«بياييد روزنهگشايي كنيم» گشايش روزنه شد
بيژن عبدالكريمي
دكتر بيژن عبدالكريمي، انديشمند و پژوهشگر علوم انساني، درباره بيانيه ۱۱۰ امضايي، در يادداشتي در كانال تلگرامي خود متني را منتشر كرد و در آن نوشت: «بياييد روزنه گشايي كنيم، خود به گشايش روزنهاي منتهي شد.» اين استاد فلسفه مينويسد: «بيانيه يكصدوده نفر از فعالان اجتماعي و سياسي، چهرههاي فكري و روشنفكري و اصحاب رسانه در ارتباط با انتخابات مجلس ۱۴۰۲ خطاب به دغدغهمندان توسعه و مردمسالاري در ايران با عنوان «بياييد روزنهگشايي كنيم» كه بهرغم محدوديتهاي زيادي كه در اين انتخابات اِعمال شده است، خواستار دعوت همگان به شركت در انتخابات و مخالفت با تحريم آن بودهاند، به راستي خود فينفسه نشانه گشوده شدن روزنهاي براي ظهور نوعي خرد سياسي غيرانتزاعي و تاريخي بر اساس توجه به مصالح ملي است، به خصوص آنجا كه در بيانيه آمده است: «كاهش مشاركت انتخاباتي ازجمله به تشديد تهديدها عليه ايران و تحريمها عليه ايرانيان ميانجامد [و] دغدغهمندان ايران نميتوانند به وضعيت منطقه و شرايط بينالمللي بيتفاوت باشند»؛ هر چند اين نكته در زمره اولين اولويتها در نحوه تدوين بيانيه نبوده و جا داشت توجه به تهديدها و تحريمها در سرلوحه هر گونه دغدغه ديگري ازجمله انگيزههاي دموكراسيخواهانه قرار ميگرفت.اين بيانيه را ميتوان واكنشي منطقي به لمپنيسم، فضاي بيپرنسيب و پوپوليستي به شدت حاكم شده بر فضاهاي مجازي و اجتماعي كشور دانست كه در تحليلها و مواضع خود به هيچوجه به خطرات و تهديدهاي نظام سلطه جهاني به سركردگي امريكا و اسراييل توجه ندارند.لذا در همين جا به همه كنشگران و فعالان سياسي كشور تذكار ميدهم كه اجازه ندهند خشم و كينه نسبت به شرايط كنوني كه از علل و عوامل شناخته شده و قابل فهمي برخوردار است، آنان را به بازي در زمين دشمنان اين سرزمين بكشاند.بيترديد جامعه ما نيازمند تغييراتي بسيار اساسي و ساختاري است و «تغيير خواست ملي است» كه قدرت سياسي نميتواند و نبايد آن را ناديده بگيرد، ليكن همگان بايد بر اين اصل تاكيد ورزيم كه راه نجات اين كشور فقط و فقط از درون مرزهاي اين كشور ميگذرد و ما در برابر هرگونه تهديد و خطر خارجي، همه اختلافات -حتي بنيادين- را كنار گذاشته، در جبهه واحدي در برابر بيگانگان و دشمنان دوستنما قرار خواهيم گرفت.همچنين به همه نيروهاي سياسي مدافع حاكميت و وفاداران به گفتمان انقلاب دوستانه، مشفقانه و برادرانه اين تذكار را ميدهم كه اينگونه حركتهاي دلسوزانه و ايراندوستانه و تشكيل جبههاي واحد در برابر نظام سلطه جهاني را از منظر حقير جناحي و گروهي مصادره نكرده، آن را نشانهاي از شكست يا عقبنشيني و توبه برخي شهروندان اين سرزمين تفسير نكنند، بلكه آن را تجلياي از خرد ايراني در دفاع از اين سرزمين در برابر خطرات بيگانگان و نشانهاي از ظهور گفتمان جديدي در فراسوي درگيريهاي جناحي حول وفاق و منافع ملي درك كنند.با اميد رهايي ايران از چنگالهاي نظام سلطه جهاني و قرار گرفتن جامعه در مسير و شرايطي طبيعي و نيل به مطالبات بر حق خود.»