خوشبيني به آينده موسيقي
علي مغازهاي
پنجمين جشن موسيقي ما با چنان پختگي و استحكامي به اجرا در آمد كه به جرأت ميتوان ادعا كرد كهميتواند درسي براي تعداد زيادي از برنامهها و جشنهايي باشد كه اغلب توسط بخشهاي دولتي برگزار ميشوند و نتيجهشان چيزي جز اتلاف منابع مالي نيست. من اگرچه در سالهاي گذشته انتقادات زيادي به اين مراسم داشتم اما امسال لحظه به لحظه احساس كردم كه اين برنامه به قوام و پختگي مناسبي رسيده است. از طرف ديگر شعار برنامه نيز جالب توجه بود؛ جشن همبستگي اهالي موسيقي. چنان كه تعداد زيادي از مهمانان وقتي پشت تريبون قرار ميگرفتند، اشاراتي ضمني به برخي اختلاف سليقهها ميكردند اما در نهايت مهم اين بودكه اين جشن را پذيرفتهاند چرا كه برگزاركننده آن اهل موسيقي است.به همين دليل در پنجمين سال برگزاري «موسيقي ما»، تعداد زيادي از هنرمندان كه ديدگاه فكري و هنري مشتركي هم ندارند، در كنار هم جمع شدند. اين به معناي پذيرش تمامي شاخصههاي هنري يكديگر نيست بلكه حاكي از يك رواداري در ميان هنرمندان است كه باور دارند اگر انتقادي هم به نكتهاي باشد، بايد به مسير و مجراي درست آن هدايت شود. بد يا خوب، وضعيت جامعه موسيقي بازتابي از شرايطي است كه بر آن حكم ميكند. شرايطي كه هنرمندان نقشي در شكلگيري يا تواني برايتغيير دادن آن ندارند و...
فقط صبوري و گذر زمان و عزم جوانان ايران است كه ميتواند آن را اصلاح كند. به عقيده من بايد به آينده اميدوار بود اگرچه در ماههاي اخير دلايل بسياري براي نااميدي وجود داشته است اما با وجود تمامي نااميديها، هنر، ادبيات و موسيقي در طول تاريخ زنده و پايدار مانده است. افراد ميآيند و ميروند اما هنري ماندگار ميشود كه عناصر و شاخصهاي ماندگاري در آن وجود داشته باشد.
بنابراين اگر اختلافي در كاربرد موسيقي توسط برخي اهالي اين هنر وجود داشته باشد نبايد آن را به حساب موسيقي بگذاريم. فارغ از افرادي كه توانستهاند در اين شرايط بخشي از جامعه را متوجه كار خود كنند (ولو اينكه كارشان فاقد اثر تأثيرگذار هنري باشند) ما به پاسداشت موسيقي در هر برنامهاي مثل جشن موسيقي ما، در كنار هم جمع ميشويم و اختلافات را ناديده ميگيريم.
امسال من در اين جشن خوشحال بودم چون دستاندركاران آن توانسته بودند از بسياري ضرورتهاي موسيقي در كارشان استفاده كنند؛ قدرداني از پري زنگنه هنرمند بزرگ آواز و حضور افليا پرتو و هنگامه اخوان از چهرههاي مطرح زنان موسيقيدان بر روي صحنه نشان عزم دوستان براي توجه شايستهتر به نقش زنان در موسيقي ايران داشت.تجليل از استاد قنبري مهر و «ايرج» بسيار بجا بود اگرچه به قول ميلاد كيايي جاي تعدادي از هنرمندان بزرگ از جمله «گلپا» خالي بود. در كنار اين موارد به موسيقي پاپ و تلفيقي (در شكل مناسب آن) توجه شده بود، موسيقي كلاسيك ايراني به خوبي مورد اعتنا قرار گرفته بود. دكور و آرايش صحنه خوب بود و مهمانان تا جايي كه امكان داشت متنوع بودند و تا حد ممكن موسيقي اقوام نيز مد نظر قرار گرفته بود.اگرچهكار كارشناسانه دقيقي روي آنصورت نگرفته بود (كه آن هم ناشي از غفلت برگزاركنندگان نيست چرا كه چندان در حيطه كاريشان قرار نميگيرد) اما همين كه از تعدادي از درگذشتگان موسيقي اقوام ياد شد، از پروين بهمني (يكي از بانوان موسيقي اقوام) دعوت شد تا روي صحنه بيايد و همچنين دعوت از محمدرضا درويشي به عنوان برجستهترين پژوهشگر موسيقي نواحي براي اعطاي جايزه برگزيدگان، همه و همه نشانگر تمايل عوامل جشن به توجه بيشتر به موسيقي اقوام و نواحي است.
در طول اجرا البته انتقاداتي هم به بخشهايي از اجراي مجري برنامه داشتم كه شوخيهاي نابجا و اظهارات شخصي زيادي مطرح ميكرد اما اميدوارم «جشن سالانه موسيقي ما»در سال آينده با دوام و قوام بيشتر به جايگاه واقعي خودش برسد. در نهايت دستمريزاد ميگويم به مديران و دستاندركاران آن و خوشبين هستم به آينده موسيقي اگرچه نميتوان چندان به اقتصاد، سياست و آينده خوشبين بود اما من به اوضاع موسيقي كشورم خوشبين هستم.