جهان گرگ و ميش
عباس عبدي
چند ماه پيش از تسليم شدن ژاپن، يك افسر ژاپني با تعدادي نيرو به يكي از جزاير فيليپين كه تحت اشغال ژاپن بود فرستاده شد تا تحركات دشمن را رصد و گزارش كند. پيش از پايان جنگ ارتباط آنان با فرماندهي قطع شد در نتيجه همچنان بدون ارتباط با فرماندهي به ماموريت خود ادامه دادند، و با زندگي در جنگل و عقبنشيني به اعماق جنگل تا ۳۰ سال بعد يعني ۱۹۷۴ ماموريت خود را مطابق دستور انجام ميدادند. بعدها يك ژاپني رفت و آخرين بازمانده را پيدا كردند و فرمانده او را كه مشغول كسب و كار در ژاپن بود برد تا به او بگويد كه جنگ تمام شده و دستور داد كه سنگر را ترك كند و به زندگي بازگردد. پس از آن مطالب زيادي در اين باره نوشته شد، از جمله رمان «جهان گرگ و ميش» محصول يكي از اين بازتابها است. اين اقدام آن افسر ژاپني در آن دوران جالب و از نظر نظامي مورد تقدير بود. ولي اقدام مشابه آن در زمان حاضر قدري تعجب برانگيز است. يك روزنامه اصولگرا نوشته است كه: «اميدواريم نمايندگان مجلس شوراي اسلامي در راي اعتماد دادن به كابينه دولت به توصيههاي رهبر معظم انقلاب توجه ويژه داشته و به وزيران صددرصد انقلابي راي بدهند. اين طور نباشد كه افراد زاويهدار با انقلاب و امام خميني بتوانند از فيلتر مجلس عبور كنند و به نظام و كشور آسيب وارد كنند. » همان روزنامه پيشتر هم نوشته بود كه ستاد انتخاباتي و بهطور مشخص شوراي راهبري پزشكيان مجموعهاي از افراد زاويهدار و مسالهدار و محكومان امنيتي هستند. ولي هيچگاه توجه نكرد يا نخواست توجه كند كه با اين معيارها بيش از همه بايد خود آقاي پزشكيان را مورد سوال قرار داد. چرا؟ به اين دليل كه در انتخابات سال ۱۴۰۰ رد صلاحيت شد.
در انتخابات مجلس ۱۴۰۲ هم ابتدا رد شد، بعد به دلايلي تأييد شد. در انتخابات اخير هم ماجرا روشن است و دير يا زود جزييات رد قاطع و تأييد قاطع صلاحيتها؛ عمومي خواهد شد. به علاوه همين كه به قول اين روزنامه محكومان امنيتي از نامزدي دفاع كنند، يا آنها را در ستاد خود بپذيرد و در شوراي راهبري او باشند، براي رد صلاحيت ايشان با معيارهاي سنتي و دوره جنگ سياسي و مرسوم اين روزنامه كافي است. اصولا توجه ندارند كه مردم به واسطه همين نگاهها و رويكردها است كه به اين نامزد رأي دادهاند، و نه به علت آن رفتاري كه روزنامه آن را صد در صد انقلابي ميداند. ظاهرا معناي انقلابي نيز دچار انقلاب شده است. آنان كه امروز مدعي انقلابيگري هستند و زير علم آن سينه ميزنند، نهجالبلاغه را نه تنها فراموش كردهاند، بلكه آگاهانه آن را ناديده گرفته و حذف ميكنند. در حالي كه پيش و ابتداي انقلاب معيار انقلابي بودن ملتزم بودن به مفاد نهجالبلاغه بود و نه مثل حالا كه خواندن و ارجاع به آن امري نامتعارف و ضدحال محسوب شود! با اين حال و متاسفانه معيارهاي گذشته و دوران جنگ سياسي همچنان بر روح و فكر اين مجموعه حاكم است. لحظهاي هم فكر نميكنند كه با تاييد صلاحيت پزشكيان، آن جنگ بيهوده پايان يافته است. قرار است صلح و وفاق جانشين جنگ سياسي شود. اگر قراري جز اين بود، تأييد صلاحيت آقاي پزشكيان امري بيهوده بود. اينكه نميشود براي حضور مجموعهاي از مردم به پاي صندوق رأي، آقاي پزشكيان تأييد صلاحيت شود، بعد بخواهيم كه معيارهاي انتخاب وزير و كابينه او براساس پيش از اين اصلاح سياست باشد و كابينه او را تندروها بچينند. قرار نيست در دنياي وفاق و صلح همچنان معيارهاي جنگ و تنش سياسي، ساري و جاري باشد. ظاهرا دستاندركاران اين روزنامه متوجه ماجرا نشدهاند كه قرار است از گذشته بگذريم. ايران به اندازه كافي دچار تنش در سياست داخلي بوده است. كافي است نگاهي به تركيب و وضعيت آراي صندوقهاي رأي بيندازيم تا مو بر تنها سيخ شود. همه نيروهاي سياسي متعارف به ميدان آمدند، در يك انتخابات دو قطبي، حداكثر مشاركت كمتر از ۵۰ درصد شد. تازه اكثريت همين تعداد هم به نامزدي رأي دادند كه شما نميپسنديد و مخالف رويكردهاي رسمي است و همان محكومان امنيتي نيز در ستادش بودند. اين وضعيت مثبتي است كه بايد قدر آن را بدانيد، و الا براي اين افراد مشكلي نبود كه در خانه بنشينند و شاهد انتخاباتي با مثلا ۲۵ درصد مشاركت كم كيفيت و كمتر از ۱۰ درصد مشاركت در تهران باشند و دلخوش شوند كه؛ ديديد كسي شركت نكرد! اين فرصتي است كه براي ساختار سياسي ايران پيش آمده و به گمان من آخرين فرصت است.
اگر تندروهاي مجلس بخواهند با همين استدلالها به مقابله با وزرا بپردازند، خدمتي به اين فرصت پيش آمده نخواهند كرد. فرصتها چون ابر ميگذرند. آقاي پزشكيان بهطور قطع ملاحظات سياسي عمومي را در نظر ميگيرند، تنها ميتوان درباره كارآييها و سياستهاي افراد بحث كرد و الا اگر بخواهند با توسل به معيارهاي گذشته و منسوخ تصميم بگيرند، بهتر است همه را رد كنند، و دو باره انتخاباتي برگزار كنند، بلكه نيروهاي خودشان رأي آورند.
معيار سنجش شجاعت و شهامت يك نيروي سياسي چيست؟ زماني كه ببينيم تا چه اندازه در تغيير سياست و اصلاح خطمشي خود ثابت قدم است. اين بهترين معيار براي جلب اعتماد و اطمينان ديگران است. اين مساله براي هر دو طرف سياست در ايران صادق است. همان اندازه كه حكومت بايد نسبت به الزامات تأييد صلاحيت پزشكيان متعهد و معتقد باشد، طرفداران و حاميان پزشكيان نيز بايد در تحقق شعار وفاق و همدلي و عبور از گذشته صادق باشند. برداشت شخصي من اين است كه آقاي پزشكيان تا امروز به رويكرد خود صادقانه وفادار بوده، اميدوارم با ارائه فهرست وزراي خود اين رويكرد را تقويت كند، و از آن پس نيز مجموعه دستاندركاران سياست ايران تحت تأثير حرفهاي دوره جنگ سياسي، مثل آنچه از اين روزنامه تندرو تراوش ميشود قرار نگيرند. روزهاي پيش رو نشان خواهد داد كه كدام گزينه رخ خواهد داد. آيا هر دو طرف به پايان جنگ ملتزمند، يا هر دو درك درستي از الزامات پايان ستيزهجويي سياسي ندارند، يا فقط يك طرف زير ميز ميزند! در يك كلام قرار نيست كه امر سياسي را چون گذشته به ستيز و حذف تعبير كرد و تقليل داد. در رويكرد كنوني؛ امر سياسي را در كلان خود بايد به عرصهاي براي وفاق و همدلي همگان؛ و در سطح ميانه و خُرد به ميداني براي رقابت تبديل كرد.