دعواي هستهاي تا كي؟
جعفر گلابي
خوب است كه آقاي رييسي ميان مردم ميرود و درست ميگويد كه شنيدن كي بود مانند ديدن، اما حتما خود نيز واقف است كه ديدن صرف مشكلات كافي نيست و اگر اين ديدارها در كار و تلاش و تصحيح سياستها و رفع معايب و واقعيتگرايي و نياز به دانش اثر نداشته باشند فقط زحمتي فراهم ميآورند و حتي رفتهرفته به باور عوام هم نخواهند نشست.رييسجمهور شخص دوم مملكت است و انتظار ميرود كه ديدارهاي مردمي و لمس مشكلات روزافزون در همين سطح اثربخش باشد و در بعد كلان ديده شوند.قطعا اگر هزار مشكل موردي در اين ديدارها برطرف شوند به اندازه كاهش يك درصد از تورم در جامعه اثر نخواهند داشت.در حال حاضر آنچه گلوي مردمان را چسبيده و سخت ميفشرد و صغير و كبير از آن نالان هستند، بيداد گراني است.توقع معقول آن است كه رييس دولت با لمس اثر وحشتناك جهش قيمتها نفوذ و توان و تدبير و اقتدار خود را در مسائل اساسي و اصلي و تعيينكننده به كار گيرد.اگر ايشان در ديدارهاي خود نظر واقعي مردم پيرامون داستان پرقدمت هستهاي را جويا شود، احتمال بسيار ميرود كه براي حل و فصل موضوع مستقلا به اراده جديدي برسد و نماينده خواست مردم در حاكميت شود.حدود 20 سال است كه زن و مرد و پير و جوان و سالم و بيمار و كارمند و كارگر و كشاورز و دانشگاهي و بازاري و كارآفرين و توليدكننده اين سرزمين هر جا ميروند و هر كاري انجام ميدهند، هر آرزويي كه دارند، در هر محفلي كه مينشينند و به هر سو كه مينگرند، موضوع هستهاي جلويشان سبز ميشود و در تاروپود زندگيشان نفوذ كرده است.آيا اين سوال ناروايي است اگر مردم بپرسند كه يك موضوع تا كي و تا چه حد بايد در همه شوون زندگيشان ورود داشته باشد و همه چيز را تحتالشعاع خود قرار دهد؟ اگر امكان رفراندوم در اين زمينه وجود ندارد، اگر خستگي مردم قابل باور مسوولان نيست و ادعاي آن را به سياستبازان نسبت ميدهند، پرسش مستقيم رييسجمهور و شنيدن بيواسطه پاسخ آن از شهروندان و روستانشينان ميتواند راهگشا باشد.ما براي حفظ تماميت ارضيمان كه در صدر امهات هر جامعهاي است 8سال زمان گذاشتيم و اگر حساب كنيم هزينههاي مالي براي آن نسبت بسيار كمتري داشته است.اگر تا ديروز مردم نميدانستند كه حل مشكل هستهاي كشور تا چه حد در زندگيشان موثر است امروز با انتشار كوچكترين خبرهاي مثبت و اثر فوري آن در كاهش قيمت ارز و طلا با تمام وجود لمس كردهاند كه سفر آقاي باقريكني به وين و دوحه و تندي و كندي و لبخند و اخم و گزارشهاي او تا چه حد در سفرهاي كه شب بعد پهن ميكنند، اثرگذار است. اكنون اين سوال مهم و سرنوشتساز مطرح است كه ما براي توافق هستهاي منتظر چه هستيم؟ كدام اتفاق ممكن است رخ دهد تا امريكا از ستم خود دست بردارد و تحريمها را لغو كند؟در انتخابات كنگره ايالات متحده بهترين حالت آنكه دموكراتها همين اكثريت ميليمتري خود را حفظ كنند كه اوضاع كنوني بدون تغيير ادامه پيدا خواهد كرد و اگر اين اكثريت را از دست دادند كه قرائن چنين نشان ميدهد جمهوريخواهان با اسراييل در شكست مذاكرات هستهاي همداستانند.پس كدام اتفاق دلخواه ما ممكن است رخ دهد كه فشار عظيمي به كاخ سفيد وارد و او را مجبور به دادن امتيازات بزرگ كند؟واقعيت آن است كه امريكا كاملا متوجه خسارات وارده به ايران از طريق ادامه تحريمها هست و اگر بتواند لغو تحريمها را يك روز به تاخير بيندازد از آن استنكاف ندارد، بزرگترين خواسته انواع ايرانستيزان در داخل و خارج از رقيب تا دشمن آن است كه اقتصاد ايران رنجور و بيمار و ضعيف بماند و بستر جامعه براي اعتراضات مهيا باشد.پيشرفت هستهاي ايران هم براي وادار كردن واشنگتن به امتياز دادن سقف معيني دارد كه اگر از آن عبور كنيم كل مذاكرات را بلاموضوع ميكند و بايد منتظر دايمي شدن تحريمها بمانيم.اگر آقاي رييسي از گوهر ناب مجاورت پرتعداد با مردم برخوردار شود و نبض جامعه كاملا دستش بيايد نه تنها براي رفع تحريمها عزم مضاعفي خواهد كرد كه جلوي شعاردهندگان بيدرد خواهد ايستاد. چه خوب است رييس دولت سيزدهم در ديدارهاي مردمي برخي شعاردهندگان را با خود همراه كند و بعضا آنها را وادار سازد تا به مردم جواب دهند. خوبتر آنكه در يك اقدام تاريخي بر شعار دادن ماليات ببندند تا هر كس كه تريبوني دارد و با سخنانش براي مردم بينوا هزينه بيحساب ميتراشد حد نگه دارد و با معيشت ميليونها ايراني بازي نكند.آنها كه با شعارهاي تند زندهاند غم مردم ندارند و مزه گرسنه ديدن زن و فرزند را نچشيدهاند.ماليات سنگين و فشار اندك به معيشت سوپرانقلابيها ميتواند تواضع و احترام و واقعگرايي بياورد تا در جنگ اقتصادي مردم را جلو نفرستند و خود در امنيت كامل اقتصادي فرياد لنگش كن برنياورند.