احسان پناهبر| با گذشت بیش از شش ماه از آغاز جنگ غزه، به نظر تحولات و تنشهای مرتبط به آن نیز، هم در کمیت و هم در کیفیت، به نقطه تازهای رسیده است. در پی حمله تروریستی اسرايیل به مقر کنسولگری ایران در دمشق در روز دوشنبه، 13 فروردین که منجر به شهادت 7 نیروی مستشاری ایران شد، ایران تهدید کرده است که این اقدام را تلافی خواهد کرد. حال گزارشات از اسرايیل نشان می دهد که این رژیم فعل و انفعالهای تهران را به شدت زیرنظر دارد و اقداماتی را جهت مقابله با حملات تلافیجویانه احتمالی تهران تدارک دیده است. در همین رابطه، ارتش رژیم اسرايیل در بیانیهای اذعان کرده است که پس از حمله به کنسولگری ایران در دمشق، سطح هوشیاری و آمادگی یگانهای رزمیاش را تقویت کرده است.
در این بیانیه آمده است که پس از حمله هوایی به کنسولگری ایران در دمشق که افزایش نیروی انسانی و فراخوانی سربازان ذخیره برای عملیات دفاع هوایی، تهدیدات از سويی را در پی داشته است، ارتش اسرايیل در حال تقویت نیروی دفاعی خود است. دانیل هاگاری، سخنگوی ارتش اسرايیل روز پنجشنبه مدعی شد نهاد متبوعش هوشیاری یگانهای رزمی و سامانههای دفاعی خود را تقویت کرده است و جنگندههایی را نیز برای دفاع به حالت آماده باش در آورده است. او مدعی شد که اسرايیل آماده هر سناریویی است. ارتش اسرايیل همچنین اعلام کرد که مرخصی واحدهای رزمی را متوقف کرده و سیگنالهای «جیپیاس» را در بخشهای خاصی از اسرايیل مسدود کرده است که هدف آن دفاع در برابر تسلیحات هدایتشونده مانند موشکهای کروز یا پهپادهاست، چراکه به گفته ارتش این رژیم، «[ارتش اسرايیل] در جنگ است و موضوع استقرار نیروها برحسب نیاز مستمر بررسی میشود.» در همین رابطه، مقامات اسرايیلی در گفتوگو با اکسیوس مدعی شدند که اسرايیل به ایالات متحده گفته است که اگر ایران به تلافی ترور نیروهای مستشاری خود در سوریه، حملهای را از خاک خود علیه اسرايیل انجام دهد، با واکنش شدید اسرايیل مواجه خواهد شد و درگیری کنونی را به سطح دیگری میبرد.
شبح جنگ
ارتش اسرايیل بیش از یک دهه است که به مواضعی در سوریه حمله می کند و از شرایط این کشور پس از شورشهای داخلی که از سال 2011 آغاز شد، استفاده میکند. این حملات از سال 2017 تشدید شده است تا حضور و نفوذ فزاینده ایران در سوریه را تضعیف کند. اکنون به نظر می رسد سطح تنشها به بالاترین حد خود رسیده باشد، چراکه ترورهای روز دوشنبه بالاترین مقام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران چهرههایی چون شهید سرتیپ محمدرضا زاهدی را هدف قرار داده است. پیش از این نیز اسرايیل شهید سید رضی موسوی، وابسته سفارت ایران در دمشق را ترور کرد.
به گفته تحلیلگران، تهران اکنون با این پرسش راهبردی مواجه است که کمیت و کیفیت پاسخ چگونه باید باشد که هم حساب اسرايیل را در ترور فرماندهان ارشد خود تسویه کند، هم بازدارندگی لازم را برای موارد بیشتر از سوی اسرايیل ایجاد کند و هم از درگیری مستقیم با این بازیگر دور باشد. از زمان شروع جنگ غزه، منطقه بیشتر به انبار باروتی شبیه شده که شبح درگیری هر لحظه بر سراسر آن سنگینی می کند. اما تاکنون ایران با دقت و هوشیاری راهبردی خود از درگیری مستقیم با اسرايیل اجتناب کرده و در عین حال از متحدان خود در منطقه در حمله به اهداف اسرايیل و ایالات متحده حمایت کرده است. اسراييل در راستای سیاست خود مبنی بر عدم پذیرش اقداماتش در «جنگ سایه» خاورمیانه، مسوولیت حمله اخیر به کنسولگری ایران را رسما بر عهده نگرفته است. با این حال، مقام بلندپایه در کابینه اسرايیل در گفتوگو با رویترز مدعی شده است که این دست حملات «در واکنش به بسیاری از حملات به دارایی های اسرايیل و امریکا بوده و اسرايیل برنامههایی برای حملات بیشتر نیز در سر دارد.»
منابع ایرانی به نقل از شورای امنیت ملی ایران نیز به رویترز گفتهاند که پس از حمله به کنسولگری ایران در دمشق، این نهاد از نهادهای نظامی خواسته است تا اهداف احتمالی اسرايیلی را جهت پاسخگویی به ترورهای کنسولگری شناسایی کند. این امر نشان می دهد تهران عزم خود را برای پاسخگویی به اقدامات اسرايیل جزم کرده است. منابع نزدیک به تصمیمگیران در ایران به نشریه عربی العربی الجدید نیز گفتند که شورای امنیت معیارهای خاصی را برای این اهداف تعیین می کند تا در صورت اصابت به آنها منجر به تشدید تنش یا درگیری های بزرگ در منطقه نشود. این منابع گفتند که دولت ایران از طریق پیامی که از طریق سويیس و عمان ارسال شده بود، به امریکا اطلاع داده که به حمله اسرايیل پاسخ میدهد. تهران از طریق میانجیگران خود، واشنگتن را نسبت به هرگونه مداخله برحذر داشت، زیرا این امر «تمام منافع امریکا در منطقه را در معرض خطر قرار میدهد» و «منطقه را به آتش میکشاند.» به گفته این منابع، ایران قرار است پس از تشییع پیکر 7 شهید عملیات تروریستی در سوریه و اتخاذ تدابیر امنیتی پیشگیرانه در کشور و مناطق همسایه، اقدامات تلافیجویانه خود را انجام دهد.
ارزیابی سطح تنش
به نظر میرسد رژیم اسرايیل درصدد است تا سطح تنش در منطقه را هر چه بیشتر بالا ببرد، چراکه ترورهای روز دوشنبه تنها در سلسله ترورهای این رژیم طی چند سال و به خصوص چند ماه اخیر قابل ارزیابی است. چند هفته پیش نیز در منطقه خربت سلم، در جنوب لبنان، وسام طویل به واسطه انفجار بمبی در زیر خودرویش کشته شد. طویل فرمانده ارشد نیروی نخبه رضوان وابسته به حزبالله لبنان بود و بالاترین فرمانده حزبالله قلمداد می شد که در چند سال اخیر از سوی اسرايیل ترور میشود. همچنین صالح العاروری، یکی از فرماندهان موسس شاخه نظامی حماس، گردانهای عزالدین قسام، در 2 ژانویه در حومه جنوبی بیروت ترور شد که تا زمان کشته شدن مروان عیسی در غزه در ماه گذشته، مهمترین رهبر حماس بود که توسط اسرايیل از 7 اکتبر ترور میشود.
در گذشته، چنین حملات گستاخانهای میتوانست با واکنش تند حزبالله روبهرو شود، با این حال، از زمانی که دور اخیر درگیری ها آغاز شده است، حزبالله برای جلوگیری از گسترش دامنه جنگ تلاش داشته تا از استراتژی بازدارندگی پیروی کند. اما امروز و به واسطه ماجراجویی تازه اسرايیل، برخی ناظران نظامی مدعیاند که برای ایجاد بازدارندگی علیه اسرايیل در منطقه، تهران و نیروهای مقاومت منطقه باید در تاکتیکهای خود تجدیدنظر کنند. به عقیده مهند حاج علی، معاون تحقیقات در مرکز خاورمیانه مالکوم اچ. کر موسسه کارنگی، در شرایط کنونی و با تاکتیکهای قدیمی حملات به شکل جنگ و گریز، نه حزبالله و نه تهران قادر به پاسخگویی معنادار و بازدارندگی کارآمد، «بدون تشدید تنش»، علیه اسرايیل نیستند. این کارشناس امنیتی می افزاید که اشتباه محاسباتی از هر دو سو خطر گسترش درگیریها را در پی دارد، چراکه هم تهران و هم حزبالله ترجیح میدهند از گسترش درگیریهای منطقه در شرایط فعلی بر حذر باشند. این در حالی است که سایر نیروهای مقاومت در منطقه، همچون حماس و انصارالله یمن، فعالانه علیه منافع اسرايیل درگیرند. از سوی دیگر، به نظر میرسد که اسرايیل، به خصوص با آغاز جنگ در غزه، تاکتیکهای خود را علیه مواضع و اشخاص مهم ایران و نیروهای مقاومت تغییر داده است. درست است که اسرايیل سابقه طولانی در ترور اشخاص و فرماندهان محور مقاومت و همچنین دانشمندان هستهای ایران دارد، اما به نظر می رسد شرایط کنونی باعث شده که اسرايیل جهت گسترش جنگ و احتمالا کشاندن پای ایالات متحده به درگیریهای منطقه بیمیل نباشد؛ امری که تا حدی در عراق، سوریه و دریای سرخ محقق شده است. آنچه اکنون واضح به نظر می رسد، این است که وضعیت موجود که با تغییر رویکرد رژیم اسرايیل همراه بوده، دیگر برای ایران و نیروهای مقاومت غیرقابل قبول شده است. جنگ محدود حزبالله علیه اسرايیل بازدارندگی خاصی ایجاد نکرده است، اقدامات اخیر این رژیم در ترور عالیرتبهترین مقامات نظامی ایران و حزبالله نشان می دهد که تلآویو درصدد گسترش آتش جنگ است.
در همین رابطه، فراس مقصاد، کارشناس ارشد موسسه خاورمیانه در واشنگتن دیسی نیز معتقد است که ایران ممکن است برای پاسخگویی محدود علیه اسرايیل برنامهریزی کند. اما این امر به دو حالت ممکن ختم خواهد شد: یکی اینکه ممکن است به گسترش جنگ منتج شود که به هیچ روی تهران خواهان آن نیست یا ممکن است بازدارندگی چندانی برای اسرايیل ایجاد نکند. این تحلیلگر معتقد است که برای اجرای این تصمیم باید زمان و مکان به خوبی بررسی شود. مقصاد پیشبینی می کند که پاسخ ایران به احتمال زیاد به شیوه جنگ نامتقارن و با استفاده از نیروهای مورد حمایت تهران و تشکلهای متحد آن در سراسر منطقه خواهد بود.
اسرايیل به دنبال چیست؟
به نظر میرسد که اسرايیل راهبرد خود را در منطقه با انجام اقدامات تهاجمی علیه ایران با هدف قرار دادن همزمان حماس و حزبالله و اشخاص ایرانی در خارج از کشور تغییر داده است. ناظران مدعیاند، اسرايیل پس از توافق هستهای در سال 2015، رویکردی تهاجمیتر علیه تهران به کار بسته تا برنامه هستهای تهران را متوقف کند. بهطور معمول، اسرايیل در 15 سال گذشته به ندرت جسارت ترور فرماندهان رده بالای ایرانی و محور مقاومت را به تنهایی داشته است. مثلا، در ترور عماد مغنیه، رهبر حزبالله در سال 2008 در سوریه، عملیات ترور مشترکا از سوی امریکا و اسرايیل انجام شد. اما اکنون به نظر میرسد که اسرايیل گستاخانه از انجام چنین اقداماتی با هدف قرار دادن برجستهترین مستشاران نظامی ایران در نقطهای راهبردی در دمشق روی آورده است. این امر نشان میدهد که اسرايیل از آنچه در توان دارد برای گسترش جنگ استفاده خواهد کرد.
دولت بایدن ماههاست که از نتانیاهو میخواهد از بمباران شدید هوایی در غزه به مرحله دوم با تمرکز بر ترور و حذف رهبران برجسته حماس، حملات بر اساس پایش اطلاعاتی و به اصطلاح عملیاتهای دقیق حرکت کند. دولت بایدن بسیار نگران گسترش درگیریهاست، چراکه به خوبی میداند در جنگی که اسرايیل راه خواهد انداخت، پای ایالات متحده نیز در میان است. در سال انتخابات و درحالی که شرایط برای بایدن چه در داخل و چه در خارج، خوب پیش نمیرود، هر گونه درگیری گسترده سم مهلکی خواهد بود. از سوی دیگر، به نظر میرسد کابینه نتانیاهو نیز میخواهد فرصت و بهانه لازم را برای درگیر کردن ایران و ایالات متحده به کار گیرد و از این طریق به اهداف موردنظر خود که تاسیسات هستهای و راهبردی ایران خوانده میشود، ضربه زند. به عقیده جو مکرون، پژوهشگر برنامه خاورمیانه در مرکز ویلسون، این راهبرد تهاجمی اسرايیل نه تنها به دنبال تحریک ایران، بلکه هدف آن تحت فشار قرار دادن دولت بایدن است. درحالی که کاخ سفید به حمایت از کارزار نظامی اسرايیل در غزه ادامه میدهد، اختلافات بین دو طرف در نوامبر گذشته در مورد زمانبندی و ماهیت کارزار در غزه و مرحله پس از اعلام آتشبس آغاز شد. به نظر ترور فرماندهان منطقه از سوی اسرايیل برای ایالاتمتحده نیز خشنودکننده باشد، اما برای واشنگتن این پیام هشدارآمیز را مخابره میکند که ایالات متحده بیش از هر زمان دیگر ممکن است در باتلاق خاورمیانه فرو رود. پس به نظر می رسد دولت بایدن در واکنش خود هم بازدارندگی و هم مشارکت غیرمستقیم را با هم ترکیب می کند.