راه دشوار سيمين
عبدالجبار كاكايي
هر حركتي كه در زمينه فرم غزل اتفاق ميافتد براي سرنوشت شعر كلاسيك بسيار اهميت دارد. غزل تنها قالب كلاسيك در نظام شعر عروضي است كه همچنان بستر بيان مطالبات، غرايز، تنگناها و ذوقهاي مردمان فارسيزبان قرار ميگيرد. اين قالب شعري با اين حال، محدوديتهاي خاص خودش را هم دارد. از قرن سوم و چهارم به بعد كه غزل خود را از قصيده مستقل كرد به قالب اصلي بيان تغزلات و احساسات دروني تبديل شد. در دوره مدرن ايران كه قوالب سنتي تا حد زيادي به حاشيه رفتند، بار زيادي روي دوش غزل قرار گرفت. بنابراين غزل هم اجتماعي شد، هم سياسي، هم تاريخي، هم... و در واقع از بستر مالوف خود فاصله گرفت. در اين شرايط هر كس كه ميتوانست و بتواند امكاناتي به غزل بيفزايد و آن را پاسخگوي مطالبات عمومي بيشتري كند، ارزشمند است. از جمله كساني كه در اين زمينه دستاوردهايي به وجود آورد، خانم سيمين بهبهاني بود. ايشان با استفاده از اوزان مهجور توانست شرايط غزل را عوض كند. وزنهاي تازه ايشان در پي خارج كردن ذهن مخاطب غزل فارسي از اعتياد به وزنهاي مالوفاند. عوض كردن وزن در غزل سيمين بهبهاني، نظام نحوي و زبان جديدي به وجود آورد. با اين حال به نظر ميرسد اعتياد مردم به اوزان شناخته شده و مالوف عروضي، بيشتر از اين حرفهاست و طول ميكشد كه به وزنهاي ابداعي و نامالوف عادت كنند. به همين سبب خيلي از قريحههاي شاعري و شاعراني كه غزل ميسرودند به جاي رو آوردن به وزنهاي ابداعي و در عين حال مهجور و دورافتاده خانم بهبهاني، ترجيح دادند يا به سوي شعر نيمايي بروند و يا در همان وزنهاي جا افتاده و شناخته شده، كار كنند. دليلش هم مردم هستند كه متقاضي شعر در وزنهاي جا افتادهاند چون با آن وزنها الفت دارند. به همين دليل سبك خانم بهبهاني يعني وزنهاي پيشنهادي ايشان و به تبع آن زبان تازهاي كه با آن وزنها به وجود آمد، چندان نتوانست دنبالهرو داشته باشد. اين را نگاهي به آثار شاعران غزلسراي اين سالها نشان ميدهد. عمده غزلسراها به ويژه جوانترها ترجيح دادهاند در وزني غزل بنويسند كه مخاطب غزل فارسي با آن همراهي و الفت بيشتري دارد و به طبع آنها سازگارتر است. واقعيت اين است كه مردم ايران به اوزان عروضي شناخته شده، معتادند. براي من به عنوان يك شاعر بيش از آنكه وزن غزلهاي خانم بهبهاني جذاب باشد، زبان و ساختار نحوي ايشان است كه ايجاد انگيزه ميكند. اين در مورد بسياري از شاعران هم صدق ميكند. كساني كه ميخواهند حرفهاي جديدي در غزل بزنند و وزنهاي معمول، جوابگوي آن حرفها نيست.
من اگر نه در غزلها در چهارپارههايم شيوه خانم بهبهاني را آزمودهام. اين شيوه به شاعران كلاسيك به ويژه غزلسراها امكاني فراتر از تغزل محض ميدهد؛ شيوهاي كه هم از نظام نحوي متاثر از ترجمهها و شعر سپيد فاصله دارد و هم از نحو غزل در وزنهاي متداول. اين را بايد در حكم امكانافزايي زباني براي غزل به شمار آورد. امكاني كه به غزل فرصت ميدهد تا پا را از مغازله محض فراتر بگذارد و وارد حيطههاي ديگري از زندگي شود.