‌هاي سابقا پول‌سازي مثل مهندسي معماري از ديگر موارد قابل توجهي است كه در اين اظهارات ديده مي‌شود. بايد توجه داشت كه شانس قبولي بهترين رشته‌هاي فني و مهندسي‌ به دليل نبود آينده شغلي حالا به ۳۰ درصد رسيده در حالي كه شانس پزشكي كمتر از يك درصد است! كاهش گرايش به رشته‌هاي فني و مهندسي در حالي رخ مي‌دهد كه حمايت از «توليد» در اين يك دهه همواره جزو شعارهاي دولت‌ها بوده است. شاخه‌هاي مهارتي و مهندسي در ايران نيروي انساني متناسبي براي رونق صنعت و توليد تامين نمي‌كند و فضاي «واسطه‌گري» و «دلالي» در كشور كه حالا به اوج خود رسيده، اولويت «توليد» را كاملا از اقتصاد ايران گرفته است. نبود منابع بانكي به دليل تشديد تحريم‌ها فضايي را به وجود آورده كه بنگاه‌هاي توليدي با مشكل تامين مالي مواجه باشند. از اين‌رو، فضاي اشتغال نيز در اين بنگاه‌ها تقريبا وجود ندارد و از اين‌رو، دانش‌آموزاني كه قصد ادامه تحصيل دارند، در ابتدا از اين فضا فرار مي‌كنند و بعد به گرايش‌هاي تجربي و انساني روي مي‌آورند. اما چگونه؟


هجوم به رشته‌هاي پول‌ساز
تغييرات اولويت‌هاي جامعه و البته بازار كار را مي‌توان در آمار هجوم به رشته‌هاي تجربي و انساني در كنكور مشاهده كرد. رشته تجربي با زيربخش‌هايي مانند پزشكي، دندانپزشكي و داروسازي با هجوم بسيار بالايي در يك دهه گذشته مواجه شده است. موقعيت اجتماعي بالاتر، ‌درآمد نجومي و بازار كار تشنه‌اي كه در ايران براي اين دسته از رشته‌ها وجود داشته موجب شده تا فضاي رقابتي شديدي براي ورود به دانشگاه‌ها به وجود بيايد. اما در يك دهه اخير، يك مورد ديگر نيز به اين موارد اضافه شده و آن «فرصت مهاجرت» براي فارغ‌التحصيلان رشته‌هاي تجربي است. 
جمعيت جوان ايران در حال «پير شدن» است و چه بازاري بهتر از «پزشكي» و «دندانپزشكي» و حتي «داروسازي» كه اين جمعيت در يكي، دو دهه آينده به ‌شدت به آن نيازمند است؟ ضمن اينكه آمارها نيز اين موضوع را تاييد مي‌كند كه اقبال به اين رشته‌ها همواره رو به افزايش بوده و هست. سازمان بهداشت جهاني مي‌گويد: از سال 84 تا 98 تعداد پزشكان 2 برابر و تعداد پرستاران 1.7 برابر شده است. در اين مدت تعداد دندانپزشك‌ها تقريبا 3 برابر شده‌اند. مشاغل بسياري به دليل ركود شديد صنعتي و توليدي و البته غلبه روحيه «واسطه‌گري و دلالي» در يك دهه اخير يا نابود شده‌اند يا اصلا رغبتي براي آنها وجود ندارد، چون درآمد بالايي هم ندارند. اما سلامت جامعه چيزي نيست كه عقب بيفتد يا رونق شغلي نداشته باشد. بنابراين، بخش بزرگي از جوانان جوياي تحصيل به رشته تجربي هجوم آورده‌اند . در دانشگاه‌ها با يارانه‌هاي هنگفتي تحصيل مي‌كنند و پس از فارغ‌التحصيلي و چند سالي كار در ايران و كسب تجربه، بخش بزرگي از آنها نيز دست به مهاجرت مي‌زنند. اتفاقي كه در يكي، دو سال اخير نيز به دليل نوسانات ارزي شدت گرفته است. علي شريفي، عضو هيات علمي دانشگاه شريف در تحليل اين وضعيت از مفهوم «سونامي نظام آموزشي ايران» استفاده مي‌كند و مي‌افزايد: «اگر فرض كنيم اين روند با همين شيب و تندي ادامه پيدا كند در سال‌هاي آتي شاهد اين هستيم كه حجم عمده استعدادها به طرف رشته تجربي رفته و از آن طرف تعداد افرادي كه در رشته مورد علاقه خود تحصيل نمي‌كنند و همچنين شمار پشت كنكوري‌ها به شكل غيرقابل انتظاري افزايش خواهد يافت. از طرف ديگر حجم زياد پزشكان باعث اشباع شدن بازار كار خواهد شد و در نهايت ممكن است به جايي برسيم كه پزشكان براي معالجه و مداوا منتظر پزشكان شوند! از طرف ديگر صنايع كشور كه مهم‌ترين متقاضيان رشته‌هاي فني و مهندسي به شمار مي‌آيد، از حضور متخصصان مرتبط خالي خواهد شد و افراد با تخصص‌هايي پايين‌تر و غيرمرتبط در اين حوزه‌ها حكمراني مي‌كنند.»


پول درآوردن از رشته‌هاي انساني
اين اتفاق به نوعي ديگر در بخش علوم انساني در حال تكرار است. گرايش به رشته‌هاي علوم انساني به دليل قرار گرفتن زيربخش‌هايي مانند حقوق يا روانشناسي و اقتصاد و حسابداري و مديريت در اين كلان رشته، در حال افزايش يافتن است. مشكلات روحي-رواني جامعه كه بخش بزرگي از آن به دليل فضاي اقتصادي موجود به وجود آمده، گرايش به رشته روانشناسي را براي اشتغال در مراكز مشاوره بالا برده است. در واقع ايجاد بازار كار در اين رشته، فضاي گرايش به آن را نيز تغيير داده است. هر چند كه براي نگاه دقيق‌تر باز هم نياز به آمار متقن و اساسي است. در رشته‌هايي مانند حسابداري و مديريت و حتي حقوق نيز اين وضعيت تكرار شده و به نظر مي‌رسد كه بازار كار به وجود آمده در اين بخش‌ها، گرايش به علوم انساني را نزد داوطلبان كنكور بالا برده باشد. 


فقدان آمايش سرزمين 
شايد در نهايت بتوان گفت كه بخشي از عوامل تغيير ميل و اولويت‌بندي داوطلبان كنكور براي ادامه تحصيل، علاوه بر بازار كار براي رشته تحصيلي، نبود آمايش سرزميني مناسب است. پيش از اين و در سال‌هاي ميانه دهه 70 با فقدان يك آمايش سرزميني درست، به‌طور ناگهاني فارغ‌التحصيلان مهندسي بازار كار را اشباع كردند و اين اتفاق نوعي سرخوردگي عمومي ايجاد كرد. در واقع بخش بزرگي از بااستعدادترين‌ دانشجويان ايراني سمت رشته‌هاي فني و مهندسي رفتند، اما پس از فارغ‌التحصيلي بيكار شدند. در اين باره، شايد توجه به آمار دانشجويان رتبه تك‌رقمي يا دو رقمي كه پس از چند سال تحصيل در مهندسي، در رشته تجربي دوباره كنكور دادند، جالب باشد. براي تحليل اين مورد هم نياز به آمارهاي مستقل و قابل اطمينان وجود دارد كه متاسفانه در بستر آماردهي كنوني چنين چيزي ممكن است.  اما به هر حال، توجه به «آمايش سرزمين» چيزي است كه جامعه و فضاي بازار كار ايران به آن نياز دارد. برخي كارشناسان مي‌گويند در دو دهه آينده احتمالا رياضي بهترين بازار كار را در ايران پيدا خواهد كرد، چراكه فارغ‌التحصيلان مهندسي پايين آمده و كشور هم نياز به توسعه و پيشرفت دارد. اما شرايط كنوني، به نوعي سردرگمي در اين حوزه را بيشتر كرده است.

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون