زنگزور درس تكراري
حسين مسعودنيا
ولاديمير پوتين، رييسجمهور روسيه در سفر به جمهوري آذربايجان و ملاقات با رييسجمهور اين كشور از تلاشهاي دولت آذربايجان براي احداث كريدور زنگزور از طريق خاك ارمنستان جهت اتصال آذربايجان به جمهوري خودمختار نخجوان حمايت كرد. احداث اين گذرگاه از طريق ارمنستان به معناي تغيير در جغرافياي سياسي و ژئوپليتيك منطقه است، چراكه سبب حذف منطقه مرزي سيونيك ميان ايران و ارمنستان و اتصال آذربايجان به جمهوري نخجوان است. كريدوري كه در بلندمدت مقرر شده، قرار است از نخجوان به تركيه متصل و تبديل به يكي از كريدورهاي ترانزيتي در منطقه شود. احداث اين گذرگاه سبب حذف تنها نقطه اتصال زميني ايران به ارمنستان در استان مرزي سيونيك ارمنستان است، مسيري كه نقش مهمي در ارتباط ايران با منطقه قفقاز جنوبي و اوراسيا دارد؛ دو منطقهاي كه از حوزههاي اصلي ژئوپليتيك ايران است. احداث اين كريدور و تغيير در جغرافياي سياسي منطقه با مخالفت شديد مقامات ايراني مواجه شد بهگونهاي كه وزير خارجه ايران هر گونه تغيير در مرزهاي منطقه را خط قرمز ايران اعلام كرد، اما در مقابل وزير خارجه روسيه و سخنگوي وزارت اين كشور هر دو به صورت علني از تصميم آذربايجان به احداث اين گذرگاه حمايت كردند. احداث اين كريدور و اتصال آن به تركيه از مدتها قبل مدنظر آذربايجان و تركيه بوده است و احداث آن نهتنها از نظر جغرافيايي سياسي، بلكه از نظر توازن منطقهاي نيز كفه ترازو را در منطقه به نفع رقباي منطقهاي ايران بهويژه تركيه عوض ميكند، چراكه سبب محروميت ايران از يكي از گذرگاههاي تجاري خود براي اتصال به قفقاز و اوراسيا ميشود. در اين ميان آنچه براي ايران حايز اهميت است، تصميم دولت روسيه و شخص ولاديمير پوتين در حمايت از احداث اين كريدور در زماني خاص است. از نظر موقعيت زماني اين تصميم با دو تحول منطقهاي همزمان شده است: يكي تغييرات در جبهه جنگ ميان اوكراين و روسيه و تصرف برخي مناطق ارضي روسيه در منطقه كورسك براي نخستينبار توسط. ارتش اوكراين در طول تاريخ جنگ دو كشور از ابتدا تاكنون و دوم استقرار دولت چهاردهم در ايران به رياست آقاي پزشكيان و تاكيد وي بر تعامل با جهان در سياست خارجي جديد دولت ايران . به نظر ميرسد پوتين درصدد است تا از كارت احداث كريدور زنگزور از چند جهت استفاده كند: اولا از جمهوري آذربايجان در روابط با غرب در خصوص بحران اوكراين استفاده كند، ثانيا حمايت از آذربايجان هشداري به ارمنستان باشد تا اين كشور در سياست جديد خود مبني بر نزديكي به غرب تجديدنظر كند و بالاخره ابزاري براي چانهزني و فشار از سوي دولت روسيه بر دولت جديد ايران براي ممانعت از بهبود روابط با غرب و تغيير ماهوي در سياست خارجي ايران باشد. موضع دولت روسيه در خصوص كريدور زنگزور درسهايي براي كارگزاران سياست خارجي ايران دارد كه مهمترين آنها به شرح ذيل است: ۱-روسيه به منطقه خاورميانه بهطور اعم و ايران بهطور اخص نگاه ابزاري داشته و به دنبال استفاده از كارت اين منطقه براي بازي در روابط خود با غرب است. چنانكه حافظه تاريخي ايرانيان مملو از مواردي است كه روسيه از كارت ايران براي مناسبات خود با غرب بازي كرده است، لذا به نظر ميرسد ايران نيز بايد همين نگاه را به روابط با روسيه داشته و در تحليل خود نگاه استراتژيك در روابط با روسيه را به نگاه ابزاري تغيير دهد. ۲- واقعيت اين است كه وجود برخي فاكتورها همانند مرزهاي طولاني ايران و روسيه در مناطق شمالي، وابستگي مناطق شمالي ايران از نظر اقتصادي به روابط با آن سوي مرزها، ديدگاههاي مشترك ايران و روسيه در خصوص مقابله با گسترش نفوذ غرب و اسلام افراطي در منطقه همراه با همكاريهاي راهبردي نظامي از جمله عواملي هستند كه ميتواند سبب همكاري ميان ايران و روسيه شوند، اما اين موضوع نبايد سبب تلقي كارگزاران ايران از روسيه به عنوان يك متحد استراتژيك شود، بلكه بايد اين آموزه در ذهن آنها ايجاد شود كه همكاريهاي استراتژيك با يك كشور با داشتن جايگاه استراتژيك آن كشور در سياست خارجي متفاوت است. ۳- سياست خارجي هر كشور در حوزههاي ژئوپليتيك خود داراي تداوم است اگرچه ممكن است در برخي مقاطع زماني دچار وقفه شود. واقعيت امر اين است كه روسيه منطقه قفقاز و آسياي مركزي را از حوزههاي انحصاري نفوذ خود از نظر اقتصادي، سياسي و امنيتي دانسته و مخالف حضور هر رقيبي در منطقه است كه بتواند فراروي منافع اين كشور چالش ايجاد كند. ايران نيز از اين قاعده مستثني نيست، بنابراين اگرچه امروز برخي عوامل همانند مخالفت با گسترش نفوذ غرب و گسترش اسلامگرايي افراطي در منطقه سبب همكاري ايران و روسيه در اين منطقه شده، اما مسوولان سياست خارجي بايد اين نكته را مدنظر قرار دهند كه روسيه تا هنگامي حاضر به گسترش نفوذ ايران در اين منطقه است كه براي اين كشور خطري نداشته باشد به عبارت ديگر ايران متحد كنوني و رقيب آينده روسيه در مناطق جنوبي روسيه به ويژه قفقاز جنوبي است. ۴- كليدواژه اصلي در سياست خارجي منافع ملي است و نيل به آن با مدنظر قرار دادن سه اصل عزت، حكمت و مصلحت امكانپذير است، لذا كارگزاران سياست خارجي ايران بايد با مدنظر قرار دادن حافظه تاريخي ايرانيان از روابط با روسيه، فرهنگ سياسي ايرانيان همراه با درك واقعيتهاي زمانه درصدد كسب عزت از طريق توجه به حكمت و مصلحت باشند و تمام تخممرغهاي خود را داخل يك سبد قرار ندهند. به بيان سادهتر كارگزاران سياست خارجي بايد اين مهم را مدنظر قرار دهند كه در سياست خارجي مهم درك فرصتها و بهرهگيري از آن است و دوست و دشمن دايم معنا ندارد. ۵- با توجه به برخي مواضع روسيه در خصوص جزاير ايراني و همچنين كريدور زنگزور در ماههاي اخير بايد به يك نكته توجه داشت و آن اينكه در داخل منتقدين روابط راهبردي با روسيه و انتقاد به اعتماد بيش از حد به اين همسايه نه به معناي غربگرايي و تمايل آنان به غرب، بلكه رويكرد انتقادي آنان برآمده از حافظه تاريخي آنان، درك واقعيتهاي زمان و اولويت قرار داشتن منافع ملي براي آنان است. خلاصه كلام اينكه به اميد آنكه دولت چهاردهم با پندآموزي از تاريخ حداقل دو ضربالمثل ايراني را نصبالعين خود در سياست خارجي ايران به خصوص در حوزه روابط با روسيه مدنظر قرار دهد: اول اينكه نبايد تمام تخممرغهاي خود را در سياست خارجي در داخل يك سبد گذاشت و دوم اينكه يك مسلمان نبايد هيچگاه از يك سوراخ دوبار گزيده شود.