اصولگرايان در سكوت اصلاحطلبان
از بايدها و نبايدهاي اجماع ميگويند
دغدغه وحدت
گروه سياسي| سيزدهمين دوره انتخابات رياستجمهوري در شرايطي حدود يكسال آينده برگزار ميشود كه جريانهاي سياسي حاضر در جمهوري اسلامي يكي پس از ديگري به اين مهم ورود كرده و ميكوشند آرايش انتخاباتي لازم براي جلبنظر مردم آن هم در روزهاي قهر عموم جامعه با صندوق راي را به دست آورند. اصلاحطلبان و اصولگرايان اين روزها هيچ كدام بيتوجه به انتخابات رياستجمهوري نيستند ولي مطابق معمول دغدغههاي آنان به مراتب متفاوت از يكديگر است.
اصلاحطلبان كه حضورشان در قدرت منوط به بازگشت مردم پاي صندوقهاي راي است، تلاش ميكنند بازسازي دروني را به منظور نزديكي هر چه بيشتر به خواستههاي مردم در دستور كار قرار دهند، ولي اصولگرايان كه باتوجه به برخورداريشان از پايگاه راي ثابت، نياز چنداني به حضور پرشور مردم در انتخابات ندارند، تلاش ميكنند تركيب برنده خود در انتخابات اسفندماه 98 را حفظ كرده و با ليستي واحد وارد انتخابات شوند.
اميد به تغيير رويه
با اين حال بازسازي درون گفتماني جريان اصلاحات موجب نشده تا برخي خردهجريانهاي اين گفتمان سياسي از فكر به انتخابات رياستجمهوري و نوع كنش و واكنش شوراي نگهبان در قبال اصلاحطلبان غافل شوند. محمود ميرلوحي، عضو پنجمين دوره شوراي شهر تهران از جمله اين افراد است.
او روز گذشته در جريان اظهاراتي كه خبرگزاري برنا آن را منتشر كرد، با اشاره به گستردهترين ردصلاحيت تاريخ جمهوري اسلامي كه در اسفندماه 98 و در جريان انتخابات مجلس يازدهم رقم خورد، اظهار كرد: «جريان اصولگرايي با اتفاقي كه در انتخابات مجلس ۹۸ رخ داد و فرصتي كه براي آن ايجاد شد، از يك فرصت طلايي برخوردار شد، چراكه طي سالهاي ۹۲، ۹۴ و ۹۶ يعني 3 دوره از سبد راي مردم بينصيب مانده يا كمنصيب شده بود اما به يكباره، مجلس را در اختيار گرفت. اصولگرايان بايد هم خوشحال باشند و سر از پا نشناسند و در عين حال بايد فعال هم باشند، چراكه همچنان تمايل دارند اتفاق مجلس، براي دولت ۱۴۰۰ و شوراها هم رخ دهد. مساله اين است كه رغبت و خواسته جريان اصولگرايي اگر در مقابل بحث حداكثري با حضور فراگير مردم قرار گيرد، خواهيم ديد كه تا چه اندازه پرهزينه و خسارتبار خواهد بود، بنابراين اميدواريم كه خود جريان اصولگرايي هم به اين جمعبندي رسيده باشد كه تكرار اسفند ۹۸ در خرداد ۱۴۰۰ رخ ندهد و مجددا به فرمول مشاركت حداكثري بازگرديم.»
ساز انشقاق
سوي ديگر ميدان اصولگرايان اما از حالا ميان به اصطلاح ژنرالهاي خود رقابت انتخاباتي را مشاهده ميكنند. محمدباقر قاليباف به عنوان يكي از گزينههاي بالقوه انتخابات رياستجمهوري كنار عليرضا زاكاني و مهرداد بذرپاش مشغول اقدامات خود هستند و سعيد جليلي نيز سوي ديگر ميدان مطابق معمول محمدتقي مصباحيزدي و فرزندان معنوياش، جبهه پايداري، را پشت خود ميبيند و از اينرو تلاش ميكند با جلبنظر بدنه اجتماعي اصولگرايان شانس خود براي پيروزي در انتخابات رياستجمهوري را افزايش داده و به عنوان يكي از نزديكترين چهرهها به تفكرات محمود احمدينژاد، كرسي رياست قوه مجريه را در اختيار بگيرد. در اين ميان اما مخالفان جليلي و بهطور كلي پايداريها چندان بيكار نماندهاند و اين روزها يكي پس از ديگري هشدارهايي درباره رفتارهاي وحدتشكنانه پايداريها به زبان ميآورند. مرتضي طلايي، فعال سياسي اصولگرا و نزديك به قاليباف در همين راستا روز گذشته در اظهاراتي كه نامهنيوز آن را منتشر كرد، مستقيما سعيد جليلي و ياران مصباحيزدي را هدف گرفت و اظهار كرد: «اينكه آقاي جليلي به عنوان يكي از شخصيتهاي انقلابي پا به عرصه گذاشته، بسيار خوب است اما رقابت نبايد به فرصتسوزي براي اصولگرايان و ايجاد فرصت براي حريف سياسي تبديل شود. از سوي ديگر آقاي جليلي بايد بداند كه زماني به عنوان يك نامزد انتخابات ميتواند موفق باشد كه اجماع همه گروههاي اصولگرا و نه فقط جبهه پايداري را به دست آورد. درحقيقت او براي رياستجمهوري نياز به دو فاكتور دارد؛ نخست جامعيت به معناي آنكه همه گروهها بر او به اجماع برسند و دوم توانمندي به معناي آنكه بتواند با ارايه برنامه منسجم مشكلات را حل كند كه يكي از شاخصههاي توانمندي معرفي كابينه پيش از انتخابات است تا مردم بدانند به چه دولتي راي ميدهند.» پايداريها اما بيكار نماندهاند و اين روزها تلاش ميكنند حضور خود در ليست ائتلاف اسفند 98 را يكي از عوامل اصلي پيروزي شكل گرفته بيان كنند. حسن سبحانينيا، نماينده ادوار مجلس و از جمله فعالان سياسي نزديك به اصولگرايان ميانهرو در همين زمينه به «نامهنيوز» گفته كه «حربه حركتهاي تكروانه و بيتوجهي به نظر جمعي گروههاي اصولگرا در انتخابات اسفند ۹۸ جاي خود را به وحدت رويه داد و نتيجه خوبي هم حاصل شد. اگر جبهه پايداري در آن انتخابات جدا بود، قطعا نتيجهاي كه در ائتلاف گرفت نصيبش نميشد. زمينه موفقيت اصولگرايان در انتخابات رياستجمهوري فراهم است و آنها نبايد با ناهماهنگي اين زمينه را از دست بدهند.» با اين حال اما همچنان نميتوان از شخص محمود احمدينژاد غافل ماند. اصولگرايان نظير احمد بخشايش همچنان معتقدند كه «مردم كوچه و بازار» رييس نه چندان موفق دولتهاي نهم و دهم را «ميخواهند» و از اينرو به نظر ميرسد احمدينژاد و يارانش تاثير بسزايي در وحدت مدنظر اصولگرايان بگذارند. وحدتي كه اگر رويه شوراي نگهبان تغيير نكند، در ميان مشاركت حداقلي و غيبت اصلاحطلبان رقم خواهد خورد.