ويليام برنز در وقت تعامل
علي آهنگر
ويليام برنز به سلاح ديپلماتيك مخفي در برابر سختترين چالشهاي سياست خارجي امريكا معروف است. او ۴۰ سال از عمر حرفهاي خود را در دستگاه سياست خارجي ايالات متحده گذرانده و از ژانويه ۲۰۲۱ از سوي جو بايدن به رياست سازمان سيا برگزيده شد. بدينسان او تنها رييس دستگاه اطلاعات و امنيت ايالات متحده است كه همه پيشينه عمر حرفهاي خود را در سياست خارجه گذرانده است. در كشورهاي اردن و روسيه سالها به عنوان سفير خدمت كرد و با روساي جمهور مختلف امريكا از جمهوريخواه تا دموكرات كار كرد. زبان انگليسي را از مادر آموخت، اما زبانهاي فرانسه، عربي و روسي را نيز به خوبي فرا گرفته است. با دونالد ترامپ و كارهاي او سرسختانه مخالف بود. خاورميانه و ايران را به خوبي ميشناسد. روز سهشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۲ او جهان را به مطالعه مقالهاي واداشت كه در نشريه فارين افرز به چاپ رساند. نشريهاي كه از سال ۱۹۲۲ در علوم سياسي و روابط بينالملل افكار و انديشهها را به خود معطوف ميدارد. اين نشريه از سوي شوراي روابط خارجي امريكا منتشر و توسط بسياري از انديشمندان به عنوان معتبرترين نشريه در زمينه سياست خارجي و روابط بينالملل محسوب ميشود. ويليام برنز در اين مقاله كه ميتوان آن را به عنوان مانيفست امريكا در دشوارترين شرايط بينالملل ياد كرد، به عمدهترين و اصليترين چالشهاي حال حاضر جهان، دستكم از نگاه حاكميت امريكا پرداخت. از نگاه او، امروز تغييرات اقليمي و موضوع انتقال انرژي؛ انقلاب در فناوري و هوش مصنوعي در كنار مسائل ژئوپليتيكي اوكراين و تايوان و نيز بحران غزه و درياي سرخ در فهرست اين چالشها جا گرفتهاند. او در كليديترين بخش مقالهاش ميگويد: من بخش زيادي از چهار دهه گذشته عمر خود را در خاورميانه گذراندهام و روي آن كار كردهام، من به ندرت آن را پيچيدهتر يا انفجاريتر از زمان حاضر ديدهام. پايان دادن به عمليات زميني شديد اسراييل در نوار غزه، رفع نيازهاي عميق انساني غيرنظاميان دردمند فلسطيني، جلوگيري از گسترش درگيري به ديگر جبههها در منطقه و شكل دادن به رويكردي كاربردي براي روز بعد از پايان جنگ در غزه، همه مشكلات فوقالعاده دشواري هستند .
نكته اساسي و بسيار مهم مقاله آنجاست كه رييس كنوني سازمان سيا با سابقه چهل سال خدمت در دستگاه ديپلماسي و سياست خارجي امريكا كه نگاه و شناخت ويژهاي در حوزه خاورميانه دارد، كليد امنيت در منطقه خاورميانه را در معامله و تعامل با ايران ميداند. نكته داراي اهميت ديگري كه مرد تعامل و سياست ايالات متحده به آن اشاره كرد و در مصاحبه روز پنجشنبه مرد جنگ و دفاع امريكا يعني لويد آستين بازپخش عميق داشت اينكه گفت: ايالات متحده بهطور انحصاري مسوول حل هيچ يك از مشكلات آزاردهنده خاورميانه نيست. لويد آستين، وزير دفاع امريكا هم در ساختمان پنتاگون و در حساسترين گفتوگوي رسانهاي خود ابراز داشت: درياي سرخ مساله ايالات متحده نيست. او ابراز داشت ما اسنادي نداريم كه تاييد كند ايران از حمله پهپادي به برج ۲۲ در اردن اطلاع داشت. نكتهاي كه بارها مقامات دستاندركار ايران نيز به آن تاكيد ورزيدهاند كه هيچ ارتباطي با اينگونه عملياتها ندارند. لويد آستين در اين گفتوگوي خود بارها تاكيد كرد كه امريكا از گشوده شدن جبههاي تازه در خاورميانه پرهيز ميكند. اين گفتارها به خوبي عيان ميسازد كه راهبرد عملگرايانه ايالات متحده در اين شرايط حساس زماني و مكاني، رسيدن به يك تعامل و توافق با تكيهگاه و كليد امنيت در منطقه يعني ايران است. اكنون كه خاورميانه يا به تعبير بهتر غرب آسيا در التهابهاي ناگواري به سر ميبرد، راهي كه بتواند آرامش و امنيت پايدار را به اين منطقه ارزاني دارد بيگمان از مسير ديپلماسي و تعامل ميگذرد. چنانكه حسين اميرعبداللهيان، وزير امور خارجه كشورمان در نگاهي عميق به شرايط حال حاضر منطقه در بيانيه مهمي ابراز داشت: كاخ سفيد به خوبي ميداند كه راهحل پايان جنگ و نسلكشي غزه و بحران كنوني در منطقه، سياسي است. ديپلماسي در اين مسير فعال است. افزون بر اينها اكنون كه اروپا، جهان و حتي نيمي از امريكا در شبح بازگشت ناخوشايند ترامپ در انتخابات آينده به سر ميبرند، شايد اتاقهاي فكر امريكا را به اين انديشه واداشته است كه تعامل با ايران يكي از گزينههاي بسيار موثري باشد كه بازگشت اين شبح ضد زن، ضد اروپا و ضد قراردادهاي بينالمللي را از سر جهان دور كند. شايد به همين خاطر است كه وزير دفاع انگلستان اعلام كرد در طرح امريكا براي حمله احتمالي به مواضع ايران مشاركت نميكند. حال با عنايت به اين دو نگاه ديپلماتيك از سوي بالاترين مقامهاي سياسي و امنيتي دو كشور ايران و امريكا، آيا ميتوان برداشت كرد كه خاورميانه پس از يك التهاب ناگوار، اكنون آگاهانه و هدفمند در مسير تعامل و گفتوگو گام برميدارد؟