• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5732 -
  • ۱۴۰۳ شنبه ۱۸ فروردين

اينجا دقيقا نقطه ‌ سقوط زيبايي‌شناسي است

محسن بدرقه

يكي از مساله‌هاي جدي كه كم‌كم مي‌تواند به تهديد بدل شود، شوخي‌هاي سطحي و غيركارشناسانه با مسائل جدي اجتماعي است. سايه‌ اين معضل روي سيماي سينما افتاده و توده مردم را بي‌نصيب نگذاشته است. شوخي با مساله و معضلاتي كه اگر به‌ درستي تعليق نشوند و شرح و بسط نيابند به ضد خودشان بدل مي‌شوند. اين تضاد فرهنگي قرار است طراحي يك كمدي را رقم بزند.
اما مساله اينجاست كه فيلمساز نه شرايط قبل انقلاب را به ‌درستي درك کرده و نه از بعد انقلاب اطلاع دقيقي دارد. با حرف‌هايي كه از مردم كوچه و ‌بازار شنيده، قصد دارد سيماي تاريخ پيش ‌و پس از انقلاب را اغراق شده ترسيم کند تا مخاطب را براي خريدن بليت ترغيب كند.
از طرف ديگر اين فقدان شناخت، منجر به عدم پرداخت صحيح از شخصيت‌ها شده است. شخصيت‌ها مانكني از شخصيت هستند. مهره‌هايي در دست فيلمساز كه صرفا آنها را به ‌دلخواه جابه‌جا مي‌كند. شخصيت كه يكي از اركان قطعي و مهم سينماست در اين فيلم ناديده گرفته شده و افرادي كه داخل فيلم هستند، بدلي از شخصيت‌هاي واقعي‌اند. شخصيت‌هايي كه فيلمساز مدعي است آنها را مي‌شنا سد.
اين مدل پرداخت به شخصيت‌هاي ديگر هم سرايت کرده است. شوخي ناصحيح با گروه منافقين، ميزان توحش اين افراد را تقليل داده و آنها را به يك ‌مشت فريب‌خورده بدل کرده است. چه كسي مي‌تواند ادعا كند كه خرابكاري اين افراد ضربه‌هاي جبران‌ناپذيري به اين انقلاب اسلامي و مردم نزده است. چرا بايد در يك فيلم كمدي اين افراد را صرفا سطحي، احمق و فرصت‌طلب شمرد، درحالي كه آنها با غيظ و مديريت توانستند چوب در چرخ انقلاب اسلامي کنند .
بنا بر احمق نشان ‌دادن غلو شده منافقين، طبيعتا افراد كميته و سپاهيان اوايل انقلاب هم از همين ديدگاه مجزا نيستند  .
ملغمه‌اي از شوخي‌هاي دم‌دستي و اگزوتيك با ادويه جنسي نمي‌تواند سطح عالي سينماي كمدي در اين كشور باشد. كشوري كه آوازه هنرمندان شوخ‌طبعش به جهان و جهانيان رسيده است.
هنرمند با قريحه و نازك‌طبعي خود مساله‌هاي اجتماعي را مشاهده کرده، از فيلتر ذهن خود عبور داده و دست به خلق مي‌زند. در جهان دراماتيك فيلم طبيعتا ردپاي جهان‌بيني فيلمساز به چشم مي‌خورد. اين بينش و عمق جهان‌بيني، بعد از مشاهده فيلم روي مخاطب اثر گذاشته و طبعا منجر به بينش يا رشد و اعتلاي فرهنگي جامعه مي‌شود. واي به حالي كه اين روند معكوس شود. فيلمساز از جهان‌بيني كوچه ‌بازاري و سطحي مردم براي خنداندن خود مردم وام بگيرد. اينجا دقيقا نقطه سقوط زيبايي‌شناسي است. اين روند در فيلمفارسي‌هاي پيش‌ و پس از انقلاب مشهود است. ادبيات رايج زيستي كوچه‌ بازاري و نوع تفكر دم‌دستي يا خرافه‌گري از مردم وام‌ گرفته مي‌شود و در يك فيلم به خود مردم تحويل داده مي‌شود. مردم هم از اينكه تصوير مخدوش پنهاني خودشان را - كه از ديگران پنهان مي‌كنند - روي پرده مي‌بينند، شگفت‌زده شده و قهقهه مي‌زنند. ماجراي برخي فيلم‌هاي كمدي شبيه ناسزای ركيك كودكي در جمع خانواده است. خانواده از شدت غافل‌گيري قهقهه مي‌زند. اين خنده‌ها نوعي واكنش عصبي به موقعيت غيراخلاقي كه رقم خورده، است. حالا همين نخ تسبيح را گرفته و وارد دنياي فيلم‌هاي كمدي اين روزها شویم. لوده‌گري‌هايي كه از جنس كمدي، طنز و شوخي نيستند، بلكه آنقدر اين رفتارها اگزوتيك شده‌اند كه مخاطب از حيرت و شگفتي به قهقهه مي‌افتد. بعد از سينما هم در گوش يكديگر نجوا مي‌كنند چطور شده كه به اين فيلم مجوز داده‌اند؟ چطور آن صحنه را از فيلم درنياورده‌اند؟
بنابراين، دعوا سر لحاف ملا مي‌شود. زيبايي‌شناسي به قهقرا رفته و بي‌پروايي و تهور جاي آن را مي‌گيرد. هر فيلمسازي بتواند بيشتر از خط‌قرمزهاي هنجاري جامعه عبور كند، آن قهرمان ملي شده و اقبال مخاطب به سوي اوست.
«فسيل» از همين آبشخور تغذيه مي‌كند. خواننده‌اي قبل انقلاب تلاش مي‌كند اسم و رسمي براي خود دست‌وپا كند. او با هم‌بند‌هاي خود در كافه‌هاي شهر مي‌نوازند و مي‌خوانند. يكي از نوازنده‌ها كه ژست مخالفت با رژيم را دارد، كار آنها را به ساواك مي‌كشاند. ساواك از آنها تعهد مي‌گيرد كه بايد شعرهاي آنها در ستايش شاه و اصطلاحا اعليحضرت باشد. اين بند موسيقي تلاش مي‌كند تا رضايت ساواك را جلب كند. بعد از جلب رضايت، بنا مي‌شود كه رييس بند با شاه ديدار كند و آهنگ‌هاي خود را در كاخ شاه اجرا كنند. در همين حين، تصادفي اتفاق افتاده و رييس بند به كما مي‌رود. انقلاب شده و رييس بند بعد از 10 سال از كما بيرون مي‌آيد. سنگ بناي كمدي «فسيل» همين‌جاست. مطرب قبل انقلابي بايد در فضاي اوايل انقلاب زيست كند. فردي كه قبل به كما رفتن عاشق دختر يكي از افسران ارشد رژيم پهلوي بوده و با رفقايش بساط مشروب داشتند، بايد حالا سرود انقلابي بخواند.
ناخودآگاه اين جنس روايت مخاطب را همراه و سمپات پيش از انقلاب کرده و پس از انقلاب را به ‌نوعي مسخره مي‌کند. وقتي موضوع يا مساله‌اي به‌ درستي مطرح نشود، امكان دارد كاملا حس و حالي معكوس رقم بزند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون