اندوه بيپايان
محسن آزموده
دوازدهم شهريورماه پارسال در يكي از تونلهاي استخراج زغالسنگ معدن طزره در نزديكي شهر دامغان، انفجار رخ داد و 6 معدنچي زحمتكش جان عزيز خود را از دست دادند: بهروز افروز، قربانعلي كمال، حسين غزاييان، حميد ايزدي، ابوالفضل غنايي و محمد نعيميصفت. دو روز بعد در صفحه آخر روزنامه يادداشت كوتاهي نوشتم با عنوان «شانزده تن» و در آن به تجربيات اندك و ناچيزم از معدن و معدنكاري اشاره كردم، اينكه در دوره كارشناسي رشته معدن خواندهام و از قضا دوره كارآموزيام را در معدن طزره گذراندم. يك ماه بعد هم در سفري كه به شاهرود رفتم، با همسرم و خواهرزادهاش يكسر تا دم در معدن طزره رفتيم، به ياد سالهاي قديم و براي پرس و جو درباره علت اتفاق تلخ و ناخوشايندي كه رخ داده. طبيعي است كه ما را راه ندادند، فقط نگهباني دم در لطف كرد و ما را به چاي دعوت كرد و با آنها به كوتاهي گپ زديم و بعد هم با بنر بزرگ تصوير دو تن از معدنچياني كه جان عزيزشان را از دست داده بودند و جلوي در معدن نصب شده بود، عكس گرفتيم.
تصور من اين بود كه استخراج زغالسنگ طي اين سالهايي كه از فارغالتحصيلي من (در سال 1383) گذشته، تغيير كرده و روشهاي معدنكاري در ايران با توجه به پيشرفتهاي تكنولوژيك در جهان مدرن و مكانيزه شده. زهي خيال باطل و تصور خام. در گفتوگو با دو، سه معدنكار فهميدم كه خير، ماجرا همچنان بر همان روال سابق است و خبري از تكنيكها و روشها و ماشينآلات جدید نيست. سهل است، در و ديوار نشان ميداد كه امكانات عمومي هم بهتر كه نشده هيچ، قديمي و كهنهتر شده. يعني همچنان معدنچي، با همان لباس و تجهيزات محدود و فرسوده سابق به كارگاههايي در انتهاي تونل ميرود و با ابزارهاي ابتدايي مثل پرفوراتور دستي و بيل و كلنگ به سختي كار ميكند. روشن است كه ابزارآلات قديمي و شيوههاي سنتي معدنكاري، احتمال وقوع حادثه را بسيار افزايش ميدهد.
مشكل اصلي در معدن زغالسنگ اما گاز متان است. سنگ معدن زغالسنگ گاز متان توليد ميكند. گاز متان بيرنگ و بيبو است و درصدهاي بالاي آن در فضا باعث خفگي ميشود. همچنين بسيار قابل اشتعال است و زماني كه غلظت آن در هوا به 5 تا 15 درصد برسد، ميتواند باعث انفجار شود. اين ويژگيها باعث ميشود كه ايمني در معدن زغالسنگ اهميت بالايي داشته باشد. معمولا در كارگاههاي زيرزميني زغالسنگ، سنسورهايي كار ميگذارند كه هميشه بايد روشن باشند و به صورت 24 ساعته ميزان گاز متان در هوا را بسنجند و وقتي اين ميزان از حد معيني بيشتر شد، هشدار (آلارم) بدهند. همچنين مهندسها و كارشناسهاي ايمني هر روز و در فواصل زماني مختلف بايد در كارگاههاي استخراج حاضر شوند و ميزان گاز را اندازهگيري كنند و به اين دستگاههاي سنسور سر بزنند تا در صورت خرابي يا هر اتفاقي اقدام لازم را به عمل آورند. يك علت مهم حوادث ناگوار و فاجعهبار در معدنهاي زغالسنگ ايران عدم رعايت اين اصول ايمني است. بسياري از معدنها بخشهاي مختلف خود را به پيمانكارها سپردهاند و نظارت دقيق و درستي روي كار آنها صورت نميگيرد. پيمانكار هم براي كم كردن هزينهها و افزايش درآمد، خيلي به ايمني اهميت نميدهد، تازه اگر خداي نكرده دستگاهها را دستكاري نكرده باشد. نتيجه همين وضعيت اسفباري است كه شاهدش هستيم. هر سال تعدادي معدنچي زحمتكش جان عزيز خود را به علت سهلانگاري و اهمال كارفرمايان از دست ميدهند. هميشه هم در روزهاي اول تا خبر داغ است، يك عده مقام مسوول و فلان و بيسار ميروند و قولهايي ميدهند و ميروند و باز روز از نو، روزي از نو. همچنانكه نوشتم، يك ماه بعد از فاجعه طزره به آنجا رفتيم. كارگران ميگفتند، هيچ فرقي نكرده، هيچ چيز عوض نشده. جز اينكه چند كارگر مظلوم ديگر نيستند و خانوادههايشان بيسرپرست شدهاند و جاي خاليشان هيچ وقت پر نميشود. سرنوشتي كه با تاسف فراوان براي جانباختگان معدن طبس هم قابل تصور است. با اندوه بيپايان.