خون جلوي چشم سهامداران را گرفت
گروه اقتصادي|خبر نگرانكننده بود؛ بازار سهام يكپارچه صف فروش شد تا خون جلوي چشم سهامداران را بگيرد. به دنبال كاهش تقاضا و افزايش عرضه در همه گروهها و صنايع، بورس 418 واحد ديگر افت كرد تا شاخص با 61/0 درصد كاهش از نيمه كانال 68 هزار واحدي عبور كند و روي 68 هزار و 232 واحد بايستد. اينبار نوبت «وغدير» و «اخابر» بود كه خودنمايي كنند و شاخص را پايين بكشند و بازار را در آستانه سقوط به كانال 67 هزار واحدي قرار دهند. اتفاق قابل ملاحظه بازار ديروز منفي شدن خودروييها بود. اين اتفاق باعث شد بازار يك دست قرمز بپوشد و به اهالي خود هشدار بدهد كه احتمال دارد در روزهاي آينده اوضاع از اين هم بدتر شود. بازار سهام تهران كه چند وقتي است روندي نزولي به خود گرفته است روز گذشته وارد بحران شد. بحران نبود خريدار در بازار؛ وقتي چنين اتفاقي براي بازار بيفتد معادله به هم ميريزد و عرضه تقاضا را از بازار حذف ميكند. اين روزها روزهايي فراموشنشدني در اقتصاد جهان هستند؛ چرا كه در شرايطي قرار داريم كه روند هيچكدام از بازارها قابل تحليل نيست و نميتوان به راحتي مانند گذشته پيشبيني كرد كه يك اتفاق در يك بازار چه تاثيري روي بازار ديگر ميگذارد. وقتي بازار نفت سقوط كند بهطور طبيعي بايد قيمت نفت روي بازارهاي ديگر تاثير بگذارد ولي ارزش دلار در برابر ديگر ارزها بالا برود. اين اتفاق روند بازار ارز آزاد ايران را صعودي ميكند. اما امروز شگفت زده ميشويد وقتي ميبينيد قيمت نفت خام امريكا به 51 دلار و نفت خام برنت درياي شمال به 55 دلار رسيده ولي دلار با كاهش قيمت به 3517 تومان رسيده است و شاخص بورس هم 418 واحد افت كرده است.
اينها و هزاران خبر و تحليل ديگر دست در دست هم دادهاند و آقاي بورس را دچار تزلزل اعصاب كردهاند. همين ديروز صبح وقتي براي خودش چاي ميريخت متوجه لرزش دستانش شد. چيزي كه يا تا به حال متوجه آن نشده بود يا تازگي به آن مبتلا شده بود. اين اتفاقي است كه معمولا در شرايط بحراني گريبان خيليها به ويژه سرمايهگذاران ورشكسته را ميگيرد. فعالان كهنهكار بازار سهام به ياد دارند كه چنين اتفاقي در سالهاي 84 و 85 بارها براي اهالي بازار سرمايه ميافتاد؛ وقتي محمود احمدينژاد عليه معامله در بازار سهام موضع گرفت شاخص 5 رقمي با چشم برهم زدني 4 رقمي شد. يكي سكته ميكرد، يكي ديوانه ميشد، ديگري خودش را به بيخيالي ميزد و برخي هم ترجيح ميدادند هر چند با ضررهاي فراوان از بازار خارج شوند و ديگر كلاهشان هم افتاد، پايشان را سمت بورس نگذارند.
آقاي بورس از كساني بود كه در آن دوران بحراني سنجيدهتر از خيليها رفتار كرد. در همان ابتدا برخي از سهام كه تصور ميكرد ارزش جايگزني پاييني دارند با سود پايين واگذار كرد. براي مثال سه غول بورسي آن زمان «گازلوله»، «صدرا» و «سيمان فارس و خوزستان» را در قيمتهاي بالاي 4000 تومان فروخت. هر سه سهم مذكور بعد از چند روز با فشار عرضه سقوط آزاد كردند و بعد از مدت كوتاهي به حدود 100 تومان رسيدند! آقاي ع يكي از كساني بود كه در آن زمان لجبازي كرد و به حرف آقاي بورس گوش نداد. باز هم به صورت تصاعدي سهام مذكور را در قيمتهاي پايينتر خريد. در بازار نام او را با نام اين سهمها گره زده بودند. برخي از دوستان او را مسخره ميكردند و برخي ديگر ميگفتند او حتما اطلاعات خاصي دارد كه از اين سهام بيرون نميآيد. همين چند ماه پيش بود كه خبر رسيد آقاي ع سكته كرده است. قيمت يكي از سهام آقاي ع امروز حدود 300 تومان است ولي دو نماد ديگر از بورس اخراج شدند.
اينها را گفتيم تا بدانيد آقاي بورس آدم با تجربهيي است و بالا و پايين بازار را ديده است. ولي آقاي بورس هم امروز دچار ترديد شده است. از يك طرف اميدوار به نتيجه رسيدن مذاكرات هستهيي و رونق بورس است و از طرف ديگر نگران افت قيمت نفت خام و گرم شدن بازارهاي موازي مانند ارز و طلا! ديروز معلوم شد چرا چند روز پيش آقاي بورس بر خلاف جريان بازار سهام خودرويي خود را رد كرد و هنوز معلوم نيست او چه گروه يا سهامي را مدنظر قرار داده و چه جايگزين مناسبي براي خودروييها پيدا كرده است!