گروه حوادث
اواسط هفته گذشته عباسعلی محمدیان، فرمانده انتظامی تهران از دستگیری ۲۳۱ سارق و مالخر خبر داد و گفت: «این افراد در قالب ۵۱ باند سرقت، جعل و مالخری اقدام به سرقت میکردند که از این افراد تلفن همراه، خودرو، موتوسیکلت و غیره کشف شده است.»
«اعتماد» باتوجه به دستگیری این سارقان و مالخران به برخی پروندههای آنان پرداخته است.
پرونده اول
یکی از باندهایی که اخیرا توسط پلیس دستگیر شدهاند سرقت عجیبی انجام دادهاند. این باند چند جعبه تخم شتر مرغ دزدیدهاند که مالباخته آن مدعی است این جعبههای تخم شتر مرغ ۳۰ میلیارد تومان ارزش داشته است. یکی از اعضای این باند به سوالاتی که در مورد پروندهشان میشود، پاسخ میدهد.
از شب حادثه بگویید. چه شد که جعبههای تخم شتر مرغ را سرقت کردید؟
آن شب من و دوستم در یکی از خیابانهای تهران بودیم و اصلا قصد سرقت نداشتیم، اما یک دفعه دوستم به جعبههایی که داخل خودروی پرادو بود، اشاره کرد و گفت؛ جعبهها را ببین. من هم نگاه کردم و دیدم جعبههایی که روی صندلی جلو و عقب چیده شده بود؛ کارتنهای پفک و بادامزمینی بود. دوستم گفت حتما داخل آنها وسایل گرانقیمتی است. اول وسوسه شدم و با خودم گفتم حتما داخل کارتنها کریستال یا عتیقه است، اما بعد بیخیال شدم و به دوستم گفتم حوصله سرقت ندارم. دوستم اصرار کرد که جعبهها را برداریم. او میگفت شک ندارد که داخل جعبهها چیز ارزشمندی است. بعد با پیچ گوشتی شیشه ماشین را شکستیم و چند تا از جعبهها را برداشتیم و فرار کردیم.
وقتی متوجه شدید داخل جعبهها تخم شترمرغ است چه کردید؟
فکر نمیکردیم تخم شترمرغ قیمتی باشد. حتی در اینترنت هم سرچ کردیم و دیدیم قیمتی ندارد، اما وقتی دوستم تخم شترمرغها را به یکی از دوستانش که عتیقهشناس است، نشان داد فهمید این تخم شتر مرغها ارزشمند است. او به دوستم گفته بود اینها آثار هنری است که شاید بیش از 8میلیارد ارزش داشته باشد. البته الان متوجه شدیم ارزش 30میلیارد تومانی داشته است.
از کجا میدانید تخم شترمرغها ۳۰ میلیارد تومان ارزش دارد؟
خود مالباخته گفته است؛ او پزشک و هتلدار است. البته هنرمند هم هست و یک نمایشگاه صنایع دستی دارد. او تخم شترمرغها را نقاشی کرده بود و میگفت ۳۰ میلیارد تومان ارزش دارد.
قبلا هم سابقه سرقت داشتید؟
من و دوستم سابقهدار هستیم. پنج، شش بار دستگیر شدیم به جرم سرقت، درگیری و حمل موادمخدر و مشروب. تازه از زندان آزاد شده بودیم و چون اعتیاد داریم برای تامین پول مواد مجبور بودیم دوباره دست به سرقت بزنیم، اما باز دستگیر شدیم و باید به زندان برویم.
گفتید سابقه سرقت داشتید. وسایل خاصی سرقت میکردید؟
از داخل ماشینها دزدی میکردیم. من و رفیقم در خیابانها میگشتیم و بعد از بین ماشینهای پارک شده در کنار خیابان یکی را برای دزدی انتخاب میکردیم. سپس با پیچگوشتی شیشه ماشین را میشکستیم و محتویات داخل آن را برمیداشتیم و فرار میکردیم...
پرونده دوم
یکی دیگر از سارقانی که تازه دستگیر شده، میگوید میخواسته شبیه علی دایی شود و راه او را پیش بگیرد، اما سر از سرقت درآورده است، آنهم سرقت از خانهها. او نیز به برخی سوالات در مورد پروندهاش پاسخ میدهد.
چه شد که دست به سرقت زدید؟
در یکی از شهرهای مرکزی ایران زندگی میکردم و طلافروش بودم. میلیون میلیون طلا و دلار معامله میکردم و وضع مالی خوبی داشتم تا اینکه بد آوردم.
چه اتفاقی افتاد؟
ورشکست شدم. شریکم بخش زیادی از سرمایهام را بالا کشید. بعدش از ایران فرار کرد. من ماندم با کلی بدهی. شرایطم روزبهروز بدتر میشد تا اینکه یک روز بهصورت اتفاقی با فردی در فیسبوک چت کردم و با هم دوست شدیم. به او از مشکلاتم گفتم و او گفت میتواند کمکم کند. گفت یک کار خوب برایم سراغ دارد. چند روز بعد با او قرار گذاشتم. او تهران زندگی میکرد. به همین خاطر در یکی از محلههای تهران قرار گذاشتیم. او آن روز به من گفت که به تازگی با یک باند سرقت آشنا شده است. او هم مثل من تحصیلکرده بود و تجارت میکرد، اما سرنوشتش مشابه من بود؛ شریکش سرش را کلاه گذاشته و فرار کرده بود. برای همین او هم ورشکسته بود. بعد هم پیشنهاد سرقت داد و من قبول کردم.
از سرقتهایي که انجام دادید، بگویید.
سه، چهار مورد در تهران و پنج مورد در شهر خودمان سرقت کردیم. یک بار خانه یک طلافروش را در شهرستان محل زندگیمان شناسایی کردیم. آنجا یک گاوصندوق بود؛ داخلش ۹۰ سکه تمام بهار و ۲ کیلو طلا بود. آن شب جشن بزرگی گرفتم و یک هفته هم سفر خارجی رفتم. بعد از اینکه از سفر آمدم نقشه دیگری برای سرقت کشیدیم که سرقت عجیبی بود؛ با همدستانم رفتیم داخل خانهای و با خودمان گنجیاب برده بودیم. آنجا متوجه شدیم طلاها داخل گونی برنج است. فکر کردیم همه را برداشتیم، اما ماجرا ادامه داشت. من خیلی تشنه بودم. در فریزر را باز کردم تا یخ بردارم و آب خنک درست کنم، اما یک دفعه چشمم افتاد به بستههای مرغ که خیلی مرتب و عجیب چیده شده بودند. آنها را برداشتم و دیدم صاحبخانه بخشی دیگر از طلاهایش را داخل بستههای مرغ گذاشته است. این عجیبترین سرقتی بود که انجام دادم...
پرونده سوم
یکی دیگر از سارقانی که دستگیر شده پسر ۱۹ سالهای است که دانشجوی رشته ریاضی محض بوده. او به همراه یکی از دوستانش در خیابانهای تهران دست به موبایلقاپی میزده که البته به گفته خود او انگیزهاش مالی نبوده است. این جوان ۱۹ ساله به برخی سوالات پروندهاش پاسخ میدهد.
چه شد که خواستید سرقت کنید؟
من مشکل مالی ندارم و تک فرزند هستم. پدرم جراح زیبایی و مادرم روانشناس است. حرفهای دوستم باعث شد دزدی کنم؛ او مرا وسوسه کرد و گفت بیا دزدی کنیم. من هم قبول کردم، اما بعد از هیجانش خوشم آمد. دزدی برای من فقط یک تفریح بود.
چگونه سرقت میکردید؟
با دوستم سوار موتور میشدیم و در خیابانهای تهران میگشتیم و دنبال افرادی بودیم که پیاده بودند و گوشی دستشان بود. بعد موبایل آنها را میقاپیدیم و اگر مقاومت میکردند، دوستم با چاقو دستشان را خط میانداخت تا بترسند و گوشیشان را بدهند، اما من کسی را زخمی نکردم. فقط یک بار که گل کشیده بودم با چاقو ضربهای به یکی از طعمههایمان زدم.
به مواد مخدر اعتیاد دارید؟
گل میکشم. معاشرت با برخی دوستانم مرا به این راه کشید. به اصرار آنها گل کشیدم و نتوانستم نه بگویم. حتی وقتی دوستم گفت بیا برویم سرقت، باز هم نتوانستم نه بگویم. شاید چون گل میکشیدم از سرقت لذت میبردم.
پرونده چهارم
این پرونده مربوط به سارقانی است که ۱۵ راننده تاکسی را بیهوش کردند تا بتوانند اموال آنها را سرقت کنند. ماجرا از شکایت یک مرد جوان آغاز شد؛ چندی قبل مرد جوانی به یکی از کلانتریهای جنوب تهران رفت و هنگامی که مقابل افسر نگهبان قرار گرفت، گفت: «۲ مسافر را در یکی از خیابانهای جنوب تهران سوار کردم. این مسافران با دادن آبمیوه مسموم، من را بیهوش کردند و سپس اموالم ازجمله تلفن همراه، کارتهای بانکی و ۳ میلیون تومان را سرقت کردند. بعد هم چون حالم خوب نبود ماشین به گاردریل برخورد کرد و مجروح شدم، اما پس از ترخیص از بیمارستان سارقان با من تماس گرفتند و بهازای بازگرداندن تلفن همراه، درخواست مبلغ هنگفتی کردند.»
کارآگاهان پلیس آگاهی تهران بزرگ بعد از ثبت این شکایت وارد عمل شدند و در تحقیقات ابتدایی پی بردند این دو سارق با همین شیوه و شگرد با سوار شدن به عنوان مسافر به رانندگان آبمیوه مسموم میدادند و پس از بیهوشی، اموال باارزش آنها را سرقت میکردند. کارآگاهان در گام بعدی هویت و مخفیگاه سارقان را شناسایی کردند و متوجه شدند که این باند تاکنون دستکم 15 راننده تاکسی را هدف سرقت قرار داده است. تیم پلیسی پس از دریافت این اطلاعات سرکرده باند را به همراه یکی از همدستانش در مخفیگاهشان دستگیر کردند. در بازرسی مخفیگاه متهمان بخشی از اموال مسروقه از جمله تلفنهای همراه، کارتهای بانکی و مقادیر زیادی پول نقد کشف شد. متهمان پس از انتقال به دادسرای سرقت در جلسههای بازپرسی به سرقت از رانندگان تاکسی با شگرد بیهوشی اعتراف و عنوان کردند که بهخاطر تهیه پول مواد مخدر دست به ارتکاب این جرم زدند...
طبق گزارش مرکز آمار ایران؛ طی چند سال گذشته میزان سرقت سیر صعودی داشــته است. بهطوری که بعد از مصرف مواد مخدر، سرقت دومین جرم عمده در کشور محسوب میشود. همچنین دو سال پیش سازمان زندانهای کشور اعلام کرد که حدود ۶۸درصد زندانیها به دلیل جرايم «مواد مخدر و سرقت» در زندانها بهسر میبرند.
با این حال و با وجود اینکه دو سال است آمار دقیقی از افزایش یا کاهش کشف انواع سرقتها در دسترس نیست، فراجا سال گذشته (۱۴۰۲) صرفا آمار عملکرد ۶ ماهه نخست همان سال را اعلام کرد و از افزایش آن خبر داد: «کشف انواع سرقتها نسبت به مدت مشابه آن در سال گذشته (۱۴۰۱) افزایش ۲۴درصدی داشته است؛ ۵۸درصد سرقتها مربوط به سرقتهای خرد بوده که نسبت به مدت مشابه سال گذشته ۴۱درصد افزایش داشته است.»
فراجا در ادامه در مورد افزایش ۹درصدی سرقتهای مهم اعلام کرد: «میزان سرقت از خانه و مغازه ۱۱درصد، طلافروشی ۳۷درصد، سرقت محموله و کالا ۷درصد، دستبرد به اماکن خصوصی و دولتی ۶درصد، قاپزنی و کیفزنی ۷۲درصد و سرقتهای مسلحانه ۵۹درصد افزایش داشته است.»
همچنین شهریور سال گذشته محمدرضا اکبری، معاون مبارزه با سرقت پلیس آگاهی فراجا گفت: «بیشترین آمار دستگیری در طرحی دو روزه، شامل استانهایی همچون خراسانرضوی، تهران و استان البرز بوده است.»
سال ۱۴۰۱ نیز اصغر جهانگیر، معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضاییه با بیان اینکه سرقت یکی از جرايم مهم در ۵ سال گذشته است که از آمار بالایی نیز برخوردار بوده، گفت: «در سال ۱۴۰۰، ۸۵۰ هزار پرونده در ارتباط با سرقت ثبت و سیصد و خردهای هزار نفر هم در این رابطه توسط نیروی انتظامی دستگیر شدند، اما همه پروندهها منجر به نتیجه نشده است.»
این آمار نشان میدهد که جرم سرقت در ایران به دلایل مشکلات اقتصادی همچنان ادامه خواهد داشت....