آفرين به شبكه ورزش
علي ولياللهي
از روزي كه مشخص شد يك داور زن مهمترين مسابقه پيش فصل اروپا يعني سوپركاپ را قضاوت خواهد كرد، دغدغهاي بزرگ در ذهن هواداران فوتبال در ايران شكل گرفت. يك سوال ساده: آيا صداوسيما اين بازي را زنده پخش خواهد كرد يا نه؟ پاسخ مخاطبان فوتبال به اين سوال با توجه به تجربه حسي و تاريخيشان، يك نه قاطع بود. در ادامه جاي خالي پخش فينال سوپركاپ اروپا در كنداكتور شبكه ورزش در روز چهارشنبه، نشان داد حق با آنهايي است كه نگاهي بدبينانه به ماجرا دارند. اما چند ساعت قبل از شروع مسابقه و با وارد شدن پخش مسابقه مذكور در برنامههاي شبكه ورزش، برخلاف پيشبينيها، معلوم شد كه اين بازي پخش ميشود. در اينجا سوال ديگري پيش آمد: اينكه آيا قرار است يك بازي سراسر سانسور را مشاهده كنيم يا نه؟ آيا قرار است هر بار كه داور يا كمكداورها در مركز زمين رويت ميشوند، كات بخورد به تصاوير آرشيوي از هواداران دو تيم؟ تمام اين دغدغهها تا لحظه سوت شروع بازي وجود داشت اما با آغاز فينال سوپركاپ اروپا آنچه در قاب شبكه ورزش نقش بست، با تمام پيشبينيها متفاوت از آب درآمد. شبكه ورزش به راحتي و با خونسردي بازي بين ليورپول و چلسي را تقريبا مثل تمام بازيهاي رايج در فوتبال جهان به تصوير كشيد و هيچ اتفاق بدي هم نيفتاد غير از دو،سه صحنه هيچ حركت خاصي از كارگردان و ناظر پخش كه نشاندهنده حساسيت روي اين بازي باشد به چشم نخورد. حتي در تصاوير بسته از داور اصلي و كمكهايش هم شبكه ورزش واكنشي نشان نداد. در نهايت بازي به اتمام رسيد و ليورپول قهرمان شد. بعد از بازي اما بسياري از كاربران شبكههاي اجتماعي با رويكردي مثبت نسبت به اقدام صداوسيما و شبكه ورزش واكنش نشان دادند. مخاطبان از اينكه احساس كردند رسانه ملي به شعورشان احترام گذاشته، احساس رضايت داشتند.
رويكردي كاملا متفاوت نسبت به عملكرد صداوسيما هنگام پخش بازيهاي تيم ملي واليبال يا بسكتبال خارجي يا بازيهاي فوتبالي كه در آن چند تماشاچي زن در ميان هواداران حاضر در استاديومها به چشم ميخورد. معمولا در حين يا بعد از پخش هر كدام از اين بازيها، مخاطبان از عملكرد صداوسيما در سانسور بيش از حد بازي كه باعث ميشد روند مسابقه و تماشاي آن خدشهدار شود، انتقاد ميكردند يا برايش جوك ميساختند. شايد گفته شود كه پخش مسابقهاي كه يك داور زن آن را قضاوت ميكند، وظيفه صداوسيماست. شايد گفته شود لباسهاي داوران آنقدري پوشيده بود كه ناظر پخش را نگران نكند. اما همه ميدانيم حساسيتهاي مديران تلويزيون به چه شكلي است. واقعيت اين است كه صداوسيما و شبكه ورزش ميتوانست بر سبيل گذشته از پخش اين بازي چشمپوشي كند يا با سانسور بيش از حد، لذت تماشاي بازي را براي مخاطب زهر كند. در نهايت هم چند انتقاد و چند جوك ديگر را به جان بخرد و غائله تمام شود، مخاطبان هم بروند سراغ شبكههاي ماهوارهاي يا تلويزيونهاي اينترنتي و بازي را از آنجا نگاه كنند. اما حركت مثبت صداوسيما در پخش بازي فينال سوپرجام اروپا باعث شد ميليونهاي بيننده به صداوسيماي كشور خودشان اعتماد كنند و به جاي شبكههاي خارجي، با خيال راحت شبكه ورزش را نگاه كنند. احتمالا رويكرد تازه و جالب صداوسيما در پخش اين بازي، از پاسخي واقعبينانه به يك سوال ساده نشأت ميگيرد. پاسخ به اين سوال كه هدف مخاطب فوتبال و در كل ورزش، از تماشاي يك مسابقه ورزشي چيست؟ احتمالا مديران سازمان توانستهاند به خودشان و به ناظران پخش بقبولانند كه وقتي كسي پاي تلويزيون مينشيند تا فينال يك مسابقه مهم فوتبالي را ببيند، كمترين اهميتي براي اينكه داور مسابقه زن است يا مرد قائل نيست. علاقهمندان به ورزش يك مسابقه ورزشي را نگاه ميكنند چون خود مسابقه و اتفاقاتي كه در ميدان رخ ميدهد، جذاب است و مهم. اين همان جايي است كه مديران سازمان صداوسيما تصميم گرفتند به شعور مخاطبان خود احترام بگذارند. در ايام جام جهاني و هنگام پخش اختتاميه جام و توزيع مدالها شاهد نگاه باز مديران سازمان صداوسيما بوديم. حالا با پخش بدون حساسيت سوپرجام اروپا اين احساس در ما به وجود آمده است كه خطوط قرمز سخت و محكم و غيرقابل نفوذ تلويزيون كمي جابهجا شده است و اين روند مثبت و مشروعيتآفرين، ميتواند به همين شكل ادامه پيدا كند. مطمئنا هيچ كس انتظار ندارد تلويزيون هر چيزي را پخش كند، اما احترام به درك و قدرت تصميمگيري مخاطب آن چيزي است كه بينندهها از مديران سازمان صداوسيما انتظار دارند. احترامي كه نشانههاي آن را به وضوح ميتوان ديد.