ظريفي، جليلي
سيد علي ميرفتاح
مردم چرا به روحاني و شعارها و برنامههايش راي دادند؟ اگر بنا بود روحاني همان مسيري را برود كه جليلي، پس چه حاجت به روحاني؟ اگر در جهان صد جور ديپلماسي داشته باشيم در ايران دو جور بيشترش را تجربه نكردهايم. براي اين دو جور اسمهاي مختلفي ميتوان گذاشت و پشتبندش بحثهاي نظري گستردهاي ميتوان ارايه كرد. اما فارسي و همه فهم و ساده و خلاصهاش اين است كه دو جور ديپلماسي بيشتر نداريم: جليلي، ظريفي. (به جليلي البته ياي نسبت سخت ميچسبد و جليلياي يا جليلوي توي دهن نميچرخد. لذا سخت نگيريد و به اصل عرايضم توجه كنيد نه به فرعيات.) در مملكت ما چيزي ته ندارد و بحث نظري هم در و پيكر ندارد و هر كسي ميتواند در اين بحث ديپلماسي و غيره وارد شود و فيالمثل جليلي را به هايدگر نسبت بدهد و ظريف را به پوپر. نديدهايد توي مملكت ما چه راحت و ارزان پوپر و هايدگر را در سياست داخل ميكنند؟ همين نقل قولهاي اين چند روزه را درباره مخالفت و موافقت با قدم زدن ظريف و كري بخوانيد ببينيد چطور تاريخ اسلام و فلسفه غرب و تاريخ انقلاب و مسائل جهان به آن مربوط شدهاند؟ تازه شانس آوردهايم كه دور طرفداران كورش و داريوش سپري شده وگرنه يك سر بحث امروز به منشور حقوق بشر وصل ميشد و لابد تاكيد ميشد كه كورشكبير با هرگونه قدم زدن با دشمن مخالفت كرده و قس عليهذا. جليلي و ظريفي مال اين دوره هستند اما خوب كه فكر كنيم، ميبينيم اين دو روش از اول انقلاب جريان داشتهاند و مثل متاع كفر و دين بيمشتري نبودهاند و همواره گروهي اين، گروهي آن پسنديدهاند. گروههاي سياسي مهماند و اظهارنظرشان را بايد جدي گرفت اما مردم هم بالاخره مهمند و سهمي دارند و خوب نيست كه مورد بيمهري و بياعتنايي قرار بگيرند و حرفشان شنيده نشود. شنيدن حرف مردم سخت نيست و هزاران راه وجود دارد كه وكلاي سياسي بفهمند راي و نظر موكلين واقعيشان چيست و چه توقع دارند. البته تعارف و شعار و چربزباني يك چيز است، شنيدن صداي واقعي و تسليم خواست ايشان شدن يك چيز ديگر. درست است كه رييسجمهور بحث رفراندوم را پيش كشيده اما نيازي به آن همه هزينه و مشكلات حقوقي و حقيقي و سياسي نيست. توي شهر كه چرخ بزنيد ميبينيد وضيع و شريف و فقير و شهري و روستايي و مومن و دهري نهتنها از وزير خارجه كشورشان ناراحت نيستند بلكه از طولاني شدن پروژه توافق و از تراشيده شدن موانع عجيب و غريب ناخرسندند. يكي گفته بود ثبت نام يارانه خودش يك جور رفراندوم است و نشان ميدهد كه قاطبه ملت از اين روش اقتصادي دفاع ميكنند و حاضر نيستند 40 هزار تومن ماهانه را از دست بدهند. حرف غلطي نيست و به همين دليل درست و غلط وظيفه دولت است كه به راي ملت تمكين كند و اين روش نادرست تقسيم يارانه را فعلا ادامه بدهد اما اگر ثبت نام يارانه نوعي رفراندوم است انتخابات رياستجمهوري 92 به طريق اولي رفراندوم است و راي و نظر اصلي مردم را نمايان ميكند. قطع و يقين آنها كه به دكتر جليلي راي دادهاند معنياش اين است كه با هر نوع قدم زدن و لبخند و صدا كردن بيگانه به اسم كوچك و گرفتن عكس يادگاري و توييتربازي و فيسبوكگردي و از اين قبيل مخالفند. خيلي هم خوب است و حتما بايد راي و نظرشان محترم شمرده شود. اما مگر چند نفرند كه طرفدار جليلياند؟ گيرم كه كيفيت اين گروه از بقيه شديدتر و غليظتر است. خيلي هم خوب. اما متاسفانه در دموكراسي كميت مهم است. مهم اين است كه از اين طرف همه آنها كه به روحاني و ولايتي و حتي قاليباف راي دادهاند دقيقا به روشي راي دادهاند كه مخالف آن شيوه است و ميشود با استفاده از آن زودتر قال قضيه را كند و بحث را تمام كرد و اسم ايران را از ليست تحريم بيرون آورد. البته نبايد غربيها و گناهشان را كوچك شمرد اما واقعيت اين است كه ضعف ديپلماسي دولت قبل ما را به اين ورطه انداخت و كارهاي نادرست و حرفهاي نسنجيده باعث شده دستمان توي پوست گردو بماند اما كاري است كه شده و ما ينفع الندم. اگر بخواهيم برويم واكاوي كنيم جز اينكه اعصابمان خرد شود و دست پشت دست بزنيم كاري از پيش نميبريم. فقط محاسبات سياسي نبود كه غلط از آب درآمد و ما را گرفتار كرد. يادتان هست چطور رييس دولت يارانه را جمع ميزد و تو خيال به رقم 50 ميليون و 60 ميليون و 100 ميليون ميرسيد و تاكيد ميكرد كه ما محاسبه دقيق كردهايم؟ چه ميشود كرد كاري است كه شده و اتفاقي است كه افتاده. فعلا مهم اين است كه تلاش كنيم مشكلات را حل كنيم و آن محاسبات نادرست اقتصادي و سياسي را راست و ريستش كنيم. ما در شعار مردم را روي سرمان ميگذاريم و حلوا حلوايشان ميكنيم و اما اگر بنا باشد واقعا براي مردم ارزش قايل شويم و فكر كنيم آنها هم حق و سهمي دارند تا از اين دو روش يكي را برگزينند لازم است كه تمكين كنيم و راي و نظر خودمان را برايشان مقدم نشماريم. راي و نظر مردم درباره ديپلماسي چيست؟ به نظر شما فهميدن اين مهم خيلي سخت است؟