از هفتم تير تا آزادي
علي ربيعي
هفتم تيرماه، مجالي براي بحث، بررسي و گفتوگو پيرامون موضوعات متنوع و در عين حال مسائل جاري كنوني در حوزههاي انديشهاي، حكمراني، سياسي و قضايي را فراهم ميسازد. همچنين فرصت مغتنمي است براي مرور شخصيت زندهياد بهشتي؛ منش، سبك كنشگري سياسي و اجتماعي او و نيز تاملي دقيق بر دموكراسي آرا، مردم نهادهاي مدني و تهذب نگاه اخلاقي و انساني و در وهله بعد ميتوان به مرور دوباره تروركنندگان بهشتي؛ فضاي ايدئولوژيك آنها و چگونگي شكلگيري تروريسم و تاثير آن بر روند دموكراسي؛ چگونگي فرقهسازي در سازمانهايي با نظام بسته غيردموكراتيك و فقدان نقد درون گروهي و نهايتا نهاد قضا و قوه قضاييه؛ بايستهها و نبايستههاي اين نهاد؛ افقهاي پيش روي نهاد قضايي؛ ضرورتهاي اصلاحات و چگونگي حفظ استقلال قوه قضاييه پرداخت. معتقدم هفته اول تيرماه فرصتي مناسب براي رمزگشايي و دامن زدن به گفتوگو در اين زمينههاست. در اين راستا، به بخشي از خصوصيات بهشتي به عنوان يكي از پدران قانون اساسي و معمار قوه قضاييه نوين اشاره ميشود:
۱- افراد زيادي در باب خصوصيات و ويژگيهاي فردي بهشتي سخن نوشته و گفتهاند، اما با نگاهي به آسيبهاي ارتباطات اجتماعي و رابطه ميان دولت- ملت در اين روزها، به نظر ميرسد سعه صدر، مدارا و اخلاق فردي و اجتماعي او مهمترين نياز امروز جامعه ماست.
۲- اعتقاد به تعامل و گفتوگو با جامعه، نهادهاي اجتماعي و جامعه جهاني از رفتارهاي سياسي وي، به خوبي قابل دريافت است. به ياد دارم تلاشهاي ايشان براي جلوگيري از خونريزي در جريان انقلاب و فراهم آوردن زمينه گفتوگو از سوي تروريستها و سازمانهاي مدعي «انقلاب»، به عنوان مبناي ترور شخصيتي در مرحله ماقبل ترور فيزيكي قرار گرفت.
۳- آزادي بيان و انتخابگري جامعه؛ بهشتي مناظره را راهي بزرگ براي پيشگيري از منازعه ميدانست؛ زيرا كه به نظر او در مناظره خير عمومي و در منازعه شر عمومي نهفته است. بهشتي هم مرد قضا بود و هم مرد مناظره، او مسووليت قضايي را با مسووليت تضمين آزادي بيان، شنيدن صداهاي مختلف و انتخابگري جامعه از اين ميان همراه ميدانست.
گفتوگو و مباحثه، بيان آزاد عقايد براي وي، در عمل يك سياست قضايي بود و همه تلاش خود را به كار برد تا امنيت گفتوگو و آزادي بيان را تضمين كند و بر اين سياق، او حضور گفتوگويي همه آرا و مشربها در سپهر عمومي را يك راهبرد براي سلامت و مصونيت جامعه ميدانست. هنوز هم معتقدم سازمان صدا و سيما درخشانترين دوران تاثيرگذاري و آزادي خود را در زمان شهيد بهشتي تجربه كرد. مشي و منش بهشتي، شموليت دادن به همه جناحها و جريانهاي داخلي، پذيرش تنوع در فضاي سياسي و اجتماعي در جهت ايجاد زمينه رشد جامعه براي انتخابهاي خود استوار شده بود. در سايه گسترش گفتوگو، بسياري از افراطيگريها قابل پيشگيري بود.
اما جريانهايي كه بقاي خود را با تداوم اينگونه منشها پايان يافته تلقي ميكردند، ادامه رفتار بهشتي و مطهري را بر نميتافتند. علاوه بر اعتقاد به تنوع ديدگاهها و نظرات، بهشتي به شدت معتقد به مشاركت تمام اقشار در اركان قدرت بود. بر اساس حضور و تجربه زيسته خود نميتوانم فراموش كنم كه چگونه در جريان انتخاب ۱۰ نماينده براي مجلس خبرگان قانون اساسي، تاكيد و اصرار ويژه بر حضور كارگران و زنان در اين ليست داشت. در نهايت، يك كارگر از كارخانه بافتكار به تركيب اعضا، راه يافت. همچنين در شوراي مركزي حزب نيز حضور اقشار مختلف كاملا مراعات شد.
۴- اعتقاد به الزامات دموكراسي نوين؛ رفتارهاي سياسي زندهياد بهشتي نشان ميدهد كه به دموكراسي نوين كاملا معتقد بود، برخلاف ديدگاههاي تقليلگرايانهاي كه بعدها در قبال دموكراسي پديد آمد و در بهترين حالت آن را به حضور مردم در پاي صندوقهاي راي محدود ساختند- هرچند كه عدهاي از نظريهپردازان ديني به اين ميزان از دموكراسي براي در نظر گرفتن آراي مردم اشكال نيز وارد ميكنند- مواضع ايشان چه در كتاب «مواضع ما» و چه در سخنرانيها و مباحث قانون اساسي اعتقاد به نظارت جامعه و مردم كاملا روشن و مشخص است. بدين معنا، شهيد بهشتي كاركرد مردم را تنها در پاي صندوقهاي راي نميديد، بلكه به نظارت جامعه در پساصندوق كاملا اعتقاد داشت. بر همين تفكر به دموكراسي در پيشاصندوق نيز معتقد بود و در اقدامي خلاقانه حزب جمهوري اسلامي را تاسيس و فضا را براي حضور ساير گرايشهاي فكري فراهم ساخت. بدون ترديد دموكراسي بدون الزامات پيشين و پسين آن تبديل به دموكراسي صوري خواهد شد. بهشتي به نحوي بنيادي بر جاري شدن دموكراسي در تمام اركان جامعه تاكيد ميكرد. اعتقاد او به نهادهاي مدني فقط در قالب و محدود به حزب سياسي نبود.
به عنوان كنشگري جوان در آن دوران، تجربه توصيه زندهياد بهشتي را براي ايجاد تشكلهاي كارگري مستقل از حزب جمهوري اسلامي به خاطر دارم و بر اين باورم بسياري از تشكلهاي صنفي و مدني آن دوران ريشه در ديدگاههاي آيتالله طالقاني و تفكر و مديريت شهيد بهشتي داشت. متاسفانه هر چه از سالهاي ترور وي فاصله گرفتهايم، اين نظريهها كمتر مورد توجه قرار گرفته، كما اينكه هنوز با شكلگيري احزاب موثر، شاداب و ميانجي جامعه و دولت و تاثيرگذار در فضاي سياسي كه بهطور آزادانه و قانوني بتوانند فعاليت كنند، با مشكل مواجه هستيم.
۵- حقوق مردم؛ شخصا شاهد آن بودم كه زندهياد حاضر به حتي گوش كردن به يك استراق سمع كه اتفاقا جريانهاي مخالف انقلاب عليه شخص ايشان را رديابي ميكرد، نشد و جدل فكري او در نفي قاطع شكنجه در مجلس خبرگان قانون اساسي حكايت از ديدگاه وي نسبت به حاكميت و حقوق مردم داشت.
مديريت و اداره كشور؛ باتوجه به اينكه بهشتي، بنيانگذار حزب جمهوري اسلامي بود، اما در عمل نگاهي به وسعت ظرفيتهاي تمام جامعه براي اداره كشور داشت. كما اينكه در انتخاب و معرفي افراد در پستهاي مختلف حتي نخست وزير بر اساس نسبت افراد با حزب عمل نكرد. به ياد دارم كه زندهياد دفترچهاي همراه خود داشت و هرگاه فردي لايق را مييافت، نام او را در آن دفترچه ثبت ميكرد. همچنين آيندهنگري، دورانديشي و ديدن افقهاي پيشرو، دارا بودن نظم و انضباط مديريتي وي زبانزد بوده و پس از چهار دهه هنوز به عنوان يك الگو قابل ذكر است.