• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۳ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5647 -
  • ۱۴۰۲ چهارشنبه ۱۵ آذر

تراژدي مرگِ سريالي هنرمندانِ پيشكسوت بلوچ

محمد بلوچ‌زهي

هنوز كفن دو هنرمندِ پيشكسوتِ موسيقي بلوچستان خشك نشده و دوستداران و علاقه‌مندان به فرهنگ ‌و هنر فاخر ايران‌زمين رخت عزاي «دلمراد شكل‌زهي» و «شيرمحمد بلوچ‌زهي» را از تن بيرون نياورده‌اند كه «پيربخش رييسي» مشهور به «پيري» يكي ديگر از موزيسين‌هاي چيره‌دست و نوازندگان ساز «سروز» پس از دو سال دست ‌و ‌پنجه نرم كردن با بيماري اوايل همين هفته جاري در سكوت و بي‌خبري و كم‌توجهي تمام؛ غريب‌وار درگذشت. آنچه كه سرنوشت تلخ و تراژديك پيشكسوتان عرصه فرهنگ‌ و ‌هنر سيستان ‌و ‌بلوچستان را مشابه ‌هم گره زده مرگ غريبانه اين مفاخر ارزشمند وطن است كه در كمال مظلوميت و دست ‌و ‌پنجه نرم نمودن با بيماري و نيز مواجهه با فقر و نداري در بي‌خبري و سكوت و تنهايي اتفاق مي‌افتد بي‌آنكه توجهي را جلب كند.  چنان‌كه حتي شست هيچ كدام از مقامات مسوول فرهنگ ‌و ‌هنر از فقدان گران اين نوازنده چيره‌دست ساز «سروز» خبردار نگشت و خاطر هيچ دلسوزي مكدر و آزرده نگرديد و هيچ رسانه‌ و مطبوعه‌اي از درگذشت غريبانه ايشان سخن به ميان نياورد و همه از كنار آن واقعه تاسف‌بار به سادگي گذشتند و نيز از آنچه كه طي سال‌هاي پررنج بيماري بر ايشان گذشته بود چشم بستند و هيچ كسي در پس درگذشت استاد «پيري» درد هنرمند بودن و عشق واقعي به هنر داشتن را از ايشان معنا نكرد تا بلكه در تاريخ پررنج و مصيبت فرهنگ ‌و ‌هنرِ سيه‌روزگارِ اين ملك و ديار ثبت گردد و ضبط كه چه سر بر سرمايه‌هاي انساني ما آمده است. استاد «پيري رييسي» تا جان داشت و توان هيچ چشمداشتي از هيچ‌يك از مقامات مسوول نداشت و سال‌ها در كنار هنر كه در اين مملكت لااقل براي هيچ هنرمندِ بومي و محلي‌اش‌ تاكنون آب‌ و ‌نان نشده به شغل سخت بنايي مشغول بود و كارگري ساختمان، تا بلكه تنگناهاي معيشتي و هزينه‌هاي سرسام‌آور زندگي بين ايشان و عشقش كه همان هنر موسيقي بود فاصله‌اي به وجود نياورد و شكافي عميق را پديد. 

حتي استاد «پيري» طي سال‌هاي پرمشقت پاياني عمر خويش نيز باوجود آنكه بيمار و كم‌توان شده بود و از مشكل ريوي سخت رنج مي‌برد، مجبور شد هزينه‌هاي سنگين درماني و تهيه مخارج خانواده خود را از طريق همين شغل پرمشقت بنايي و كارگري تامين كند. شغلي كه هيچ سنخيتي با روحيه لطيف و هنر ظريف وي نداشت اما به‌ناچار در كنار پرداختن به موسيقي تن به چنين كار طاقت‌فرسايي داده بود و از همين راه سخت روزگار مي‌گذراند.
بايد به حال ‌و ‌روز عرصه فرهنگ ‌و ‌هنري كه اين‌چنين سيه‌روزگار گشته و بيمار احوال و نيز فراموش شده، افسوس خورد و نيز صد افسوس از اينكه اين همه دانش ارزنده هنري و تجارب فاخر بشري همواره زير تلي از خاك مدفون مي‌گردد بي‌آنكه جامعه از وجود ارزشمند آن بهره‌اي ببرد و آيندگان نيز سهمي. تاسف و افسوس و اندوه از آنكه جايگاه سرمايه‌هاي ارزشمند هنري و فرهنگي ما چنان كم‌اهميت گشته و روز ‌به ‌روز متزلزل كه علي‌رغم عيار بالاي هنري و تجربه بي‌بديل مفاخر بشري تا كه هستند و به حيات هنري خويش ادامه مي‌دهند از هرگونه خدمات دولتي محروم مانده و نيز بدتر از آن حتي چشم از اين جهان پررنج و مصيبت فرو نيز مي‌بندند هيچ مقام مسوولي از فقدان ارزشمند آنها خبردار نخواهد شد! استاد «پيري» نيز يكي از همان هنرمندان شريف، مظلوم و كم‌ادعا‌ي پيشكسوت بلوچستان بود كه علي‌رغم اينكه هنوز ۵۱ سال بيشتر سن نداشت سابقه درخشان و تجربه فراواني را در كارنامه هنري خود به ثبت رسانده و نيز در فستيوال‌هاي متعدد موسيقي همواره حضور داشت. همچنين اين پيشكسوت عرصه موسيقي نواحي كشور تاكنون چندين اثر نمايشي به روي صحنه رفته در سيستان ‌و ‌بلوچستان را آهنگسازي كرده و نيز نوازنده و سرپرست گروه موسيقي بانو «زبيده آزادي» آوازه‌خوان مشهور بلوچ بود.
حال چرا بايد افرادي با اين‌چنين جايگاه والا و سابقه هنري بالا و بيش از سي سال فعاليت موسيقايي ناچار شوند حتي در دوره طولاني‌مدت بيماري براي تامين هزينه‌هاي سنگين درماني خويش و معاش خانواده‌ به مشاغل سخت و طاقت‌فرسايي چون بنايي و كارگري ساختمان روي بياورند! پس مگر رسالت و وظيفه ذاتي و سازماني اين همه دم و دستگاهِ عريض و طويل و مدعي در عرصه فرهنگي‌ و ‌هنري غير از خدمات‌رساني مطلوب و تكريم مفاخر ارجمند اين عرصه است؟ چرا يك هنرمند با عمري مجاهدت و فعاليت هنوز دسترسي به بيمه‌ و مستمري‌اي كه بتواند از پس هزينه‌هاي زندگي و درماني‌اش برآيد ندارد و ناچار است در دوران سخت بيماري كارگري نكند؟!
از استاد «پيري» كه گذشت ولي هنوز «پيري»هاي بلوچ عرصه فرهنگ ‌و ‌هنر سيستان ‌و ‌بلوچستان چنان فراوانند و در بي‌توجهي در بستر بيماري به‌سر مي‌برند و نداري كه نمي‌توان در اين مجال اندك از تك‌تك‌شان ياد نمود. اساتيد پيشكسوتي چون «شيرمحمد اسپندار»، «شمشي بهروز» مشهور به «شمشك» و «زبيده آزادي» دو بانوي آوازه‌خوان شناخته شده‌، «عمر سامي» بينجونواز نامي، خليفه «محمود بليده» آخرين بازمانده موسيقي درماني، «ابول درزاده» و تمامي اعضاي گروه موسيقي دهل و سرناي ايشان، «برجان بلوچ» شاعر و خواننده نابينا، آخرين نسل از هنرمندان لانگو و غيره همه بيمار هستند و سيه‌روزگار. به هر روي دردها و رنج‌هاي ناشمرده هنرمندان و پيشكسوتان عرصه‌هاي مختلف و مفاخر بلوچ چنان بسيارند كه شرح آن در اين يادداشت كوتاه نخواهد گنجيد. بنابراين تا دير نشده از همه آنان كه دل در گرو فرهنگ و هنر اين سرزمين دارند و دست‌شان به جايي مي‌رسد پيشنهاد مي‌شود پا پيش گذاشته و بيش از اين منتظر دولت‌ها نمانده و با راه‌اندازي يك صندوق حمايتي براي نجات فرهنگ‌ و ‌هنر روبه‌ زوال بلوچستان و سرمايه‌هاي انساني بي‌بديل ايران كه سينه‌هايي مالامال از دانش ارزشمند بشري و آموخته‌هاي كم‌نظير هنري دارند اقدام كنند. خيرپيش.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
تیتر خبرها
بازگشت به سنت بنيانگذار درياي سرخ؛ ميدان جديد رويارويي محور مقاومت و اسراييل ماجراي 900 وام ازدواج انتخاباتي نویسنده رئالیست ما همچنان می‌درخشد شادي گمشده انسان مدرن روزي براي شنيدن اعتراض يا تمجيد؟ مردم حق دارند بدانند پول ماليات كجا هزينه مي‌شود به برخي جزييات در پرونده توجه نشده است بدتر از فساد بازگشت به نقطه صفر فرهنگی امام(ره) و مشروعيت قانوني نظام سياسي تبعات اشغال فلسطين در دستور كار افكار عمومي چريك دوست داشتني تراژدي مرگِ سريالي هنرمندانِ پيشكسوت بلوچ يلدا در جغرافياي وسيع فرهنگ اسلامي- ايراني راست راديكال در اروپا به دنبال چيست؟ دويدن روي لبه تيغ بازار مكاره آرزوفروشي و رويابافي از بيماري ايدز انگ‌زدايي كنيم سپيد دندان قمار ياماموتو در پرل هاربر بدتر از فساد امام(ره) و مشروعيت قانوني نظام سياسي تبعات اشغال فلسطين در دستور كار افكار عمومي تراژدي مرگِ سريالي هنرمندانِ پيشكسوت بلوچ يلدا در جغرافياي وسيع فرهنگ اسلامي- ايراني
کارتون
کارتون