مسابقه در پيست يك بانده
عباس عبدي
طرفداران وضع موجود و فيلترينگ به تكاپو افتادهاند، بلكه توجيهاتي براي دفاع از فيلترينگ بيابند، اين كوشش آنان از يك جهت خوب است، زيرا واقعيت انگيزههاي آنان را نشان ميدهد و اينكه چرا دنبال فيلترينگ هستند؟ و چرا به بنبست كنوني رسيدهاند؟ ابتدا متذكر شوم كه به لحاظ شخصي ترجيح ميدهم كه ايران از حيث نظام رسانهاي به گونهاي باشد كه مردم دنبال رسانههاي فرامرزي نروند و رسانههاي داخلي نيازهاي مردم را تامين كنند. همچنين سكوهاي اينترنتي نيز اگر داخلي باشند، از نظر من ترجيح دارند. ولي شرط اين آرزو تامين نيازهاي ارتباطي مردم است. پس مسووليت وضع موجود به عهده مردم نيست، بلكه متوجه سياستگذاراني است كه يك رسانه عريض و طويل با دهها هزار كارمند و دهها شبكه و سرمايه بسيار بزرگي را به جايي رساندهاند كه مردم براي تامين نيازهاي خبري و تحليلي خود دست به دامن شبكههاي ماهوارهاي فارسيزبان در خارج از كشور شوند. متاسفانه متهمان اصلي اين وضع به ناحق خود را در مقام دادستان و مدعيالعموم جا زدهاند. يكي از مهمترين مسائل مربوط به فيلترينگ، همين جابهجايي قرباني و مجرم است كه قرباني بدهكار شده است. يكي از طرفداران وضع موجود و فيلترينگ در شبكههاي داخلي خودشان تحليلي درباره فيلترينگ نوشته است كه پاراگراف اول آن مشخص ميكند كه نگاه اين افراد تا چه اندازه طلبكارانه و غيرمستدل است. او نوشته است كه «اصليترين دليلي كه براي رفع فيلتر مطرح ميشود، اين است كه خواست و اراده جامعه، همسو با اين تصميم است و جامعه ميخواهد به شبكههاي اجتماعي غربي، دسترسي داشته باشد.
از اينرو استدلال ميشود چنانچه حاكميت در راستاي رفع فيلتر حركت نكند، سرمايه و بدنه اجتماعياش را از دست ميدهد و ميان دولت و مردم، شكاف پديد ميآيد. بر اين اساس، هر چند آشكار است كه بسترها و سكوهاي غربي به قواعد ما تن در نميدهند، بلكه حتي لحظههاي بحران سياسي را ميآفرينند و خاستگاه نهفته و ناپيداي تنش و تلاطم اجتماعي هستند، اما نگهداشت سرمايه اجتماعي، مهمتر است و به ناچار بايد آنها را رها گذاشت. در واقع، حاكميت ميان دو امر متزاحم و متعارض، گرفتار شده است كه گويا قابل جمع با يكديگر نيستند و بايد يكي از آن دو را انتخاب كند.» اولين پرسش اين است كه چرا مردم به استفاده از سكوهاي خارجي گرايش دارند؟ آيا مردم بيمار هستند؟ طبيعي است كه كيفيت سكوهاي مورد استفاده و نيز امنيت آن براي مردم بسيار مهم است. اگر از همان ۱5-۱0 سال پيش اين امكان را فراهم ميكرديد كه جوانان و كارآفرينان بتوانند چنين سكوهايي را با امنيت كامل و آزادي قانوني ايجاد كنند، بهطور قطع يا نيازي به استفاده از سكوهاي خارجي پيش نميآمد يا اگر هم بود، قطعا ضعيف بود يا سياست فيلترينگ موثر واقع ميشد. سكوهاي خارجي كه نميتوانند بيايند زير نظارت داخلي كه انواع و اقسام خردهفرمايشها در خصوص كاربران داشته باشند. براي نمونه شبكه ايتا در اقدامي عجيب كانال روزنامه فرهيختگان كه گرايشهاي اصولگرايانه دارد را در اين پيامرسان محدود كرد. ايتا در توضيحي كوتاه اعلام كرده كه «كانال شما به علت تخلف در نشر محتوا محدود شد. از انتشار هر محتوايي كه طبق قوانين غيرمجاز محسوب ميشود در ساير گروهها و كانالهاي خود پرهيز فرماييد. در غير اين صورت علاوه بر حذف كانال يا گروه، از ادامه ميزباني شما در ايتا هم معذور خواهيم بود.» هنگامي كه خودشان را هم تحمل نميكنند چرا مردم بايد به آنان اعتماد كنند؟
به علاوه اصلا چرا بايد حكومت در برابر خواست مردم بايستد كه موجب چنين شكافي شود؟ بهتر و ضروري است كه اين شكاف را برطرف كنيد. از سوي ديگر يكي از علل مخالفت با فيلترينگ ناكارآمدي آن حتي با اهداف حكومت است. فيلترينگي كه اكثريت قاطع كاربران آن را دور ميزنند، چه فايدهاي جز بدبيني مردم و هزينه براي آنان دارد؟ به علاوه استفاده از فيلترشكن كلي عوارض دارد كه اصلا به آن توجه نميكنيد. حتما از منافع مادي آن بهرهمند ميشويد و الا عقل سليم چنين حكمي نميدهد كه فيلتر كنيم، بعد عدهاي ابزار عبور از فيلتر را بفروشند و اغلب مردم نيز بخرند و با اين ابزار نه تنها از ديوار فيلترينگ عبور ميشود، بلكه انواع عوارض ديگر هم دارد. از سوي ديگر اگر ترس از ايجاد مشكلات در مواقع بحراني داريد، چرا درباره ماهواره چيزي نميگوييد؟ چون زورتان به ماهواره نميرسد. به همان دليل گريبان نويسندگان داخلي را ميگيريد، چون در دسترس هستند و نجابت دارند. اين نيز نهايت ضعف است. مشكل مخالفان اين است كه نميدانند حكومت با يا بدون اينترنت و ماهواره بايد بر اساس رضايت مردم رفتار كند. متاسفانه موافقان فيلترينگ به هيچ مبناي منطقي و عيني ملتزم نيستند. اخيرا عدهاي از آنان پا را فراتر گذاشته و حتي شكست اسد در سوريه را ناشي از آزاد بودن شبكههاي اجتماعي دانستهاند. گويي جهان بايد به عقب برود تا اين افراد خيالشان راحت باشد و به بقاي خود ادامه بدهند. اين امر شدني نيست. جهان رو به جلو ميرود و بايد خود را با آن تطبيق داد، در غير اين صورت هر روز كه ميگذرد، در واقع فرصتي براي اصلاح را از دست ميدهيد. نيرويي كه از آزادي رسانه بترسد، پيشاپيش اعلام شكست و خود را تسليم كرده است. تنها راهحل پذيرش حق حاكميت مردم و احترام به خواست اكثريت و تن دادن به اصلاح نظام رسانهاي است. اگر نظام رسانهاي رسمي آزاد باشد آنگاه مردم نيازي به ديدن ماهواره و استفاده از شبكههاي خارجي ندارند. وضعيت رسانه رسمي در ايران اينگونه است كه براي زمان طولاني به تنهايي در يك استاديوم ملي در يك پيست يك بانده، مسابقه ميداده، سلانه سلانه با هيكل فربه راه ميرفته، وسط مسابقه تكنفره استراحتي هم ميكرده و يك چاي دبش هم نوش جان ميكرده سپس مسابقه را ادامه ميداده است. در نهايت هم در مسابقه تك نفره قهرمان ميشد و مدال طلا به خود ميداد كه نقره و برنز هم نداشت. حالا تعداد باندهاي مسابقه بيشتر شده و جواناني قبراق هم آمدهاند، گرچه به دست و پاي آنان وزنههاي زيادي آويزان است ولي آن پير فرتوت قدرت رقابت ندارد و ميخواهد دوباره مسابقه در يك باند برگزار شود. اين شدني نيست.