تبعات اشغال فلسطين در دستور كار افكار عمومي
نصرتالله تاجيك
در پي عمليات 7 اكتبر حماس در غزه و عكسالعمل نامتوازن اسراييل و نقض كنوانسيوهاي متعدد سازمان ملل تازه افكار عمومي مردم جهان متوجه تبعات اشغالگري و عملكرد اسراييل در سرزمينهاي اشغالشده گرديده است و اين شروع مباركي براي حل قضيه 75 ساله فلسطين است. مهمترين وظيفه رسانهها كه تاكنون قريب به 111 نفر از خانواده رسانهاي خود را در اين جنايات ارتش صهيونيستي از دست دادهاند و سازمانهاي مردمنهاد و از جمله احزاب سياسي حتي در غياب دولتها كه مشغول حكمراني خوب و نا خوب خود هستند، اين است كه نگذارند اين شعله خاموش شود. ميدانم هر پديدهاي زمان تولد و مرگ دارد اما اگر با ارايه و اجراي طرحهاي بديع و تامين امكانات مادي و معنوي لازم براي اين مولود نوقدم، طبعا سرمايهگذاري خوبي براي كمك به حل اين مساله خواهد بود كه ميتواند ريشه يك تنش بينالمللي را بخشكاند. اسراييل تنها كشوري است كه در سايه عدم اجراي قطعنامههاي شوراي امنيت و مجمع عمومي و هنجارشكني جهاني بيشترين شماتتهاي بينالمللي را در تاريخ خود دارد. در سايه اين قتل عام مردم غزه كه تاكنون حدود 16 هزار تن را كه بخشي از آنان كودك بودند به خاك و خون كشيده، يك جو جهاني كه در شرايط و با تمهيداتي ميتواند تبديل به فشار مردمي براي پايان دادن به جنگ نه كه خود قوانين و مقرراتي دارد بلكه جنايت و قتل عام شود. و لذا فشار مردمي همچنان تنها نقطه اميد است و همانگونه كه نتانياهو گفته فشار بينالمللي روي وي زياد است و چه بسا با شروع محاكمه داخلياش همراه اين فشارهاي بينالمللي، فشار روي غزه كم شود و حجم حملات كاهش پيدا كند. اگر چه اينكه يك حركت عمومي تبديل به فشار سياسي شود نياز به زمان و امكانات مادي و معنوي دارد اما جمعآوري كمكهاي مالي براي تامين نيازهاي تبليغي و همچنين ارايه طرحهايي كه بتواند علاوه بر استفاده از عواطف انساني و تبديل آن به بروندادي تحقيقي و استفاده از نخبگان و محافل دانشگاهي كه اقدامات و عملكرد رژيم صهيونيستي در سرزمينهاي اشغالشده را در مراكز مطالعاتي و دانشگاهي نظارت و آن را به گزارشهاي بينالمللي و مخصوصا در ارتباط با نقض كنوانسيونهاي بينالمللي تبديل نمايد از اهميت بالايي برخوردار است.
بهطور مثال در انگليس اين حركت كه در قالب حركت عدالتخواهي شكل گرفته به تدريج در شرف تبديل به فشار سياسي و مراجعه به نمايندگان مجلس شده كه راي خود را مشروط كردهاند تا بتوانند سياست دولت انگليس را در حمايت همهجانبه از اسراييل تعديل كنند و قوانين بينالمللي را در رابطه ميان اشغالگر و اشغال شده برقرار كنند. هم اكنون جريانات مختلف ضد اسراييلي در تمامي نقاط جهان درصدد پيوند به يكديگر از طريق دفاع از مظلومين فلسطيني به صورت شبكهاي بوده و تكثير و منسجم ميشوند و اين حركتها براي تاثيرگذاري بيشتر نياز به امكانات مالي دارند كه رسانهها و سازمانهاي مدني و مردم نهاد بايد به آن توجه كنند. تا در تحقق شرايطي، اين جو جهاني همانگونه كه تا حالا موثر بوده، چنانچه حفظ، گسترش و ارتقا يابد، ميتواند روي تصميم سياستگذاران كشورها و نيز سازمانهاي بينالمللي تاثير اساسي بگذارد و هزينه مخالفت امريكا با فشار براي توقف اين جنايات و سپس پيگيري حقوقي جنايات اسراييل را افزايش دهد. و لذا اميد به اين بيداري وجدان عمومي در دنيا عليه اسراييل و به نفع مردم فلسطين در جامعه جهاني و افكار عمومي مردم آزاده و با وجدان بشري است كه نبايد گذاشت دچار گذر زمان شود تا اسراييل و امريكا را پاسخگو كند و به ميز محاكمه بكشاند. زيرا با اتفاقاتي كه در يمن، درياي سرخ، عراق، لبنان و سوريه به صورت روزانه ميافتد احتمال گسترش جنگ منتفي نيست. حضور نظامي ناوگانهاي امريكا در منطقه و تحريكآميز بودن اين اقدام در حالي كه اين جناياتي كه در غزه اتفاق افتاده و اسراييل به جاي حماس غزه و مردمش را با اجازه ائتلاف عبري، عربي غربي دارد نابود ميكند اوضاع منطقه را بسيار خطير كرده است. جنگ غزه طولاني و خسارت بيشتر خواهد شد. از سوي ديگر از منظر بينالمللي حمايت بيقيد و شرط امريكا از اقدامات رژيم صهيونيستي و گره زدن موجوديت و نه فقط امنيت اين رژيم به امنيت ملي مردم امريكا اقداماتي غيرضروريست و مسووليتهايي را متوجه امريكا خواهد كرد و اقدامات جنايتكارانه اين رژيم به پاي امريكا نيز نوشته ميشود و افكار عمومي مردم دنيا در مقابل امريكا قرار ميگيرد. و اين براي امريكا و دولت بايدن خيلي مطلوب نيست و امريكا اين فشار را به اسراييل منتقل و كمكم از حمايت مطلق فاصله خواهد گرفت.امريكا تاكنون نه تنها نهادهاي حقوقي بينالمللي بلكه ساختار بينالمللي روابط بين اشغالگر و مردم تحت اشغال غزه را به دليل اين چك سفيد دادن به اسراييل از كار انداخته است و با سوءاستفاده از حق وتو در شوراي امنيت اين نهاد مهم بينالمللي را كه مسوول صلح، ثبات و امنيت جهاني است در موضوعاتي كه به اقدامات اسراييل در سرزمينهاي اشغالي ميپردازد از حيز انتفاع انداخته است و طبعا مسوول عواقب اين جنگ اسراييل عليه مردم فلسطين و هر گونه فراگير شدن آن خواهد بود.
نتانياهو و سران ارتش صهيونيستي الان متهم به نقض چند كنوانسيون مهم بينالمللي و از جمله نسلكشي هدفمند مردم غزه، پاكسازي قومي، تنبيه دستهجمعي مردم غزه، جنايت عليه بشريت، عدم تناسب عمل نظامي با اهداف جنگي، عدم جداسازي نظاميان و غير نظاميان در حملات ارتش اسراييل و جنايت جنگي در غزه هستند. ايران نيز نياز به اقدامات سياسي ديپلماتيك بسيار زيادتر دو، چندجانبه و بينالمللي در سطح منطقه و جهان براي يارگيري و ايجاد اجماع جهاني دارد و فقط به اقدامات نظامي گروههاي مقاومت بسنده نكند. و ضرورت تلاش بيشتري در جهت مستندسازي و اقدامات متعدد ديپلماتيك در مجامع ذيربط بينالمللي و منطقهاي همچون سازمان ملل، سازمان همكاريهاي اسلامي، اتحاديه عرب، غير متعهدها و بريكس و... كاملا احساس ميشود. انشاءالله!
(ديپلمات بازنشسته و سفير پيشين ايران در اردن)