تهرانگردي در تهران زيبا و مهربان با نگاهي متفاوت
مرجان يشايايي
تعطيلات نوروز تهران از هميشه زيباتر است. روزهاي پرهياهو و پرتلاش آخر اسفند را پشت سر گذاشته و پاكيزه و آرام پا به سال نو ميگذارد. خيابانهاي خلوت و هواي پاك و اندكي نم باران پاداش آنهايي است كه از جادههاي پرترافيك كلافهكننده دوري گزيدهاند و دل به پايتخت سپردهاند. در اين ميان، رسمي خوب چند سالي است در نوروز جوانه زده و باليده است. در پيادهروها و خيابانهاي خلوت عاري از دود و شلوغي، مردم گاه پاي پياده يا سوار بر دوچرخه دستهدسته در حركتند تا تهران زيبا و قديمي با تاريخي پرافت و خيز و جذاب را كشف كنند. تهران در عصر آقامحمدخان قاجار، بنيانگذار سلسله قاجار، پايتخت شد و340امين سالگرد پايتختي خود را در سال 1404 جشن ميگيرد. از آن دوران تا امروز، تهران مركز سياسي و اقتصادي كشور بوده و در دورههاي تاريخي متفاوت روزگار گاه آرام و گاه توفاني را از سر گذرانده. دوران ناصري را به چشم ديده و ورود مدرنيته به ايران را، شاهد وقايع مشروطه و نخستوزيري دكتر محمد مصدق و سرنگوني او در كودتاي 28 مرداد بوده، در عصر پهلوي دوم رنگ و روي پايتختهاي بهروز دنيا را گرفته و انقلاب اسلامي و جنگ و موشكباران در آن رقم خورده تا امروز. توسعه ناپايدار كه از اوايل دهه 1340خورشيدي روي نازيباي خود را نمايان كرده و محلات قديمي تهران را از ريخت و قيافه انداخته هنوز ادامه دارد. اينجا و آنجاي پايتخت فراوان گذرهاي زيبايي را ميبينيد با بيش از صد سال قدمت كه از آن زيبايي و قدمت كمتر نشاني باقي مانده. خبر خوب اما اين است كه مردم در همه جاي ايران چند سالي است به تدريج قدر اين داشتهها را ميدانند و قدمهايي براي كشف و درك و نگهداشتشان برداشتهاند. از نشانههاي اين خبر خوب كافهها و رستورانها و بوتيكهتلهايي است كه در خانههاي قديمي تهران نونوار شده و آراسته و پيراسته پذيراي آنهايي است كه ميخواهند دمي در گوشهاي دنج و صميمي با دوستي گپي بزنند. شناختن و كنجكاوي درباره تهران از نشانههاي دلگرمكننده است. در ايام تعطيلات نوروز گروههاي بسياري از هر رده سني را در خيابانها و محلات قديمي تهران ميشد ديد كه دستهدسته گوش به صحبتهاي ليدرهاي تورهاي تهرانگردي سپردهاند تا ببينند پايتخت چه روزهايي را از سر گذرانده. در فلان كوچه چه كسي ساكن بوده و چه تاثيري بر فرهنگ يا اوضاع سياسي و اجتماعي داشته يا فلان بنا بر چه اساسي و به همت چه كسي بنا شده و يادآور چيست. بناهاي تهران مدرن از كجا آمدهاند و چه سبكي دارند و سازندهشان كدام معمار بوده. اين شهرگرديها با مفهومي به نام «فلانر» كامل ميشوند. با ارايه چند تعريف كلاسيك، ميتوان مفهوم فلانر را بهتر فهميد. هرمنوتيك به معناي روشهاي تفسير و فهم متنها، نشانهها و تجربيات است. فلانر هم بهمثابه يك مشاهدهگر حساس شهر را مانند يك متن زنده ميخواند و تفسير ميكند. والتر بنيامين [فيلسوف معروف يهودي كه در جريان جنگ جهاني دوم به دست آلمان نازي كشته شد] كه هم به فلانر و هم به هرمنوتيك علاقه داشت، «شهر را به عنوان يك متن ديداري و اجتماعي در نظر ميگرفت كه فلانر آن را رمزگشايي ميكند. در اين ديدگاه، خيابان، ساختمان، تبليغات و حركات مردم براي فلانر همان چيزي است كه براي يك مفسر هرمنوتيكي، واژهها و جملات يك متن محسوب ميشوند.». فلانر، بسته به تجربيات، خاطرات و دانش خود، شهر را بهگونهاي متفاوت درك ميكند. يك خيابان ميتواند براي فلانر نشانهاي از مدرنيته، زوال، زيبايي يا آشفتگي شهري باشد، دقيقا همانطور كه يك مفسر متن ممكن است از يك جمله، برداشتهاي مختلفي داشته باشد. پل ريكور، فيلسوف هرمنوتيك، معتقد بود انسانها با روايت كردن به زندگي خود معنا ميبخشند. شهر نيز يك روايت زنده است كه فلانر آن را بازخواني و بازتعريف ميكند. وقتي فلانر در شهر حركت ميكند، قصههاي نانوشته خيابانها، مغازهها و ميدانها را در ذهن خود بازسازي ميكند. او شهر را نه فقط به عنوان فضايي فيزيكي، بلكه به عنوان متني كه مدام در حال نوشته شدن است، تجربه ميكند. گشتزني در محلات هم مفرح است و هم آموزنده و هم هويتبخش و چه بهتر كه بازديدكنندگان علاوه بر اطلاعاتي كه از ليدرها ميگیرند، خود پيش و پس از بازديد مطالعهاي كنند و غريبه با پايتخت با تور همراه نشوند. و از آن بهتر آنكه تهرانگردان يا اصولا گردشگران به سنت حسنه خاطراتنويسي روي بياورند و برداشتهاي شخصي خود از شهر را بنويسند و در فضاي مجازي كه اين روزها سرتاسر كره زمين را در كسري از ثانيه به هم وصل ميكند، به اشتراك بگذارند.