اقدام متقابل و متناسب
جلال ساداتيان
در حقوق بينالملل حقي براي كشورها با عنوان عمل متقابل پيشبيني شده است. جداي از تمامي توجيهات حقوقي براي توقيف نفتكش بريتانيايي در تنگه هرمز، ايران همچنان محق است كه اقدام غيرقانوني بريتانيا در توقيف نفتكش ايراني را با اقدامي متقابل پاسخ بدهد. دولت بريتانيا يك كشتي ايراني را در تنگه جبلالطارق توقيف كرده به اين بهانه كه سوريه در تحريم بينالمللي است و ايران هم حق حمل نفت به سوريه ندارد. نخستين مساله اين است كه اين ادعا چندين ايراد حقوقي دارد، بريتانيا به هيچ وجه نميتواند اثبات كند كه اين محموله به مقصد سوريه بوده است. حتي اگر در اسناد كشتي هم اشارهاي به مقصد شده باشد، اين كشتي ميتواند تغيير مسير بدهد و به مقصد ديگري برود. ايران تاكيد كرده است كه مقصد اين نفتكش سوريه نيست. بر مبناي حقوقي نميتوان هيچ كس را پيش از جنايت و بر اساس گمانهزني مجازات كرد. به اضافه اينكه تحريمهاي مورد ادعاي بريتانيا، تحريمهاي اتحاديه اروپاست كه باز هم شامل حال ايران نميشود چراكه ايران عضو اتحاديه اروپا نيست. دوم اينكه جمهوري اسلامي ايران به صورت خودكار در برابر چنين اقدام غيرقانوني بر مبناي حقوق بينالمللي مجاز ميشود كه اقدامي متقابل انجام دهد.
توقيف كشتي حامل نفت ايران در جبل الطارق جدا از اينكه يك اقدام غيرقانوني و غيرحقوقي است، باعث خسارت مالي و اقتصادي به ايران ميشود. لندن مدعي ميشود كه كشتي ايراني بايد براي طي مراحل قانوني به دادگاه برود و در يك پرونده مبهم كه مشخص نيست بر چه اساس قرار است يك كشتي تجاري بر اساس اقدامي كه هنوز انجام نداده است، محاكمه شود در فرآيند قضايي قرار بگيرد. معطلي نفت ايران در آبهاي اروپا خسارت مالي در بر دارد و مشخص نيست كه چه كسي قرار است اين خسارتها را پرداخت كند. تهران معتقد است كه اقدام بريتانيا در جبلالطارق، راهزني دريايي است و به خواست ايالات متحده براي اجراي تحريمهاي غيرقانوني اين كشور عليه ايران توسط بريتانيا عملياتي شده است. توقيف غيرقانوني كشتي حامل نفت ايران توسط بريتانيا، با وجود هر توجيه حقوقي ديگر، به صورت خودكار اين حق را براي ايران ايجاد كرده است كه اقدامي متقابل و متناسب در برابر بريتانيا انجام دهد. به لحاظ سياسي لندن تصور ميكند كه با ايران دوران قاجار يا دوران پهلوي روبهروست و بدون توجه به واقعيتهاي ميداني تصميمگيري ميكند. لندن تصميماتي گرفته و اقداماتي انجام داده كه نه تنها تحريكآميز و غيردوستانه است بلكه برخلاف تعهدات بينالمللي، دوجانبه و چندجانبه اين كشور در قبال ايران است. لندن با وجود اينكه مستقيما در مذاكرات با ايران براي برجام حضور داشت و از جمله طرفهاي برجام است، تاكنون به تعهدات خود در اين توافق نه تنها عمل نكرده بلكه اقدامات اخير اين كشور عليه تجارت نفت ايران عملا زير پا گذاشتن و عملكرد خلاف تعهد است. تعلل بريتانيا در اجراي تعهدات برجامياش، بيتوجهي به حيثيت سياسي اين كشور، نقض قطعنامه 2231 شوراي امنيت سازمان ملل متحد و خلافكارانه است. بريتانيا با وجود حضور مستمر در مذاكرات برجام و آگاهي كامل از تعهداتي كه بر اساس اين توافق به ايران سپرده است، به تصور ضعف ايران، تلاش ميكند تا با زورگويي و اعمال فشار، ايران را وادار به تسليم كند. لندن تصور ميكند از آنجا كه ايران از جمله قدرتهاي عضو شوراي امنيت سازمان ملل نيست، ميتوان با استفاده از زور، اعمال نفوذ و فشار، هر نظري را به تهران تحميل كرد. در حالي كه ايران هميشه نشان داده و اكنون هم به وضوح به لندن اين پيام را ميرساند كه حاضر به پذيرش نظرهاي تحميلي نيست. بريتانيا اگر مدعي تخلف يا تعدي از سوي ايران بود بايد از مسير حقوقي وارد ميشد، به سازمانهاي بينالمللي مسوول شكايت ميكرد، تخطي ايران را اثبات ميكرد و آنگاه اقدامي انجام ميداد نه اينكه يك كشتي تجاري را در آبهاي آزاد به دلايل واهي مورد تعرض قرار دهد. حال آنكه اين اقدام در شرايطي انجام شده كه اصولا تهران هيچ قرار بينالمللي و قاعده حقوقي را نقض نكرده است. نيتخواني بريتانيا و تعرض اين كشور به منافع اقتصادي و تجاري ايران باعث شد تا جمهوري اسلامي ايران تصميم بگيرد در اقدامي متقابل پيام را به لندن برساند كه به اندازه گليم خودش پايش را دراز كند. خيال لندن اين بود كه زير پرچم قدرت امريكا هر كاري كه ميل دارند، انجام ميدهند. لندن بايد به واقعيتهاي جاري منطقه و واقعيت توان و ظرفيت ايران، وقوف بيشتري پيدا كند و فكر نكند كه با قلدري، زورگويي و فشار ميتواند مسائل فيمابين را حل كند. اقدامات قهري چه از سوي لندن و چه از سوي ديگر متحدان امريكا مشكلات منطقه را افزون خواهد كرد. من باور دارم كه اگر رويارويي نظامي در منطقه ما رخ دهد، قطعه ايران از جمله كشورهايي خواهد بود كه زيان خواهد ديد اما طرفهايي كه در ايجاد تنش نقش داشتهاند هم بدون گزند از اين تنش خارج نخواهند شد. در دو روز گذشته شاهد بوديم كه دولت بريتانيا بعد از توقيف نفتكش اين كشور به ديگر كشتيهاي تجاري خود هشدار داده است از تردد در تنگه هرمز پرهيز كنند. زياني كه امروز لندن از توقف عبور و مرور كشتيهايش در تنگه هرمز ميبيند به دليل تنشي است كه با اختلال در عبور و مرور كشتيهاي تجاري ايران در آبهاي اروپا ايجاد كرد. اگر تنشها بيش از اين افزايش پيدا كند، طبيعي است كه در ادامه هم ايران متضرر خواهد شد و هم بريتانيا. لندن بايد غرور و تكبر دوران استعماري و ابرقدرتي خود را كنار بگذارد. ايران ديگر ايران دوران قاجار نيست و در عرصه بينالمللي حرفهايي براي گفتن دارد و بهتر است كه لندن هم از موضع برابر بر اساس آن حقي كه در قالب منشور سازمان ملل براي همه ملتهاي جهان پيشبيني شده است با تهران برخورد كند و نه از موضع زورگويي و قلدري.