گوش دادن را روش حكومتداري كنيم
زهرا نژادبهرام
يكي از مشكلات جدي جوامع گوناگون خصوصا در كشور ما عدم گوش دادن است؛ به رغم آنكه صداهاي بلند و كوتاهي براي حل مسائل يا طرح مشكلات از سوي بخشهاي گوناگون تخصصي و فني از يك سو و مطالبهگران از سوي ديگر بهطور مداوم طرح ميشود، اما شنيده شدن آنها ظاهرا مساله حاكميت نيست . طرح مشكلات و مشاهده آنان از سوي همه مردم و كارشناسان و دستاندركاران مديريت و اجرا آنقدر زياد شده كه نياز به دريافت راهحلها از سوي مديريت اجرايي و قانونگذاري و قضايي كشور الزامي جدي است، امروز ديگر نيازي به طرح مشكلات نيست، چرا كه همگان نسبت به ابعاد گوناگون آن آگاه هستند و اين مهم نه درميان كارشناسان و تصميمگيران بلكه در ميان همه آحاد مردم نيز وجود دارد؛ لذا نياز به دريافت راهحلها و گشايشها است. ظاهرا ديدگاههاي حل مساله در كشور در ميان بدنه حاكميت تاكنون نتوانسته راهكارهاي موثر را اگر هم وجود دارد تبيين كند اما راهكارهاي ديگري هم وجود دارد كه بايد به آنها نيز توجه كرد . از اين رو گوش دادن امري جدي و ضروري است اگرچه زيربنايي براي ايجاد همدلي و گشايش است اما شايد اميدوارانهترين و مسالمتآميزترين روش براي ايجاد فرصتهاي تازه است؛ بسياري از كارشناسان و دستاندركاران حوزههاي گوناگون به روشني راهكارهاي مشترك براي حل مسائل را بيان كردهاند اما به نظر ميرسد مسير اداره كشور راه خود را ميرود و گوشي براي شنيدن را براي خود تعبيه نكرده است . مردماني كه اميد براي آنها دستمايه ادامه زندگي است و اميد را تنها راه براي تداوم زندگي و بهبود شرايط ميدانند با طرح مشكلات و راهكارها انتظار دارند كه گوشي براي شنيدن آنها باشد و حداقل صداهاي بلند و كوتاه آنان در ايجاد تغيير براي بهبود راهي جستوجو كند ! اگر چه در بستر كشف راهحلها در ادبيات علمي بارش افكار گروههاي گوناگون اجتماعي طرح شده اما اين تنها به عنوان راهحل نيست بلكه ميتواند به دستاوردي براي ترميم فاصلهها و گشايش فرصتها در جهت كاهش آلام اجتماعي نيز به كار گرفت .بعد از روي كار آمدن دولت چهاردهم و اميدهاي ايجاد شده براي بهبود، نشستهاي گوناگون كارشناسي از سوي نهادهاي مختلف عمومي و خصوصي و حتي دولتي و رسانهها تدارك ديده شده كه هر كدام از آنها منبعي از راهكار و طرح مسائل هستند؛ اگر چه اين مهم در كنار گزارشها و خبرهاي رسانههاي مكتوب و نوين، توانسته بستهاي متنوع و در عين حال كاربردي از دوبارهنگري بر راهكارهاي گذشته و ايجاد راهحلهاي تازه داشته باشد، اما ظاهرا خيلي مورد توجه تصميمگيران و تصميمسازان حاكميتي نبوده است. باورپذيري نظرات گوناگون و توجه به آنان از ابزارهاي موثر براي تقويت اتصال اجتماعي ميان مردم و حاكميت است وگرنه سخنگويي يكطرفه و مونولوگ قادر نيست چسبندگي لازم را فراهم كند، اگر چه دولتها معمولا با اتكا به نظرسنجيها سعي در شنيدن صداي جامعه دارند اما به واقع اتكا صرف به نظرسنجيها بهطور اختصاصي قادر نيست فرصتهاي شنيدن را معنا كند؛ چرا كه جامعه علاوه بر آنكه داراي نظرات گوناگون است، داراي راهكارهاي مختلف نيز هستند كه معمولا اين بخش از آن در قالب نظرسنجيها و افكارسنجيها ديده نميشود يا اصلا موردتوجه نيست. ظاهرا بدنه كارشناسي در حاكميت آنقدر به ظرفيتهاي خود اعتماد دارد كه ضرورت بازيابي برخي راهكارهاي قابل حصول و قابل دسترس را از مردم جدي نميگيرد و تصويري ديگر از مردمان كه جمعي از فرهيختگان اعم از دانشگاهي و غير دانشگاهي و رسانهاي را در دامن خود پرورانده باور ندارند. تصوير چهاردهه گذشته از حاكميت اين نگاه مويد اين واقعيت است كه ناديدهانگاري صداي جامعه نهتنها براي اعلام نظر و ديدگاه بلكه براي دريافت راهحلهاي گوناگون نتوانسته به بهبود كمكي كند بلكه منجر به فاصله ميان نظرات تصميمساز و تصميمگير از جامعه شده است .به واقع براي رفع اين مهم چيزي به جز شنيدن صداي مردم كه در بستر رسانهها و نشستهاي گوناگون و يادداشتهاي متعدد نخبگان مردمي در جامعه منتشر ميشود، وجود ندارد. جامعهاي كه شنيده شدن و شنيدن را در ميان حاكمان نتواند نشر بدهد امكان ايجاد موازنهاي براي شنيده شدن نگاههاي گوناگون را براي رشد خود ندارد . شنيدن از ابزارهاي موثر و جدي براي تقويت اعتماد و رفع شكافها است. اگر اين رويكرد در ميان مردم و حاكمان تقويت شد قادر است به عنوان رويكردي موثر بهكار گرفته شود . از اين رو ضروري است با نگاهي ديگر به صداهاي مختلف در جامعه نگريسته شود كه برجستهترين آنها شايد رسانههاي مجازي و غيرمجازي باشد چرا كه آنها با تبيين و گزارشدهي و ايجاد فرصت براي طرح مسائل در جامعه قادرند شكاف شنيدن و شنيده شدن را تا حدودي مرتفع كنند.