مهارت زندگي درسايه آرامش جامعه
جعفر گلابي
در شرايط خاص رويارويي نسبي و مستقيم بين اسراييل و ايران و غوغاي عظيم رسانهاي و جهاني پيرامون آن پرداختن به ريشهها و پيامدهاي عميقتر موضوع هم سخت مينمايد وهم ضرورت دارد. حوادث چند هفته گذشته و حتي جنگ ويرانگر و غيرانساني اسراييل در غزه اثرات سياسي، اجتماعي وخصوصا اقتصادي زيادي در ايران به جا گذاشت و ظاهرا اين تاثير و تاثر همچنان ادامه دارد. نبايد از نظر دور بداريم كه بيگانگان رقيب يا مخالف ايران همواره در وراي دعاوي مختلف و حوادث گوناگون گوشه چشمي راهبردي نسبت به ايجاد و استمرار فضاي التهاب در كشور دارند و متاسفانه به نظر ميرسد برخي در داخل متوجه اين مهم نيستند و بعضا آگاهانه يا از سر بيتدبيري همراه اين بازي ميشوند! همين كه دائما مردم كوچه و خيابان از يكديگر بپرسند، چه ميشود؟ همين كه بازار همواره در انتظار به سر ميبرد، همين كه حتي برنامه روزانه خانوادهها تحتالشعاع مسائل سياسي، اجتماعي، داخلي و خارجي است، حالت خوبي نيست. افزون بر اثرات مخرب اقتصادي ناشي از نوسانات ارزي و فرار انواع سرمايههاي مادي و انساني، ناشي از تحريمها، با نشاندن ايران در كانون وقايع و تنشها ستم بزرگي به شهروندان ايراني صورت ميگيرد. اگر به تبليغات و نوع خبررساني و تحليل ممتد شبكههاي ماهوارهاي توجه شود كاملا روشن است كه در هر حادثهاي تلاش ميكنند پاي ايران را وسط بكشند و فشارها عليه كشورمان را افزايش بدهند. چنين رويهاي هرگز تصادفي نيست و از راهبرد بحراني كردن اوضاع كشور پيروي ميكند. در شرايط بحراني و بدتر از آن بحرانهاي متوالي زندگي روزمره مردم تحت تاثير شديد قرار ميگيرد و مهارت رشد و پيشرفت در ابعاد فردي و اجتماعي را به دست نميآورند. وقتي مجموع شرايط كشور ايجاب ميكند كه شهروندان از صبح تا شام براي حداقلهاي زندگي بدوند و اغلب دوشغله باشند و حتي بعد از بازنشستگي هم كار بكنند چه زماني براي باخانواده بودن، براي تفريح، براي مطالعه و از همه مهمتر فكركردن باقي ميماند؟ اين نوع زندگي كه فعلا و طي سالها بسياري از مردم دست به گريبانش هستند و اقشار ضعيف را بيشتر درگير ميكند لذايذ مادي و معنوي را از انسان ميگيرد.
با اين اوصاف اگر كسي به مشكلي برخورد - كه طبيعت زندگي مشكلآفرين است - كاملا مشخص است كه بحران تا اعماق زندگيش نفوذ و بعضا وي را از هستي ساقط ميكند. يك تصادف، يك بيماري سخت، يك اختلاف خانوادگي، يك مشكل اداري يا قضايي، يك فقدان و از دست دادن عزيزي كه در شرايط عادي بايد روال معمولي داشته باشد هنگام فشارمستمر بيگانگان و نابسامانيهاي اجتماعي - اقتصادي و ناكارآمدي برخي دستگاههاي متولي امور مردم چون كوهي برشانههاي تضعيف شده شهروندان سنگين ميكند و گاهي كسي را تسليم مرگ ميكند! در اين ادعاها اغراقي نيست و تقريبا هر كس انواع تجربههاي آن را داشته است. كساني كه بسياري از كمبودها و نابسامانيها را مكررا به دشمن نسبت ميدهند آيا نميدانند در هر شرايطي يكي از تحركات اصلي دشمن روي زندگي مردم متمركز است!؟ دشمنستيزان بيش از هر مقابلهاي كه در جاي خود ضروري است بايد اين كيد عظيم و زيربنايي و قديمی و مستمر را خنثي كنند. فقط چند سال پس از جنگ ما به مرحله تثبيت رسيديم و از آن زمان تاكنون بايد روي آرامش و رفاه و پيشرفت در همه زمينهها متمركز ميشديم و زمينه كوچكترين بحرانها را از بين ميبرديم. مديريت بحرانها خوب است ولي جلوگيري از بروز بحرانها افضل و آينده انديشانه و راهبردي است. تصور كنيم كه اگر طي 25 سال اخير ايران با هيچ بحران فراگير و مستمر و بيگانهساز و خودساختهاي روبهرو نميشد اكنون علاوه بر قدرت نظامي صاحب چه قدرت اقتصادي، علمي و سياسي ميشد و تا چه حد همه رقباي منطقهاي را عقب ميگذاشت. مسلما مردم ما مطالبات مهمي دارند كه البته حق آنهاست ولي به نظر ميرسد يكي از ريشهايترين و اساسيترين خواستههاي مردم آرامش است و پيروزي بزرگتر بر بيگانگان جلوگيري از تحميل هر بحراني دركشور است. البته هويداست كه برچيدن زمينه هر بحراني در داخل بايد اولويت نخست باشد و مديريتي هوشمند و آيندهنگر طلب ميكند. در اين زمينه كنترل بحرانسازان كليدي و راهگشاست؛ همانگونه كه ديديم با اقدام نابخردانه نسبت به سفارت عربستان در چند سال پيش چه هزينههايي از جيب ملت ايران پرداخت شد و اين فقط يك نمونه كوچك از بحرانسازيهاي منفعتسوز بود كه بر ما رفت. مهارت زندگي كه در حالت آرامش به دست ميآيد و اغلب از آن بيبهرهايم ضرورتي انكار ناپذير دارد كه بايد از دوران كودكي تا پيري و سالخوردگي در صدر آموزشهاي عمومي باشد. خدا ميداند كه جامعه ما با وجود هوش متوسط رو به بالا از اين ناحيه چه حجمي از فرصتها، موقعيتها و سرمايههاي فردي و اجتماعي خود را از دست داده است.