گروه ديپلماسي
دونالد ترامپ، رييسجمهور ايالات متحده امريكا با اميدواري به خروج ايران از توافق هستهاي و رجعت دوباره پاي ميز مذاكره در نتيجه فشارهاي امريكا، از توافق هستهاي با ايران كنار كشيد و سياست فشار حداكثري را در پيش گرفت. در نتيجه خروج امريكا از توافق هستهاي و بازگشت تحريمهاي يكجانبه با قابليت تنبيه فرامرزي نه فقط توازن در برجام بلكه امنيت در منطقه غرب آسيا را نيز زير سوال برده است. ايران ميگويد نه جنگ ميشود و نه مذاكره تحت فشار به مصلحت است، دولت ترامپ نيز هرچند از آمادگي رييسجمهور براي مذاكره بدون پيششرط سخن ميگويد اما هر روز حلقه فشار بر تهران را تنگتر از پيش ميكند. در فضاي موجود اصليترين سوال اين است كه سياست تشديد تنش كه به نوعي دنبال ميشود چه پاياني را رقم ميزند؟ نقش اروپا در اين ميان چيست؟ آيا اروپا در بازه زماني 60 روز دوم كه ايران در مسير كاهش تعهدات برجامي برداشته، ميتواند يكي از گرههاي برجام را باز كند؟ الي گرانمايه، تحليلگر ارشد مسائل ايران و امريكا در گفتوگوي اختصاصي با «اعتماد» به پرسشهايي از اين جنس پاسخ داده است.
پيشبيني شما از آينده تنش ميان ايران و امريكا در ميانمدت چيست؟ آيا گفتوگو را محتمل ميدانيد يا تنش نظامي؟ در شرايطي كه پاسخ شما «ادامه وضعيت موجود در روابط» باشد ريسكهاي اين مساله را تا چه اندازه ميدانيد؟
دولت ايالات متحده كاملا درباره ايران دچار اشتباه شده است. كمپين فشار حداكثري تاكنون نتوانسته 12 هدفي را كه توسط مايك پمپئو، وزير خارجه امريكا تعيين شده بود تامين كند. ريسك رويارويي نظامي وجود دارد و اروپاييها و دولتهاي آنها بسيار نگران اين مساله هستند. اين وضعيت پنجره بسيار كوچكي را براي ديپلماسي باز گذاشته است. فاكتور خوشبينانهاي كه احتمال تنش را كاهش ميدهد اين است كه دونالد ترامپ شخصا به هر چرخه فعاليت نظامي جديدي در منطقه غرب آسيا آلرژي دارد به خصوص اكنون كه به انتخابات آتي رياستجمهوري در امريكا نزديكتر ميشويم. به نظر ميرسد كه ارتش امريكا هم مخالف تنش و تقابل نظامي با ايران است. اين مساله ميتواند به تدريج منجر به وقفههايي در فشار امريكا عليه ايران شود. تجربه يك دهه اخير نشان داده تا زماني كه ايران بتواند درباره تسهيل در تحريمهاي اوليه امريكا مذاكره كند، محدوديتهايي براي ادغام سياسي و اقتصادي اين كشور با جامعه جهاني وجود خواهد داشت. شايد تهران بايد تحريمهاي دردناك فعلي را تجربه كند تا زماني كه ترامپ سيگنالهايي براي ايجاد شرايط لازم براي ديپلماسي را نشان بدهد يا تا زماني كه دولت جديد در كاخ سفيد به روي كار بيايد.
آيا واشنگتن اراده سياسي براي مذاكره با ايران دارد يا تمام ادعاهاي مطرح شده صرفا نمايش است؟
بسياري از تحليلگران مسائل امريكا خط تمييزي ميان رييسجمهور و برخي مشاوران و حاميان او به خصوص جان بولتون، مشاور امنيت ملي كشيدهاند. ما شاهد تغييرات بسياري در كابينه دونالد ترامپ بودهايم. غيرممكن نيست كه بولتون به دليل شكست در پرونده ونزوئلا و همچنين عدم پيشرفت در پرونده ايران از كار بركنار شود. اگر چهرهاي ميانهروتر جانشين او شود شايد فرصتي خاص براي ديپلماسي فراهم آيد. ايران پيششرط بازگشت امريكا به توافق هستهاي را براي آغاز گفتوگوها مشخص كرده است. با اينهمه من شك دارم كه ترامپ به اين زودي به توافق هستهاي بازگردد. او ميخواهد مهر خود را پاي توافق بزند تا نام اوباما را از پيشاني اين توافق برداشته باشد. شايد يك رييسجمهور ديگر و متفاوت از ترامپ مانند برخي نامزدهاي انتخابات رياستجمهوري آتي اين كار را بكنند.
ايران پس از يك دوره «صبر راهبردي» با استناد به حق خود در برجام (مواد 26 و 36) اقدام به كاهش تعهدات برجامي (تاكنون در دو گام) كرده است. ارزيابي شما از ريسك اين اقدام ايران چيست؟
گامهايي كه ايران تاكنون برداشته حساب شده و قابل بازگشت هستند. با توجه به آنكه صبر راهبردي ايران با تحريمهاي بيشتر از سوي امريكا روبهرو شد، سطح تنش هستهاي ايجاد شده از سوي ايران قابل پيشبيني بود. با اينهمه ريسك اين موضوع اين است كه در ميانه اين نقشه راه كاستن از تعهدات برجامي، ايران دست روي خط قرمزهاي اروپايي بگذارد كه ميتواند منجر به مكانيسم ماشه و بازگشت تحريمهاي فصل 7 سازمان ملل بشود. به نظر ميرسد كه اروپاييها مايل به پرهيز از چنين سناريويي هستند اما اگر ايران فراتر برود فشارهاي سياسي روي اروپا براي عكسالعمل نشان دادن به ايران بيشتر خواهد شد. در شرايطي كه ايران برنامه هستهاي خود را توسعه بدهد امريكا و ساير كشورها هم تهديد پاسخ نظامي به اين اقدام ايران با هدف قرار دادن تاسيسات هستهاي را دوباره زنده خواهند كرد. شايد برخي اين اقدامها نمادين باشند اما در جهان ترامپ تمام احتمالها را بايد جدي گرفت.
1+4 به خصوص تروييكاي اروپايي در يك سال و 70 روز گذشته نتوانستند خواستههاي برجامي ايران را برآورده سازند. فكر ميكنيد آنچه در يك سال گذشته به هر دليل از نخواستن تا نتوانستن انجام نشد، در بازه زماني اندك باقيمانده از گام دوم ايران شدني است؟
در حالي كه با توجه به تماس تلفني اخير رييسجمهور فرانسه با همتاي ايراني براي حلوفصل مساله ميتوان گفت احتمال موفق شدن اروپاييها وجود داشته باشد اما بعيد به نظر ميرسد. به نظر من بهترين گزينه پيش روي 1+4 اين است كه با يك توافق موقت موافقت كنند. براساس اين توافق ايران توسعه فعاليتهاي هستهاي خود را در ازاي برخي گامهاي واقعي و طبيعتا محدود 1+4 متوقف ميكند. در اين توافق چين مسوول خريد مرتب نفت ايران ميشود و روسيه به ايران در برنامههاي هستهاي كمك كرده و اروپا هم كارهاي مالي و تجاري را از طريق اينستكس پيش ميبرد.
دليل تعلل اروپا در برآوردهسازي خواستههاي ايران را در چه ميدانيد؟ ما در يك سال و دو، سه ماه گذشته شاهد حمايت سياسي اروپا از برجام به گونهاي كه تعبير به ايستادن در مقابل امريكا شد بوديم و نميتوان شكاف ميان اروپا و امريكا در اين ماجرا را پنهان كرد. اما در عمل اتفاقي رخ نداد.
با وجود تلاشهاي سياسي منحصر به فرد اروپا براي حفظ كانالهاي اقتصادي با ايران اما تجربه برجام به جهان نشان داد كه تحريمهاي ثانويه امريكا مهمترين و بزرگترين چالش پيش روي توانايي اروپا براي پيشبرد سياستهاي خود در حوزه اقتصاد و روابط خارجي است. اين مساله فقط يك چالش براي اروپا نيست بلكه حتي كمپانيهاي چيني هم از تحريمهاي ثانويه امريكا تاثير پذيرفتهاند. دلار امريكا، بازارها و بخشهاي مالي بر همهچيز سلطه دارند و تنها چند راه معدود باقي مانده است. با وجود تلاش دولتهاي اروپايي براي باقي ماندن كمپانيهاي آنها در ايران، اين كمپانيها نتوانستند سرمايه و دسترسي خود به بازار و بخش مالي امريكا را در ازاي كار كردن با ايران ناديده بگيرند. تجربه برجام مانند يك زنگ بيداري يا هوشياري براي اروپاييها بود تا متوجه شوند كه بايد در برابر تحريمهاي ثانويه امريكا مقاومت كنند. اروپا براي رسيدن به چنين هدفي مسير طولاني پيش رو دارد اما با ايجاد اينستكس گامهاي اوليه را برداشته است.
فكر ميكنيد دونالد ترامپ سياست فشار حداكثري را تا كجا پيش خواهد برد؟ تاكنون تحريمهاي رنگارنگ ايران را به پاي ميز مذاكره نكشانده و تجربه نيز نشان داده كه ايران تحت زور مذاكره نميكند.
مشاوران، حاميان و متحدان ترامپ در منطقه خاورميانه دولت او را براي تحريم هرچه بيشتر نهادهاي حقيقي و حقوقي در ايران تحت فشار قرار ميدهند. بسياري از آنها ميخواهند ديوار بلندي از تحريم بسازند تا فرصت هرگونه ديپلماسي ميان ايران و امريكا را از بين برده باشند. برهمين اساس به نظر ميرسد كه ترامپ به اشتباه و در نتيجه همين فضاسازيها تصور ميكند كه تحريمهاي بيشتر بر ايران ميتواند تهران را مانند پيونگ يانگ سر ميز مذاكره بكشاند. پاسخ ايران به اين اقدام امريكا تلاش براي متنوع كردن اقتصاد خود و يافتن همسايگان زميني و دريايي بيشتر براي ادامه روابط تجاري بوده است. با اينهمه با تحريمهاي فعلي امريكا كار ايران براي استفاده از تمام پتانسيلهاي اقتصادي خود سخت خواهد بود.
تبعات پايان برجام براي اروپا از حيث استقلال و حيثيت سياسي و اقتصادي را چه ميدانيد؟
اروپاييها بسيار مشتاق هستند مانع از سقوط كامل برجام بشوند. سقوط برجام تاثير بسيار منفي بر اعتبار آنها به عنوان بازيگري بينالمللي در سطح اقتصادي و سياسي ميگذارد. سقوط برجام نه تنها مشكلي براي آنها در رابطههاي آتي با ايران خواهد بود بلكه اين پيام خطرناك را هم ميدهد كه امريكا ميتواند از سياست تحريم براي ايجاد تغيير در موضعگيريهاي اروپا استفاده كند. بازگشت به دوره پيش از 2013 نه براي ايران و نه براي اروپا خوب نخواهد بود. هر دو طرف بايد به سختي كار كنند تا مطمئن شوند كه راه ديپلماسي باز است و تنشها به حداقل ميرسد.
كمپين فشارحداكثري ترامپ نتوانسته 12 هدف مدنظر وزير خارجه امريكا را تامين كند.
ريسك رويارويي نظامي ميان ايران و امريكا وجود دارد.
شخص ترامپ و نظاميهاي امريكا مخالف جنگ با ايران هستند.
بركناري بولتون غيرممكن نيست.
ترامپ به اين زودي به برجام بازنميگردد.
گامهاي برجامي تهران حساب شده هستند.
ايران مراقب خط قرمزهاي اروپا در برجام باشد.
مخالفان ايران تلاش ميكنند ديوار تحريم را بلند و بلندتر كنند.
سقوط برجام، پيام ناتواني اروپا خواهد بود.