• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5659 -
  • ۱۴۰۲ شنبه ۲ دي

گزارش «اعتماد» از ۱۲ فقره سرقت گوشي‌هاي همراه با اسلحه كلت كمري در كمتر از يك ماه

سرقت به خاطر هیجان

گروه حوادث 

سارق، سوار بر موتوسيكلت با اسلحه‌اي كه تهيه كرده بود، صبح‌هاي زود طعمه‌هاي خود را در خيابان‌هاي خلوت مركز تهران شناسايي و گوشي آنان را سرقت مي‌كرد. اين سارق مسلح يك روز در ميان به خيابان‌ها و كوچه‌ها مي‌رفت و طعمه‌هاي خود را كه فقط مردان بودند، زيرنظر مي‌گرفت و سپس گوشي آنها را مي‌دزديد. با افزايش شكات و اظهارات يكي از مالباختگان، كارآگاهان پي مي‌برند؛ متهم با استفاده از موتورسيكلت هنداي قرمز، قربانيان را با سلاح گرم، تهديد و گوشي آنان را سرقت كرده است. در نهايت ماموران پليس در اواخر آذر‌ماه سال جاري؛ متهم را در يكي از كوچه‌هاي مركز شهر شناسايي و دستگير مي‌كنند. ماموران پس از دستگيري متهم، موفق به شناسايي و دستگيري يكي از مالخران سارق نيز مي‌شوند. سارق در اعترافاتش، انگيزه اصلي خود را «مشكلات مالي و هيجان ناشي از سرقت» عنوان كرده است. حالا «اعتماد» طي گزارشي با شكات و سارق پرونده گفت‌وگو كرده است.

 

اظهارات شاكيان

سرقت‌ها در كمتر از يك ماه گذشته رخ داده است و مالباختگان فقط مردان هستند. متهم به دلايلي از زنان و دختران جوان سرقت نكرده است.

يكي از شاكيان كه پسر جواني است به «اعتماد» مي‌گويد: «آن روز، صبح زود به سمت محل كارم مي‌رفتم. داخل كوچه ناگهان متوجه شدم يك نفر از پشت سر با موتورسيكلت اسلحه‌اي از داخل جيبش درآورده و به سمت من گرفته و مي‌گويد گوشي ات را بده! من هم سريع تا اسلحه را ديدم گوشي‌ام را تحويل او دادم.»

مالباخته دوم هم از روز حادثه مي‌گويد: «حدود ساعت ۷ صبح از خانه‌مان خارج شدم تا سر كار بروم. يك دفعه يك مرد جوان از داخل كوچه بيرون آمد و مرا تهديد كرد كه اگر گوشي‌ات را ندهي شليك مي‌كنم.»

قرباني سوم مردي جوان و اهل يكي از كشورهاي همسايه است. اين مالباخته نيز مي‌گويد: «متهم به سمتم آمد و گفت گوشي‌ات را مي‌دهي يا بزنم؟!»

مالباختگان ديگر نيز كه بيش از ۱۰ نفر هستند همين اظهارات را عنوان مي‌كنند…

 

اظهارات رييس پليس آگاهي تهران

علي‌ولي‌پور‌گودرزي، رييس پليس آگاهي تهران بزرگ در مورد دستگيري سارق مسلح تك رو در شهر تهران مي‌گويد: «در پي وقوع سرقت‌هاي سريالي از شهروندان به روش مسلحانه و دريافت شكايت مال‌باختگان به پليس، موضوع رسيدگي به اين پرونده در دستوركار تيمي از كارآگاهان اداره يكم پليس آگاهي تهران قرار گرفت.»

او عنوان مي‌كند: «كارآگاهان در ابتدا طي تحقيق از يكي از مال باختگان پي مي‌برند كه مال‌باخته ساعت ۷ صبح به قصد خروج از خانه و عزيمت به محل كار بوده كه ناگهان فردي با استفاده از يك دستگاه موتورسيكلت هنداي قرمز رنگ رو به روي او مي‌ايستد و پس از اينكه از موتور پياده مي‌شود با تهديد سلاح گرم، تلفن همراه او را سرقت و سريعا با استفاده از موتورسيكلت خود از محل متواري مي‌شود.»

اين مقام انتظامي در ادامه مي‌گويد: «كارآگاهان با توجه به حساسيت موضوع اقدامات گسترده ميداني و اطلاعاتي را آغاز كردند كه در نهايت موفق شدند هويت سارق مسلح را شناسايي كنند، اما به دليل اينكه سارق مخفيگاه خاصي در شهر نداشت، كارآگاهان با استفاده از روش‌هاي ديگر موفق شدند مسيرهاي تردد متهم را شناسايي كنند. در نهايت اكيپي از ماموران توانستند سارق را در كوچه‌اي در مركز شهر تهران حين تردد شناسايي و او را متوقف و دستگير كنند. ماموران پس از دستگيري، متهم را به اداره يكم پليس آگاهي انتقال دادند.»

ولي‌پور‌گودرزي با بيان اينكه سارق صراحتا به اعمال مجرمانه خود معترف شده است، مي‌گويد: «متهم در بازجويي‌هاي اوليه صراحتا به سرقت‌هاي خود معترف شد و اقرار داشت كه براي تامين مخارج خود با استفاده از يك قبضه سلاح كلت كمري كه از فردي ناشناس تهيه كرده بود پس از سوژه‌يابي، گوشي مالباختگان را سرقت و از محل متواري مي‌شده است. متهم تاكنون به ۱۲ فقره سرقت به اين روش معترف شده است. همچنين طي تحقيقات، كارآگاهان متوجه شدند متهم گلوله‌اي به سمت شخصي شليك نكرده و صدمه‌اي به مال باختگان وارد نشده است.»

اين مقام انتظامي مي‌گويد: «كارآگاهان در ادامه تحقيقات نيز يك نفر از مالخران سارق را شناسايي و دستگير كردند و از مخفيگاه او تعداد ۴ عدد گوشي كشف كه به همراه متهم به اداره يكم پليس آگاهي منتقل شد.»

ولي‌پور‌‌گودرزي با بيان اينكه ۱۲ نفر از شاكيان تاكنون متهم را شناسايي كرده‎اند، مي‌گويد: «متهم با صدور قرار قانوني از سوي مراجع قضايي، جهت كشف ديگر جرايم و شناسايي ديگر مال باختگان و مالخران در اختيار اداره يكم پليس آگاهي قرار گرفت.»

 

اظهارات متهم

متهم حدودا ۳۸ سال دارد و مدعي است تاكنون حتي در رانندگي هم خلاف نكرده، اما به خاطر مشكلات مالي و هيجان ناشي از سرقت دست به دزدي زده است.

 

چرا تصميم گرفتيد دست به دزدي بزنيد؟

اشتباه كردم. به خاطر بي‌پولي و هيجان سمت اين كار رفتم. فيلم‌هايي هم در اينستاگرام و يوتيوب در مورد سرقت مي‌ديدم و اعتيادم به شبكه‌هاي اجتماعي و ديدن شبانه‌روزي اين فيلم‌ها موجب شد تا پايم به اين ماجرا باز شود.

مي‌خواهيد بگوييد به خاطر ديدن اين فيلم‌ها دست به سرقت‌هاي مسلحانه زديد؟

شايد خنده‌دار باشد، اما دقيقا ديدن اين فيلم‌ها مرا وسوسه كرد. صبح تا شب با گوشي به ديدن كليپ‌هاي دزدي و سرقت مسلحانه مشغول بودم. وقتي مي‌ديدم مردم با ديدن اسلحه يا چاقوي دزدان وحشت مي‌كنند و از ترس جان‌شان تسليم مي‌شوند، وسوسه شدم كه با اين شيوه و شگرد سرقت كنم.

ديدن فيلم‌ها كه دليلي براي سرقت نمي‌شود. علت اصلي كه باعث شد سرقت كنيد چه بود؟

دليل اصلي، مشكلات مالي بود. من حتي نمي‌توانستم خرج مدرسه فرزندم را بدهم. تنها فرزندم در مدرسه غيرانتفاعي درس مي‌خواند و بايد هزينه‌هاي تحصيلش را مي‌دادم. علاوه بر اين زندگي خيلي خرج داشت كه از پس آن برنمي آمدم، اما هيجان ناشي از سرقت دليل بعدي‌ام بود.

چرا فقط گوشي سرقت مي‌كرديد؟ چرا سراغ سرقت ديگري نرفتيد؟

يك روز كه در خيابان بودم و فكر مي‌كردم كه چطور ايده خفت‌گيري مسلحانه را پياده كنم، ‌چشمم به يك گوشي موبايل خورد. درست كنار خيابان افتاده بود. نمي‌دانم براي چه كسي بود آن را برداشتم و به يكي از خيابان‌هاي جنوب تهران رفتم. در آنجا با يك مالخر آشنا شدم و گوشي را به او فروختم. با هم آشنا شديم و گفت اگر باز هم گوشي داشتم از من مي‌خرد. پولش خوب بود و همين شد كه تصميم به سرقت گوشي گرفتم.

سرقت‌ها را به تنهايي انجام مي‌داديد؟

بله. همه سرقت‌ها را تنهايي انجام دادم و همدستي نداشتم. اين آقايي كه كنارم ايستاده مالخر است و گوشي‌هاي سرقتي را از من مي‌خريد.

قبل از سرقت كارتان چه بود؟

قبلا يك جورهايي دلال بودم. خريد و فروش مي‌كردم. يعني از اين دست مي‌گرفتم و از دست ديگر مي‌فروختم. در اين ميان سود هم مي‌كردم، ولي باز دخل و خرجم جور نمي‌شد. البته اين اواخر با موتور كار مي‌كردم و پيك موتوري بودم، اما با اين گراني‌ها مشكلات مالي‌ام حل نمي‌شد.

چه مدت بود كه سرقت مي‌كرديد؟

از حدود يك ماه پيش. صبح زود از خانه بيرون مي‌رفتم. من خيلي سحرخيزم و صبح‌ها زود بيدار مي‌شوم. صبح زود بيدار مي‌شدم و به خيابان‌هاي مركز پايتخت مي‌رفتم. صورتم را مي‌پوشاندم و در خيابان يا كوچه‌هاي خلوت به دنبال طعمه مي‌گشتم. به محض شناسايي طعمه به سمتش مي‌رفتم و با اسلحه او را تهديد مي‌كردم. طرف تا اسلحه را مي‌ديد وحشت مي‌كرد و گوشي موبايلش را به راحتي به من مي‌داد. بعد هم با موتور فرار مي‌كردم.

چرا صبح‌ها براي سرقت مي‌رفتيد؟

صبح‌ها تازه افراد از خواب بيدار مي‌شوند و گيج هستند و هوشياري كامل ندارند. چون سرحال نيستند به راحتي و ظرف چند ثانيه مي‌توان از آنها خفت‌گيري و فرار كرد. البته من يك روز در ميان سرقت مي‌كردم.

چطور يك روز درميان؟

دليل خاصي ندارد. مي‌خواستم شگرد خاص خودم را داشته باشم.

چرا براي سرقت اسلحه را انتخاب كرديد؟

چون وحشت طعمه‌ها از اسلحه بيشتر است. كسي نمي‌تواند در برابر اسلحه مقاومت كند. به راحتي مي‌توان طرف را ترساند و اموالش را گرفت.

اسلحه را از كجا تهيه كرديد؟

رفتم شهرستان و از يك نفر ناشناس خريدم. از دوران كودكي علاقه عجيبي به اسلحه داشتم. با كاغذ و روزنامه براي خودم اسلحه درست مي‌كردم. به نظرم اسلحه به آدم قدرت مي‌دهد. البته اسلحه را غير از سرقت وقتي به شهرستان مي‌رفتم با خودم مي‌بردم. گاهي با بچه‌هاي روستا مي‌رفتيم بيابان، آهو شكار كنيم، اما هيچ‌وقت هم نتوانستم آهو شكار كنم.

براي سرقت‌ها تيراندازي هم كرديد؟

اگر مالباخته مقاومت مي‌كرد يا مثلا شاهدان تصميم مي‌گرفتند تعقيبم كنند براي ترساندن‌شان تيرهوايي شليك مي‌كردم.

آن‌طور كه پرونده‌تان نشان مي‌دهد از زنان سرقت نكرديد؟ علت خاصي داشته است؟

فقط از مردان سرقت مي‌كردم. دو دليل داشت؛ ‌اول اينكه من خودم زن و بچه، ‌مادر و خواهر دارم و نمي‌توانم تصور كنم كسي از آنها سرقت كند. دليل بعدي‌ام اين بود كه فكر مي‌كردم اگر زني باردار باشد و جنينش سقط شود تا آخر عمر خودم را نمي‌بخشم. نمي‌توانستم جوابگوي وجدانم باشم. به همين دو دليل بود كه فقط از مردان سرقت مي‌كردم.

چند فقره سرقت انجام داديد؟

در كمتر از يك ماه از حداقل ۱۲نفر سرقت كردم. برخلاف بقيه زورگيرها، من يك روز در ميان فقط يك سرقت انجام مي‌دادم.

اگر دستگير نمي‌شديد باز هم به سرقت‌ها ادامه مي‌داديد؟

اين سرقت‌ها را تا زماني ادامه مي‌دادم كه كمي پولدار شوم و بتوانم مشكلات زندگي‌ام را حل كنم. چون با همسرم دچار مشكل شده و او بيشتر پول‌هايم را از من گرفته بود. البته من آدم زياده‌خواهي هستم و دلم مي‌خواهد هميشه بهترين‌ها را داشته باشم.

گوشي‌ها را با چه قيمتي مي‌فروختيد؟

بستگي به مدلش داشت، اما هيچ گوشي‌اي را كمتر از ۲ميليون تومان نفروختم. البته من گوشي مدل بالا سرقت نمي‌كردم. مثلا اصلا سمت آيفون نمي‌رفتم.

چرا؟

براي اينكه صاحبش، گوشي مدل بالا خريده بعد من آن را بدزدم؟ طرف سكته مي‌كرد و خونش مي‌افتد گردن من.

شما كه اينقدر نگران وجدان‌تان هستيد چطور حاضر شديد اسلحه را روي شقيقه افراد بگذاريد و آنها را بترسانيد. فكر نمي‌كرديد اگر گلوله‌اي از اسلحه شليك مي‌شد، مرتكب قتل مي‌شديد؟

پشيمانم. اشتباه كردم…

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون