سياست خارجي تركيه
سعيد عابدپور
سياست خارجي تركيه با تمامي نرمشها و چرخشهاي دورهاي، مجموعهاي از گرايشهاي گاه متفاوت است. بخشي از عملكرد سياست خارجي اين كشور محصول عضويت در ناتو و بخشي ديگر ناظر به دريافت مفهوم منافع ملي در دورههاي مختلف است. اين دوگانگي در سالهاي گذشته تركيه را به يكي از مهمترين متحدين امريكا تبديل كرد. سال 2011 تا 2016 سالهاي اوج همراهي تركيه با سياستهاي امريكايي در منطقه بود. تركيه در ابتدا نقش مهمي در تجهيز و آموزش تروريستهاي «خوب» القاعده و النصره براي براندازي حكومت سوريه ايفا كرد و حتي وارد تعامل با داعش براي خريد نفت «خونين» شد. اما بعد كودتاي ناموفق گولنيها به سال 2016، سياست خارجي تركيه آشكارا تغيير كرد و به سمت همكاري بيشتر با ايران و روسيه، دو بازيگر مهم صحنه سياست خاورميانه چرخيد. تركها با وجود تمامي اين تغييرات با حمايت از دهها گروه ترك (اويغور، ازبك، قرقيز، قزاق و غيره) در مناطق شمال و شمال غربي سوريه حضور دارند. تركيه اكنون نگاهي به سازمان منطقهاي شانگهاي و تقويت روابط اقتصادي خود با چين و روسيه دارد. مهمترين محور سياست خارجي تركيه دوره اردوغان، مساله وحدت اسلام است. البته وحدت از آن نوع كه سلطان عبدالحميد دوم در سالهاي پاياني قرن نوزدهم به دنبال آن بود، يعني نجات ديروقت دولت عثماني در مقابل تهاجم اروپا. صداي اين وحدت در آن دوران تا هندوستان و مناطق تحت استعمار مالزي و اندونزي شنيده شد. در ايران، منادي وحدت اسلام سيدجمالالدين اسدآبادي و گروهي معدود در دارالخلافه طهران بودند و حتي ميرزاكوچكخان جنگلي در سالهاي اوليه حركت نظامياش با «تفكر اتحاد اسلامي» همراهي داشت. فهم وحدت اسلام آنگونه كه اردوغان و مشاورين او به آن روي آوردهاند، بخش مهم سياست خارجي تركيه را شكل ميدهد. وحدت اسلام در دوره سلطان عبدالحميد بيشتر با انگيزه نجات دولت عثماني مطرح شد و اتحاد مورد نظر سلطان عبدالحميد قرار بود حول دولت عثماني شكل بگيرد. اكنون اردوغان نيز همان تفكر را دنبال ميكند. در واقع از اين رهگذر به دنبال قدرتمندسازي تركيه و گسترش نفوذ سياسي و اقتصادي دولت خود است. اردوغان با اين فكر حتي از تهاجم نظامي امريكا به عراق به نفع خويش بهرهبرداري كرد. او در آغاز تجاوز امريكا به عراق در نشريه والاستريت نوشت: «كشور من متحد و دوست باوفاي شما است. ما بر همكاري نزديك خود با امريكا تاكيد داريم.»...
شتاب اردوغان و داوداوغلو براي تحقق «وحدت اسلامي» در خوشامدگويي به بهار عربي در سال 2011 آشكارتر شد. تركها شتابزده عمل كردند يا محاسبات سياسيشان آنها را به حمايت از «بهار عربي» كشاند، جاي تامل و دقت دارد. اسلامگرايان تركيه به بهار عربي به عنوان نيروي آزادكننده نگريستند. آنها بدون اينكه به سخنان اوباما در دانشگاه قاهره توجه جدي بكنند به شورش و اعتراض جوانان مصري در ميدان تحرير به عنوان تقاضا براي آزادي و دموكراسي نگاه كردند. داوداوغلو در سال2011 با حمايت از بهار عربي نوشت: «اين رخدادها طبيعي و بخشي از واكنش و ماهيت تاريخ است.» او بهار عربي را بازگشت خاورميانه به مسير طبيعياش تعبير ميكرد. مسير طبيعي به اين معنا بود كه بخشهايي از خاك عراق و سوريه به تركيه دوباره منضم شوند. اردوغان با نيروهاي مورد حمايت خود در جريانهاي نبرد بر سر حلب پيام داد كه به زودي او نمازجمعه را در حلب برگزار خواهد كرد. تكيه ژئوپولتيك اردوغان و داوداوغلو بر سرموصل بود. در واقع جدايي مناطقي مانند موصل، كركوك، حلب و برخي از مناطق ديگر در سالهاي 1920تا1930 ميلادي از تركيه، در اثر خيانت سياستمداران وقت تركيه، صورت گرفت. تركها همواره نسبت به موصل و حلب نگاه نوستالژيك داشتند و اين مناطق را حق طبيعي خود ميدانستند؛ از اينرو تركيه براي به دست آوردن اين حق طبيعي خود با شدت تمام در طرح براندازي بشار اسد با امريكا همدست شد بلكه به سهم خود از اين خوان گسترده برسد، اما...
جدا از چرخشها در نگاه سياسي و نظامي به خاورميانه، تركيه روابط اقتصادياش را نيز با كشورهاي مسلمان افزايش داده است. حجم تجارت تركيه با كشورهاي مسلمان از 8.4 ميليارد دلار در سال 2002 به 69 ميليارد در سال 2018 افزايش يافته است. افزايش مبادلات تجاري تركيه نيز با ايران طي سالهاي اخير رشد چشمگيري داشته است.
تركها در تحقق انديشه وحدت اسلامي از نوع عثماني از طريق اقتصاد و فرهنگ بهشدت در تلاشند. البته اين رويكرد تركيه به نفع همكاريهاي مشترك با ساير كشورهاي مسلمان از جمله ايران است. از منظر سياسي انديشه وحدت اسلامي اردوغاني چون با تكيه بر محوريت سياسي و نظامي آنكارا و بازگشت برخي سرزمينها مانند موصل و حلب است، پيشرفتي ندارد و حتي نقش سنتي سياسي و نظامي تركيه را دچار تزلزل ميكند. تركيه در موضوعاتي مانند فلسطين و مسلمانان بالكان ميتواند نقشهاي بهتري را در ايجاد جبهه مشترك با ايران، قطر و حتي پاكستان ايفا كند. كمك به تثبيت سياسي و نظامي حكومت مركزي در سوريه مسلما در كوتاهمدت و درازمدت به نفع صلح و امنيت هم در مرزهاي تركيه و هم در مرزهاي سوريه است.