غزه و زبان قاصر انتلكتوئليسم
سعيد هنرمند
از ديدگاه فرمي، جنين طي يك فرآيند فيزيكي چهل هفتهاي شكل تكميلي به خود گرفته و آماده ورود به زندگي ناخواستهاي ميشود كه خود در انتخاب محل نزول، نژاد، رنگ پوست، بيماريها و ويژگيهاي مادرزادي، تاريخ تولد، برخي خلقيات ژنتيكي و بسياري ديگر از عِداد جبري، اختيار و استطاعت تعيين و تعويض ندارد. شايد اين مهم مسلم لازم به يادآوري باشد نوزادي كه در خانوادهاي متمول در نيوزيلند پا به عرصه حيات گذاشته هيچگونه تفاوت و برتري نسبت به نوزادي كه در قبيلهاي محروم در كنگو به دنيا آمده، ندارد. همانگونه كه نوزاد اوكرايني با نوزاد غزهاي.
تمامي كنشهاي شناخته شده و تكرار شونده بشري داراي يكسري نظامات و ضوابط پذيرفته شده توسط نهادهاي بينالمللي هستند. حتي فعل قهرآميزي مانند جنگ. بر اساس مادههاي متعدد مصرح كنوانسيونهاي چهارگانه ژنو، طرفهاي درگير در جنگ بايد از آسيب رساندن به زنان و كودكان و افراد غيرنظامي و شهرونداني كه به صورت علني سلاح حمل نميكنند، خودداري كرده و در قبال اسيران و مجروحان نيز مسووليتهاي ويژهاي بر عهده دارند.
تا لحظه نگارش اين متن بيش از 20 هزار انسان در غزه كشته شدهاند كه از اين تعداد 14 هزار نفرشان زن و كودك هستند. 20 هزار كشته در كمتر از 80 روز!
متفكران و انتلكتوئلها و افراد ذينفوذ، سرزمينهايي كه به آنها كشورهاي غربي ميگوييم، بنا به مصلحت شخصي و اجتماعي و سياستهاي كلي كشورهاي متبوعشان در ماجراي غزه، پشت سر اسراييل ايستادند يا دستكم در بهترين حالت سكوت كردند، چراكه نوع شناخت و آموزههاي فرهنگي و پروپاگانداي رسمي كشورشان از ملت مسلمان خاورميانه و بالاخص مردمان نوار غزه بدين شكل است كه مردماني تروريست، خشن و آدمكش در اين منطقه ساكن هستند، كشتن آنها چندان موضوع مهمي نيست و بل ضرورت دارد و چه بسا جان تروريستها جاني بيارزش و شايسته مرگ است.
اما نكته دردناكتر و ترسناكتر از فجايع در حال ادامه در غزه اين است كه اكثريت سلبريتيها و نخبگان صنوف مختلف كشورهاي اسلامي هيچگونه واكنش درخور جايگاه يك فرد شناخته شده و در شأن مردم بيسرپناه غزه از خودشان نشان ندادند. يكي از مهمترين دلايل اين عدم واكنش، جايگاه مصدري سرزمينهاي حامي اسراييل در اكثريت مناسبات جهاني و قدرتمندي رسانهاي و رتبه بالاي كيفي در ارايه خدمات پژوهشي و آكادميك است. فلذا صاحبان كرسيهاي علمي، فرهنگي، هنري و حتي ورزشي ساكنان كشورهاي مسلمان همچنان سرزمين آرزوهايشان برلين و واشنگتن و پاريس و لندن است. اگر كشورهاي جهان سومي به لحاظ توسعه ريشهدار و نه ظاهري، در وضعيتي بالاتر از غرب قرار داشتند، قطعا سخنوران و نويسندگانش بينياز از پاسپورتهاي وسوسهبرانگيز دول غربي و بدون لكنت و ترس از دادن گرين كارت به راحتي اعلام موضع و حمايت از مردم فلسطين ميكردند. غالبا در قضايايي كه امكان دارد تبعاتي از سوي غرب براي انتلكتوئليستها داشته باشد، آنها بسيار محتاطانه عمل ميكنند. نوعي قانون نامكتوب كه ذينفعان متوسل به غرب ملزم به رعايت آن هستند. خاصه در ماجراي يهوديهاي صيهونيست و فلسطين. عامه مردم كشورهاي اسلامي و حتي غيراسلامي خيلي راحت در برابر اين جنگ ناتمام موضعگيري ميكنند و در اين قضايا از نخبگان جوامع پيشروتر هستند. تفاوت در پيامد پس از اظهار دفاع از هر كدام است.
معادله ساده است. غرب حامي، حاميان يهوديان صيهونيست است و كشورهاي مسلمان و ضد امريكايي حامي، حاميان فلسطين، بنابراين حساسيت روي ارائه ديدگاههاي ضدصيهونيستي نخبههاي مسلمان بيشتر است، همانگونه كه اثرگذاري انتشار آراي ايشان نيز ميتواند بسيار افزونتر از يك نخبه غربي باشد. شرمآور است كه سينماگران مسلمان درباره يك معلم يا پزشك يا پدري بد فيلم ميسازند، اما در برابر جنايات يك رژيم غاصب و سفاك اينچنين بدون واكنش به خوابي زمستاني مشغولند. شرمآور است كه كارتونيستهاي مطرح نشريات معتبر جهاني، كشته شدن يك گربه به دست مردي آفريقايي را سوژه كارتون روز خود قرار ميدهند، اما شهامت نمايش جنايات روزانه يك شرير كراوات آبي را ندارند. شرمآور است كه مقالهنويسان ستونهاي سياسي و اجتماعي از كوچكترين اعمال متخلفانه حاكمان جهان سومي براي يادداشت خود خميرمايهاي ورزديده بيرون ميكشند، اما نسبت به تعداد بيمارستانها و پناهگاههايي كه در طول چند روز اول جنگ با خاك يكسان شدند، چيزي نمينويسند. شرمآور است كه موسيقيدانان، نقاشان، مجسمهسازان، ورزشكاران، متفكران، خود انتلكتوئلپندارها، منتقدان معضلات سياسي، فعالان اجتماعي و... شرمآور است.
حديثي معروف درباره كيفيت نگاه به زندگي و مرگ داريم كه در كتب مختلف ديني بسيار نقل شده و آن را به پيامبر اكرم(ص)، اميرالمومنين(ع) و بعضي به امام حسن مجتبي(ع) نسبت ميدهند: «و اعمل لدنياك كانك تعيش ابدا واعمل لاخرتك كانك تموت غدا» (براي دنيايت آنچنان عمل كن كه گويي هميشه در اين دنيا هستي و براي آخرتت چنان عمل كن كه گويي اصلا عمري براي تو باقي نمانده و همين فردا ميخواهي بميري). در پيوند اين حديث پرمعنا با وقايع جاري و مرقوم عرضه شده ميتوان افزود: شايد همين انتلكتوئليستهاي ساكت عمري طولاني داشتند و جنگ و رنج به كوچه آنها نيز رسيد، اما طلب استمدادشان به جايي نرسيد و شايد همين فردا رخ در نقاب خاك كشيدند و فرصت ايستادن در جاي درست تاريخ را تا ابد از دست دادند.