• ۱۴۰۳ يکشنبه ۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4634 -
  • ۱۳۹۹ چهارشنبه ۱۰ ارديبهشت

سمندريان؛ هنرمند آرمانگرا

قطب‌الدين صادقي

استاد سمندريان بي‌شك يكي از چهره‌هاي بسيار خوشنام تئاتر ماست. شخصيتي محكم، محبوب و بسيار دوست داشتني داشت، ‌طوري كه به جرات مي‌توانم بگويم از پشتوانه‌هاي بزرگ هنر نمايش دوران معاصر ما به حساب مي‌آيد. در خصوص ايشان بايد به سه ويژگي اساسي اشاره كنم؛ نخست اينكه، مدرسي نام‌آور بود به‌ويژه در زمينه آموزش «بيان»، تربيت «بازيگر» و آموزش «كارگرداني» كه هر سه اين فنون را چه در دانشگاه و چه در آكادمي خودش با كيفيت بسيار خوب به دانشجويان و هنرجويان جوان آموزش مي‌داد. دومين ويژگي آقاي سمندريان اين بود كه ايشان در كارگرداني به ‌شدت خوشفكر و با دقت عمل مي‌كرد...

 به ويژه در زمينه كارگرداني آثار نويسندگان آلماني زبان حساسيت و زيبايي‌شناسي مثال‌زدني داشت. به‌طور خلاصه درباره كيفيت و تجربه كارگرداني‌اش بايد به چند نكته مهم اشاره كنم. حميد سمندريان در تمام دوران فعاليت حرفه‌اي خود، هرگز كار مبتذل روي صحنه نبرد، با تئاتر تجاري نسبتي برقرار نكرد و هيچ‌ وقت به تئاترهاي تقليدي و آثار سفارشي روي خوش نشان نداد. اين بزرگ‌ترين دستاورد هنرمندي است كه با تمام وجود مي‌دانست به چه منظور تئاتر را به عنوان حرفه اصلي انتخاب كرده است. سومين ويژگي اينكه، انساني بود والا با ارزش‌هاي قابل اتكا در عرصه‌هاي دانشگاهي و اجتماعي، با انتخاب‌هاي درست و جامع و دقيقي كه هر يك در زمانه خود حقيقتا موثر واقع مي‌شد. نبود سمندريان زماني بيشتر احساس مي‌شود كه شما مي‌بينيد ظرف يكي، دو دهه اخير چطور نمايش‌هاي سطحي، تقليدي و تجاري سالن‌هاي خصوصي و دولتي ما را اشغال كرده‌اند. نمايش‌هايي كه به شكلي بدي هم باب شده و به هيچ‌وجه توجهي به گذشته تئاتر و فرهنگ ملي خود ندارند. فقدان اين شخصيت و جايگاه در چنين موقعيتي به راستي حس مي‌شود. شخصيتي چنين مهم و معتبر هم به همين سادگي در يك سرزمين پرورش پيدا نمي‌كند. شرايط اجتماعي نسل حميد سمندريان و البته نسل من در پرورش افراد «آرمانخواه» و «سختكوش» نقش بسزا داشت. اين نسل در جست‌وجوي اتفاق‌هاي خوب اجتماعي بود و اتفاق‌ها و مساله‌هاي سرنوشت‌ساز ذهن، قلم و فكر ما را به خودش مشغول مي‌كرد. از سويي ما هيچ چيز را ساده به دست نياورديم؛ تمام مراحل آنچه كسب كرديم يا تئاتري كه ساختيم با چنگ و دندان رقم خورد. شرايط دوران‌ساز و سختكوشي موجب شد نتوانيم خيلي ساده به مسائل نگاه كنيم، به همين دليل در هنر و واكنش به مسائل اجتماعي روز نيز روحيه و برخوردي گزنده داشتيم. در نتيجه هر چه روي صحنه آمد بر اساس يك اصول و منطق خاص خلق شد. امروز اما اين‌طور نيست و شما مي‌بينيد فرد با سرفه در يك سكانس در سريال و بازي‌هاي بيهوده مجازي از حميد سمندريان مشهورتر مي‌شود. يعني بحث شهرت است نه انديشه و آرمان. دانشگاه‌هاي ما هم اساس را بر كميت گذاشته‌اند و نه كيفيت. دوره‌اي كه حميد سمندريان در دانشگاه تدريس مي‌كرد فقط دو دانشكده «هنرهاي زيبا» و دانشكده ملي «هنرهاي دراماتيك» وجود داشت و هر يك فقط 25 دانشجو مي‌پذيرفت. در نهايت بايد بگويم حميد سمندريان فراموش نمي‌شود چون به اندازه كافي در قالب شاگرد و ترجمه و شيوه رفتار از خود يادگار به ‌جا گذاشته است. تصويري كه از حميد سمندريان به يادم ماند، تصويري پايدار و پرصلابت است كه به همين سادگي از يادها نمي‌رود. 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون