قمار ياماموتو در پرل هاربر
مرتضي ميرحسيني
ژاپنيها با حمله به پرل هاربر، دست به قمار بزرگي زده بودند. البته - حداقل در ابتدا - چنين نگاهي نداشتند و در محاسبات خودشان همه جوانب و پيامدهاي احتمالي ماجرا را پيشبيني كرده بودند. آن چند نفري هم كه در جمع تصميمگيران آن روزهاي ژاپن، درباره درگيري مستقيم با امريكا مردد بودند، حريف ياماموتو نشدند و در مقابل منطق و نفوذ درياسالار بزرگ كمر خم كردند. ياماموتو به قدرت نيروي دريايي كشورش باور داشت. البته واژه «باور» شايد واژه مناسبي - براي تبيين آنچه در ذهن او بود - نباشد. او در محاسبه قدرت طرفهاي درگير در جنگ دوم جهاني، امريكا را ضعيفتر و ژاپن را قويتر از آنچه واقعا بودند ميديد. طبق برآوردهاي او و كساني كه به او مشاوره ميدادند، حملهاي سنگين و تمامعيار به پرل هاربر، كار ناوگان ايالات متحد را يكسره ميكرد و شرايط جنگ در اقيانوس آرام را كاملا به نفع ژاپن تغيير ميداد. البته همان زمان (اواخر 1941 ميلادي) برتري نسبي ولو شكننده از آن ژاپنيها بود، اما آنان براي رسيدن به هدف بزرگشان به چيزي كمتر از تسلط كامل بر سراسر جغرافياي اطراف خود راضي نميشدند. پيش از آن با امريكاييها - كه هنوز رسما يكي از طرفهاي درگير در جنگ محسوب نميشدند- به مذاكره نشسته بودند تا آنان را از بازي به سود انگليسيها منصرف كنند. اما مذاكرات چنان كه مطلوبشان بود پيش نرفت و تنش ميان دو كشور را بيشتر كرد. آلن تيلور مينويسد «ژاپنيها در اين انديشه بودند كه چون روزولت (رييسجمهور امريكا) چشم به اروپا دارد، سرانجام به مصالحه تن ميدهد و سيادت آنها را بر چين خواهد پذيرفت ولو اينكه اين سيادت اينك تغيير شكل داده باشد. روزولت بر اين باور بود كه فيصله دادن به مشكل ژاپن اين است كه فشار بر اين كشور را افزايش دهد. در جولاي 1941 ژاپنيها سلطه خود را بر هندوچين از شمال تا جنوب توسعه دادند و از اينرو به مرزهاي تايلند و تقريبا دروازههاي سنگاپور رسيدند. روزولت نيز با مسدود ساختن سپردههاي ژاپن و بستن راه ورود مواد نفتي به ژاپن در برابر اقدامات اين كشور واكنش نشان داد. انگليسيها و هلنديها چارهاي نداشتند جز اينكه از امريكا پيروي كنند. سهچهارم بازرگاني خارجي و نهدهم واردات نفتي ژاپن قطع شد. ژاپنيها، احتمالا با اندكي مبالغه، ارزيابي كردند كه اگر به شكستن سد بازرگاني مبادرت نورزند، اقتصادشان در بهار ازهم خواهد پاشيد.» از تلاشها و رفتوآمدهاي بعد نيز توافقي براي دو طرف حاصل نشد. تقريبا همزمان با اين كشمكشها، آلمانيها پيشنهادي وسوسهانگيز روي ميز ژاپنيها گذاشتند. هيتلر «به صرافت افتاده بود كه ژاپن ممكن است با ايالات متحد مصالحه كند و به اين ترتيب دست ناوگان امريكا را براي عمليات در اقيانوس اطلس باز بگذارد. بنابراين آلمانيها قول موكد دادند كه اگر ژاپن به امريكا حمله كند، آنها نيز به اين كشور اعلام جنگ خواهند داد. اين پيشنهادي بود كه ژاپنيها نميتوانستند رد بكنند.» از نيمههاي پاييز، نشانههايي از حمله احتمالي ژاپن ديده ميشد و حتي پيامهاي شنودشده آنان نيز از نقشهاي كه در سر داشتند خبر ميداد. اما امريكاييها كه فكر ميكردند اگر نيروهاي ژاپني دست به حمله بزنند، ابتدا به سنگاپور و فيليپين سرازير ميشوند، اين نشانهها را نديدند يا ديدند و غلط تفسيرشان كردند. ادامه ماجرا از مشهورترين حوادث قرن بيستم است. خورشيد روز هفتم دسامبر تازه طلوع كرده بود كه سروكله ژاپنيها با حداقل شش ناو هواپيمابر و سيصدوشصت هواپيماي جنگي پيدا شد. مهاجمان به پرل هاربريها امان ندادند. چندده كشتي و چندصد هواپيماي امريكا را از بين بردند، بيشتر از سه هزار و پانصد نظامي و حدود صد غيرنظامي از آنان تلفات گرفتند و در عملياتي كه نزديك دو ساعت طول كشيد، عملا ناوگان ايالات متحده در اقيانوس آرام را نابود كردند. ضربهاي كه زدند، بسيار سنگين بود و بهوضوح، نبوغ نظامي طراحانش را نشان ميداد. اما كمر امريكاييها را، چنانكه ژاپنيها انتظار داشتند نشكست. حوادث را هم به مسيري بيبازگشت و بسيار مصيبتبار براي ژاپنيها انداخت. عجيب اينكه خود ياماموتو، پس از آن عمليات موفق، به خواهرش نوشت «سرانجام جنگ واقعا شروع شد... و شايد ما برندهاش نباشيم.»