رسانههاي نوين وتعريف جديد «تفاوت نسلي»
زهرا نژادبهرام
رسانههاي نوين در بستر نظم جديدي برگرفته از ارتباطات افقي، كاركردي براي پذيرش حقوق انساني فارغ از تعلقات رنگ، قوم، نژاد، مذهب و جنسيت را خلق كردهاند كه قادر است در ميانمدت مثل همه تحولات تكنولوژيك كه زندگي بشري را تحتتاثير قرار داده، به دنياهاي پسا و پيشا از آن تقسيم شود. دنياي پيشا اينترنت و رسانههاي نوين با دنياي پسايي آن داراي ابعاد و مختصاتي است كه شايد كمتر ميتوان آنها را مقايسه كرد، در اين ميان پديده شكاف نسلي يا تفاوت نسلي نيز كه شايد در دورههاي قبل از اينترنت امري جدي براي جامعه و والدين نبود به مسالهاي متفاوت مبدل شده است. نسلهاي متعلق به دنياي قبل و بعد اين رسانهها تفاوتهايي از جنس شكلي و ماهوي يافتهاند، آنچنان كه مفهوم تفاوت نسلي با تعاريف قبلي براي آن ديگر پاسخگو نيست. برخي كارشناسان معتقدند مساله تفاوت نسلي در عصر اينترنت و پيشا اينترنت بيش از هر چيز مبتني بر تفاوت انديشه و منش و سبك زندگي با توجه به خلق دنياي جديدي به نام «مجازي» است و در اين ميان شبكههاي مجازي كه نشاندار رسانههاي نوين هستند عرصهاي متفاوت از سپهر تعاملي را براي كاربران ايجاد كردهاند كه قابل مقايسه با قبل نيست. دسترسي سريع و فراگير و فارغ از مكان به اطلاعات و ارتباط شاخصه اين دنيا است، دنيايي كه تفاوتهاي آن، آنقدر سريع و جدي است كه ناديدهانگاري آن يعني توهم و خيال. براساس آمار استاتيستا در سال 2024 بيش از 5 ميليارد نفر از اينترنت در جهان استفاده ميكنند كه از اين تعداد، ۵ ميليارد و ۱۷۰ ميليون نفر معادل ۶۳.۷درصد از جمعيت جهان، كاربر شبكه اجتماعي هستند. شمال اروپا از نظر سهم جمعيتي كه از اينترنت در سال ۲۰۲۴ استفاده كردند، در ميان مناطق جهان در رتبه اول قرار دارد. در هلند، نروژ و عربستانسعودي، ۹۹درصد از جمعيت تا آوريل سال ۲۰۲۴ از اينترنت استفاده كردند (1). همچنين آسيا، بزرگترين جمعيت كاربران آنلاين جهان را در خود جاي داده است كه به بيش از ۲ ميليارد و ۹۳۰ ميليون نفر ميرسند.
اروپا با حدود ۷۵۰ ميليون كاربر اينترنت، در رتبه دوم قرار دارد. چين، هند و امريكا از نظر جمعيت كاربران اينترنت، در ميان كشورهاي جهان، در رتبه برتر ايستادهاند. تا سال ۲۰۲۳، استفاده از اينترنت در سطح جهاني، در ميان گروه سني ۱۵ تا ۲۴ سال در همه مناطق، بالاتر بود و جوانان در اروپا با ۹۸درصد، بزرگترين ضريب نفوذ استفاده از اينترنت را داشتند. در مقابل، ميانگين جهاني استفاده اين گروه سني از اينترنت، ۷۹درصد بود. (همان) اين آمار مويد آن است كه جهان دنيايي را خلق كرده كه ساكنانش با نوعي ديگر از زيست جمعي در حال كنش و واكنش هستند.
از اين نگاه مفهوم تفاوت نسلي نيز باتوجه به تحول صورت گرفته، شكل ديگري است، شكلي كه با بهوجود آمدن دنياي ديگر و ادبيات متفاوت آن نميتواند با تعاريف پيشين آنها را تبيين كرد يا به دنبال راهكار و ايجاد پلهاي ارتباطي با آن بود بلكه بايد تغييري اساسي در تعريف مساله حادث شود.
از اين رو توجه به دنياي رسانههاي نوين فارغ از ابعاد مختلف، متنوع و متفاوت آن با رسانههاي سنتي، معناي تفاوت نسلي را به شكلي ديگر براي جوامع جدي ساخته است. نسل پيشااينترنت به دليل محدوديت منابع و زمانبر بودن، معمولا با دايره محدودي از اطلاعات در ارتباط بود و حوزه ارتباطي آن باتوجه به ابزارهاي آن دورهها دشوار شكل ميگرفت. اما امروز نسل اينترنت در كسري از ثانيه به مجموعهاي از اطلاعات و ارتباط دسترسي دارند كه تحولي شگرف در نگرش و بينش آنان ايجاد كرده است. دردسترس بودن گوشيهاي هوشمند حتي نياز سختافزاري نسل اينترنت را نيز برطرف كرده و آنان در زماني كوتاه و با سرعت و در هر مكاني و زماني به مجموعههاي متنوعي از ارتباطات و اطلاعات متصل ميكند. دنيايي كه شب و روز ندارد، مكان و زمان ندارد حتي زبان مشترك نيز دارد و متشكل از جمع كثيري از كاربران است كه شكل و ماهيت آن را خود ايجاد ميكنند.
در اين رابطه مفهوم شكاف نسلي كه معمولا از تفاوت رفتارها ميان والدين و فرزندان شكل ميگرفت اكنون، فراتر رفته و مساله را به اعماق باورهاي و نگرشها و سبكهاي متفاوت زندگي و نگاههايي از زاويه ديگر، سوق داده است.
نسل اينترنت و رسانههاي نوين، نسل سرعت و خودمحوري است كه سوال آنها اطلاعات است. آنها در گستردهاي از ارتباطات كه معني و مفهوم ديگري از روابط را با خود همراه كرده، تعريف كردهاند.
از اين رو ارتباط با اين نسل كه علاوه بر گروه همسالان قادر است با جمع كثيري از انسانها كه در سراسر دنيا پراكنده هستند، ارتباط برقرار كند، مفهوم تفاوت نسلي را متفاوت ساخته است. تفاوت نسلي امروز در جامعه ايراني و حتي جوامع ديگر توسعه يافته يا در حال توسعه نيز شايد از يك جنس باشد، چراكه همه آنها مفاهيمي تازه را در برابر اين نسل ميشنوند و ميبينند كه شايد باور همساني اينها از سوي همه متعلقين به اين نسل فارغ از مكان اسكانشان قابل تصور نباشد. آنها نسل پرسشگري هستند كه همه چيز را زير سوال ميبرد و براي هر كاري دليلي موثر را لازم دارند. نسلي كه احترام براي او ميزان فالوورها يا لايكها است، نسلي كه مهارت نرمافزاري براي آنها، عضويت در شبكههاي گوناگون و داشتن ارتباطات گستردهتر دنيايي ديگر را ساخته كه نمود و عينيت آن بهرغم آنكه در فضاي مجازي است، در ارتباط با جامعه، دولت، خانواده، اقتصاد، فرهنگ، محيطزيست و... نيز تبيين ميشود. نكته قابل تأمل در اين است كه اين نسل جهاني با هم و در كنار هم مفاهيم مشترك را تجربه ميكنند، چراكه همه آنها شهروندان دنياي مجازي هستند كه ابزار قدرتمندي چون شبكههاي اجتماعي را دراختيار دارند.
لذا تعريف تفاوت نسلي براي نسل پيش از اينترنت و اينترنت را باید با نگاهي ديگر ديد تا بتوان اين دنيا را تجزيه و تحليل كرد، چراكه نوعي از همگرايي ميان اين نسل در سراسر جهان ايجاد شده كه نگرش جمعي به آنها را ممكن سازد.
لذا رسانههاي نوين در اين بستر با اين نوع از مخاطبان كه نه تنها خود عامل ايجاد چنين شرايطي بوده بلكه در بستر انتظارات اين نسل مجبور به ايجاد تحولاتي در خود خواهد شد كه شايد با ايده اوليه شكلگيري اين رسانهها فاصله جدي پيدا كند.
رسانههاي نويني كه بستر اطلاعرساني را از تكگويي به سوي گفتوگو سوق داده و بر بستر مخاطبان فعاليت ميكند اكنون در پاسخ به نيازهاي جديد آنها براي بقا و تغيير نيازمند روزآمدي و تحولات شگرفي در عرصه رسانهاي شده است. متوقف شدن برخي از اين رسانهها و تغييرات ماهوي برخي ديگر در كنار خلق رسانههاي جديدتر جملگي بيانگر تحولاتي است كه از سوي نسل اينترنت بر آنها تحميل شده است.
از اين رو به نظر ميرسد در اين ميانه رسانههاي نوين نيز در برابر اين مخاطبان و شهروندان دنياي مجازي نيازمند بازنگري بر برخي ظرفيتها و پذيرش حقوق خاصه آنها هستند كه بيش از پيش بر اين شبكهها تحميل ميكنند.