بنفشه سامگيس
يكسال بعد از برگزاري مراسم معارفه سيد پرويز فتاح براي رياست ثروتمندترين موسسه اقتصادي كشور، رييس بنياد مستضعفان ديروز در جمع خبرنگاران حاضر شد تا گزارشي از تصميمات و اقدامات 365 روز گذشته به مردم بدهد. اين گزارش، اعداد مهمي داشت؛ اعدادي از رشد تحقق برنامهها، سودآفريني و درآمدزايي نهادي كه مستقل و بدون وابستگي به اعتبارات دولتي، روي پاي خود ايستاده و شعار و فلسفه تولدش از همان اسفند 1357 هم «رفع محروميت و محروميتزدايي و خدمت به مستضعفان» بوده و هست. تا دوم مرداد 1398، فتاح رييس كميته امداد بود . 4 سال بر بزرگترين نهاد حمايتي كشور رياست كرد و روز خداحافظي از كميته امداد هم، گزارشي از رفع و حذف مشكلات اداري و بروكراسيهاي كهنه و رسوب كرده در زواياي اين ثروتمندترين نهاد حمايتي كشور ارايه كرد. يك نمونهاش اينكه اواخر سال 96 شفافسازي سرنوشت بلاتكليف اعتبارات چند هزار ميليارد توماني اندوخته در تبصره 14 قانون بودجه براي رفع فقر مطلق را از مجلس و دولت مطالبه كرد و چنان سندهاي روشن و يك كلامي بابت قصور دولت در ناتواني مديريت اقتصاد كشور در دست داشت كه دولت و مجلس به «حمايت موقت» از 600 هزار خانواده زمين خورده در بحران گراني يكشبه قيمت دلار – نيمه دوم سال 96 - رضايت دادند و تا پايان تابستان سال بعد، 7هزار ميليارد تومان از اعتبارات اين تبصره مغفول، خرج دستگيري از هزاران خانواده آبرومندي شد كه تا پيش از افزايش 3 برابري قيمت دلار، توان به هم رساندن دخل و خرج زندگي را داشتند و هيچ هم واجد شرايط «مددجويي» كميته امداد نبودند. سريال افزايش اين تخصيص و تداوم «حمايت موقت» تا امروز هم ادامه پيدا كرده و ظرف دو سال گذشته، يكي از افتخارات رييس سازمان برنامه و بودجه كه به نوعي، خزانهدار دولت هم هست، اين بوده كه در هفتههاي پاياني سال، رو به دوربين رسانههاي تصويري بايستد و «خبر خوش» بدهد كه مرحمت دولت در رديف بودجه تبصره 14 بابت رفع فقر مطلق، در سال جديد به چه رقمي افزايش پيدا كرده است.
سيد پرويز فتاح يك كهنه سپاهي است با خاطرات بيشمار از روزگار جبهه و جنگ و يك سياستمدار است با تحصيلات عالي در رشته مهندسي كه خيلي خوبتر از علم به اصول پيريزي يك سد، بلد است چطور و چنان ميانهرو باشد كه مورد اقبال تمام جناحهاي سياسي قرار بگيرد و اصلاحطلب و اصولگرا و اهل سازندگي و اهل پايداري را چنان نمكگير اعتدال منش خود كند كه رو نداشته باشند ذرهاي از مطالباتش بابت آن جمعيت چشم انتظاري كه مسووليت امورشان را پذيرفته، بيجواب بگذارند. از اين دست مديران، در اين كشور كم نبوده؛ مديراني كه دغدغه جواب به وجدانشان، آرزوي خواب راحت را به دلشان گذاشت و بيتوجه به مرز نانوشته چپ و راست، خود را موظف به ايفاي مسووليت ميدانستند؛ هر مسووليتي كه تقبل كرده بودند . اما همه اين مديران، شايد فرصت و جايگاه فتاح را نداشتند كه صدايشان شنيده نشد، قدمهايشان ديده نشد و خاطرهشان در ذهن مردم نماند . فتاح، اين فرصت و جايگاه را داشته و دارد . به عنوان يك سياستمدار، رويهاي در پيش گرفته كه با زبان منطق، جناحينشناس و ناشناس را با خود همراه كند و با نگاه به روبهرو؛ نگاه به مسووليتي كه بابتش حقوق ميگيرد، مسير مستقيم را برود بدون كمترين پيچ به بيراهه حاشيهساز و حاشيهدار. ديروز و در اولين نشست خبري بعد از يكسال رياست بر بنيادي كه تا قبل از دوم مرداد 1398، از پرحاشيهترينهاي غير دولتي بود، اين سوال از او پرسيده نشد كه مديران پيش از او كه بيشتر هم به الفباي اقتصاد وارد بودند، چرا نتوانستند سودآوري و درآمدزايي ثروتمندترين نهاد اقتصادي كشور را رشد بدهند كه اگر هم پرسيده ميشد، فتاح با همان منش ميانداري و ميدانداري، بيجواب ميگذشت و ميرفت سراغ جواب سوال بعدي.
شما بعد از انتصاب به عنوان اولين رييس كميته امداد، ممنوعيت هرگونه فعاليت حمايتي از نامزدهاي انتخابات را به تمام كاركنان اعلام كرديد. چند ماه ديگر بايد شاهد فعاليت نامزدهاي انتخابات رياستجمهوري سال 1400 باشيم. به گفته شما، بنياد مستضعفان 47 هزار نفر حقوقبگير مستقيم دارد. اين 47 هزار نفر قابليت بالايي براي هدايت منابع زيردست به سمت حمايت از نامزدهاي انتخابات دارند. آيا در بنياد مستضعفان هم برنامهاي براي ممنوعيت حمايتهاي انتخاباتي داريد؟
به ياد دارم زماني كه در كميته امداد بودم، در وزارت كشور جلسهاي برگزار شد و شائبهاي مطرح بود مبني بر اينكه ممكن است حمايتهاي انتخاباتي در كميته امداد اتفاق بيفتد كه من اطمينان دادم چنين اتفاقي نميافتد و پس از آن هم، مسوولان وزارت كشور تصديق كردند كه هيچ دخالت و شائبهاي در اين باره و مربوط به كاركنان كميته امداد نشنيدهاند. سابقه بنياد مستضعفان، منزه از اين شائبه است و در دهههاي گذشته، هيچ موقع به ياد ندارم كه بنياد مستضعفان وارد چنين مسائلي شده باشد چون رويكرد بنياد مستضعفان، بيشتر اقتصادي و حمايتي و اجتماعي بوده تا اينكه صبغه سياسي باشد. كاركنان ما، بيشتر افراد تحصيلكردهاي هستند كه تحت قراردادهاي شركتي كار ميكنند يا اعضاي هيات مديره و هيات امنا و مشغول به دفاتر و اظها نامه مالياتي و فضاهاي مشابه هستند. اما چون اين تذكر درست است، حتما از اين بابت مراقبت خواهد شد و به هيچوجه بنياد مستضعفان در هيچ عرصه مشابه و در هيچ نقطه از كشور حضوري نخواهد داشت چنانكه در انتخابات مجلس هم بنياد مستضعفان هيچ فعاليتي نداشت و با وجود آنكه ما هيچ اعلامي در اين باره نداشتيم اما مراقبت كامل داشتيم كه چنين اتفاقي نيفتد. در سالهاي قبل هم بعيد است كه در بنياد مستضعفان چنين اتفاقي افتاده باشد اما باز هم اين تذكر را ميپذيريم و مراقبت خواهد شد كه انشاءالله بنياد مستضعفان مثل هميشه از اين شائبه هم منزه بماند.
ظرف چند سالي كه رياست كميته امداد را برعهده داشتيد و يكسالي كه به رياست بنياد مستضعفان منصوب شدهايد، من سفرهايي به مناطق محروم داشتم. اين را به صراحت ميگويم كه پيش از آمدن شما به كميته امداد و بنياد مستضعفان، اقدامات براي رفع محروميت، بسيار كم بوده و متاسفانه بنياد مستضعفان يكي از نهادهايي بود كه تا قبل از آمدن شما، به يك نهاد سياسي با حضور چهرههاي سياسي تبديل شده بود. تلقي من اين است كه رهبري، شما را به رياست كميته امداد و بنياد مستضعفان منصوب كردند كه وظايف مغفول اين نهادها را انجام بدهيد و شائبهها را در ذهن مردم تمام كنيد و اعتماد عمومي را به اين نهادها بازگردانيد چون مردم نسبت به هر دو نهاد بياعتماد بودند. چه توضيحي در اين باره داريد؟
من نقدي بر سوال شما دارم. از جمله مسوولان بنياد مستضعفان در اين سالها، فردي مثل آقاي سعيديكيا بوده كه همه اقرار دارند محبوب همه گروهها، تشكلها و رويكردهاست و نميتوان گفت كه ايشان صبغه سياسي دارد. پيش از ايشان هم آقاي فروزنده رييس بنياد مستضعفان بود كه همين امروز، مشاور امين رييسجمهوري است. سابقه بنياد مستضعفان نشان ميدهد كه عملكرد اين نهاد، سياسي نبوده. ممكن است افراد سياسي هم وارد بنياد شدهاند اما در كلان، عملكردشان سياسي نبوده. مصداقهاي شما چيست؟
مصداق اينكه هنوز در شهر بم، كانكسنشين داريم. هنوز در كرمانشاه كانكسنشين داريم. مشابه «قلعه گنج» در كشور فراوان است از جمله مناطقي در بندرعباس و چابهار كه خودتان دستور بازسازي داديد.
مسوول كلان اين مسائل، قوا و به خصوص، دولت است. و نه فقط اين دولت، بلكه همه دولتها مسوولند. دولت مسوول همه اين مسائل است چون بانك مركزي و بودجه و نفت و زيرساختها را در دست دارد اما بنياد مستضعفان چنين امكاناتي ندارد كه جاي دولت بنشيند. هميشه هم اين را گفتهام كه بنياد مستضعفان، نه ميتواند و نه توانش را دارد و نه درست است كه جاي دولت بنشيند. بنياد مستضعفان، در كنار دولت و يك نهاد مكمل است و نقاطي كه مغفول ميماند، كميته امداد و بنياد مستضعفان بايد وارد شوند. تلاش بنياد مستضعفان، بيشتر بر رونق توليد بوده و بر اينكه نظام را در بعضي عرصهها خودكفا كند كه در اين زمينه هم موفق شده و مصداق آن هم وضعيت توليد فولاد و سيمان و شير و برق است. البته اينها زيرساختهاست و اگر بنياد مستضعفان وارد عرصه توليد نميشد، از بابت اين زيرساختها با مشكل مواجه ميشديم چون دولت در اين عرصه تلاش كرد اما تلاشها ناكافي بوده و ورود و اقدامات بنياد مستضعفان، مكمل اقدامات دولتها بوده و همين قدمها، برگرفته از همان رويكرد كمك به رفع محروميت است. اگر امروز در هر نقطه از ايران، برق و گاز و پوششدهي تلفن همراه وجود دارد به اين معناست كه زيرساختها در سراسر كشور ايجاد شده. البته بنياد مستضعفان هم در ايجاد اين زيرساختها كمك كرده و حالا هم ميخواهيم براي مسكن محرومان اقدام كنيم و با ظرفيتسازي، توان اجرايي و منابع را فعال كنيم. شاهد هستيد كه من به تمام نقاط كشور سفر ميكنم كه الگوي محروميتزدايي شهرستان قلعه گنج را كه پيش از ورود من ايجاد شده، در تمام مناطق محروم توسعه دهيم. قلعه گنج، امروز واقعا تغيير كرده و دولت و وزير كشور هم به اين تغييرات اقرار ميكنند و بارها اعلام كردهاند كه نرخ بيكاري در قلعه گنج در حال كاهش است. با ورود من، اين الگو فقط كمي بازبيني و مرور شد اما در حال تسري به ساير نقاط كشور است. فرصت و اجازه بدهيد كه بتوانيم منابع هدفمان را پيش ببريم و گزارش قابل قبولي براي ارايه داشته باشيم.
بعد از اعتراضات معيشتي دي ماه 96، از شما سوال كردم و گفتيد دولت بايد اعتراضات مردم را بشنود. ظرف دو سال گذشته، اعتراضات مشابه نسبت به گراني داشتيم و اخيرا هم خبر از اعتراضات بهبهان شنيديم. امروز مردم گرفتار اين گراني و تورم، تبديل به بمبهاي كوچك شدهاند. شما رييس بنياد مستضعفان هستيد و جمعيت هدفتان امروز 80 ميليون نفر است.
خدا نكند جمعيت هدف ما 80 ميليون نفر باشند.
چه توصيهاي داريد در مقابل اين مردم معترض و بيكار و گرفتار تحريم و تورم كمرشكن؟
بنياد مستضعفان، مسوول همه اوضاع نيست. ما به اندازه ظرفيت و به اندازه توانمان تلاش ميكنيم و اطمينان ميدهم كه از هيچ ظرفيتي دريغ نميكنيم. خيلي مهم است كه ظرفيتي داشته باشيم ولي به ميدان نياوريم. خدا ما را نبخشد اگر چنين كنيم. حتما همه ظرفيتها را ميآوريم؛ آنچه بتوانيم و بشود. ما از حضور در كنار مردم و در كنار محرومان و براي كاستن آلام كوتاهي نميكنيم اما همه اينها را با هماهنگي انجام خواهيم داد.
تحليلتان از شرايط امروز چيست؟
بخشي از اين وظايف مربوط به سران قواست؛ مجلس، دولت و قوه قضاييه. اينها بايد براي اين وضعيت چارهانديشي كنند چون راس هرم هستند و ما هم ذيل سناريوي آنها بازي ميكنيم. تمام تلاش من اين است كه ما در بنياد مستضعفان به گونهاي كار نكنيم كه بازي را به هم بزنيم يا روند بازي را كند كنيم. اين مهم است و نبايد چنين اتفاقي بيفتد. بعضيها بازي ميكنند ولي باعث برهم خوردن بازي ميشوند يا پاس درست نميدهند يا بازي را كند ميكنند و اين، به هيچوجه خوب نيست. همه مسوولان كشور بايد سعي كنند در چارچوب سناريوي قوا حركت كنند. اگر شما خبري آورديد درباره اينكه ما اختلالي در بازگرداندن ارز نيمايي داشتهايم يا از پرداخت ماليات كه قانون كشور است، فرار كردهايم يا كارگري را اخراج يا از پرداخت حقوق كارگران شانه خالي كردهايم، واقعا جايزه داريد. خدا ما را نبخشد اگر چنين كرده باشيم. حتما هم بايد اين خبر را منتشر كنيد كه ما رسواي عالم بشويم و واي بر ما. اينها، چارچوبهاي نظام است ولو اينكه ديگران، رعايت نكنند. ما بايد صبر كنيم و به خاطر شيوع ويروس كرونا، كار را تعطيل نكنيم. نبايد در مقابل سختيها تسليم شويم. اصل تسليم، تسليم فكر و اعتقاد ماست. ما جبههاي هستيم. اراده مهم است. به هيچوجه نبايد تسليم شويم. مدير، بايد مدير بحران هم باشد. مگر وقتي حضرت آقا من را به رياست بنياد منصوب كرد، خبري از ويروس كرونا بود؟ خير. حالا بگويم به خاطر كرونا نميتوانم كار كنم؟ موظف بودم پيشبيني بحران را داشته باشم. من بايد براي شرايط شيوع كرونا برنامه داشته باشم كه حالا هم دارم. ويروس كرونا شايع شده و حالا بيتفاوت باشيم و بگوييم به ما چه مربوط ؟ بگوييم چرا تحريم آمده ؟ من كي بابت تحريمها كم آوردم ؟ هر طور شده؛ با تلاش خودم و با استفاده از ظرفيتهاي ديگران بايد مشكلات مربوط به تحريم را حل كنم. كشور ما ظرفيتهاي زيادي دارد.
كشور ثروتمندي داريم؟
حتما. اصل ثروت، مردمند. براي اين مردم هيچ قيمتي نميتوان تعيين كرد. مردم كدام كشور را پيدا ميكنيد كه با اين تورم، اين همه صبور و نجيب باشند و رعايت كنند و تا اين حد با مسوولان همگام باشند و تا اين حد تحمل داشته و فهيم باشند و در سختيها؛ چه در مشكلات اقتصادي و چه در جنگ و چه در دفاع از حرم، كنار مسوولان باشند؟ مطمئنم كه اگر مسوولان با يكديگر متحد باشند و آگاه و هماهنگ عمل كنند و عقلشان را به كار بگيرند و به نفع مردم و با ملاحظه وضع مردم كار كنند، خداوندگار هم وعده داده كه راههاي جديدي به روي ما باز ميشود و من به اين فرموده اعتقاد دارم و اميدوارم آن هم با تمام سختيهاي موجود كه حتي بعضيها را به نااميدي رسانده، من خلاف اين را ميگويم. ميگويم وقتي كار و تلاش ميكنم، اميدوارم با وجود هر آنچه در اطرافم ميگذرد. مهم اين است كه وظيفهام را به درستي انجام بدهم و در اين سناريو، چه نقشي ايفا كنم حتي اگر ديگران، وظيفهشان را به درستي انجام نميدهند. بعضي اوقات، يك نقش، روي باقي نقشها هم اثر ميگذارد. امروز كشور گرفتار شرايط سخت اقتصادي است و جميع شرايط هم وضع خوبي ندارد اما با داشتن اين ملت با سابقه كهن و اين حجم استعداد و ظرفيتهاي موجود در كشور، مطمئنم ميتوانيم نوسازي و بازسازي را با نفس و روحيه جديد ادامه دهيم.