سيستان و بلوچستان بيكارِ باوقار
محمد بلوچزهي
نتايج تازهترين دادههاي مركز آمار ايران درخصوص نيروي كار كه در تابستان امسال منتشر شده، نشان ميدهد از بين استانهاي كشور سيستانوبلوچستان با نرخ بيكاري ۱۲.۵درصد همچنان بالاترين ميزان فاقدين شغل را به خود اختصاص داده است. از سويي ديگر بر پايه همين آمارهاي رسمي كه طي سالهاي اخير منتشر شده عليرغم آنكه اين استان همچنان رتبه نخست معضل بيكاري را در سنوات گذشته نيز دارا بوده اما با اين وجود برخلاف تصور عمومي تاكنون با پايينترين نرخ مربوط به جرم و جنايت و ناامني در سطح كشور نيز مواجه بوده است. با اين حساب چنين ميتوان گفت كه اين استان با تمام وقار و خويشتنداري خويش تابهاكنون با معضل جدي و آسيبزننده بيكاري دست به گريبان بوده است بيآنكه گذشت زمان و تغيير رويكرد و سياستهاي شغلي دولتها در بهبود شاخص ايجاد اشتغال در اين استان تاثير قابل توجه و ملموسي از خود برجاي گذاشته باشد و از رنج بيكاري و فقر و فلاكت ناشي از آن اندكي بكاهد. حال از آنجايي كه كارشناسان علوم اجتماعي بر نقش بيكاري و رابطه مستقيم آن با پديده جرم و جنايت و ناامني و خشونت تاكيد دارند اكنون ميبايست چگونه اين عدم تاثيرپذيري بسيارِ بيكاري بالا را بر ضريب جرم و جنايت و ناامني يا به عبارت ديگر مسالمتآميز قرار گرفتن اين دو معضل اجتماعي در كنار همديگر تحليل نموده و تفسير، بيآنكه يكي بر ديگري از خود تاثيري جدي بر جاي گذاشته باشد؟! با اين حساب شايد چند گمانه را بتوان بر اين وضعيت مترتب دانست و وجود مشاغل كاذب از جمله سوختبري و قاچاق كالاهاي مختلف از مرز و در كل مراودات مرزي از مبادي غيررسمي را يكي از آن دست عوامل دخيل بر اين مهم بتوان تلقي كرد كه شاخص جرم و جنايت را در اين استان مرزنشين به حداقلترين نرخ ممكن در كل كشور رسانده است. البته در اين ميان نيز نبايد بر تاثير چشمگير بافت سنتي و قومي و باورهاي محلي و عرفي حاكم بر منطقه در جلوگيري از بالا رفتن نرخ جرم و جنايت و پايين ماندن پديده ناامني و خشونتطلبي در اين استان قوميتنشين و داراي پراكندگي مضاعف چشمپوشي كرد و همينطور تابو بودن رفتارهاي ضداجتماعي در جامعه و پس زدن و طرد نمودن اينگونه نابهنجاريها از سوي افكار عمومي و خرد جمعي.
اگرچه بسياري از مردم سيستانوبلوچستان از جمله جمعيت جوان آن و نيز تحصليكردگانش از فاقد شغل بودن خويش رنج مضاعف بردهاند و اين استان كماكان رتبه نخست نرخ بيكاري را در طول دولتها به خود اختصاص داده اما به قول معروف اين مردم تاكنون صورت خود را با مشاغل كاذبي چون سوختبري و قاچاق كالا سرخ نمودهاند كه رويآوري به چنين مشاغل خطرناك و آسيبزنندهاي از مرزها به قيمت جان ايشان تمام شده و سبب زوال و نابودي سرمايههاي انساني اين مرز و بوم گشته است. تجربه نشان داده است كه هرگاه مردم از وضعيت نامناسب اقتصادي در رنج بودهاند و با فشارهاي مختلف معيشتي روبهرو و نيز در فراهم آوردن نيازهاي اوليه غذايي خويش عاجز؛ در چنين موقعيتي ريسك رويآوري به مشاغل خطرساز موجود در منطقه بسيار بالا رفته و خانوادهها ناچار شدهاند براي تامين مايحتاج روزانه و نيازهاي ضروري خويش خطرات ويرانگر سوختبري و ساير مشاغل كاذب مرزي را با جان خريده تا بلكه بتوانند لقمه ناني را براي خانواده خويش تامين نمايند. امري كه در شرايط كنوني و حال حاضر بيش از هر زمان ديگر صدق ميكند و گرچه هيچ آمار رسمي از تبعات غيرقابل جبران و آسيب وارد ساختن اينچنين مشاغل كاذبي بر جامعه و خانوادهها در دسترس نيست اما از شواهد و قرائن پيداست كه روزانه بسياري از جوانان بلوچ و سيستاني بهستوه آمده از رنج بيكاري با روي آوري به چنين شغلهاي غيرانساني و نابودكنندهاي كه شايسته يك انسان نيست جان خود را حين سوختبري و قاچاق كالا در مرزها از دست بدهند و خانوادههاي بسياري را داغدار كرده و فرزنداني را بيپدر و پدر و مادراني را نيز بيفرزند و خانوادههايي را بيسرپرست. با اين وصف اين استان عليرغم پتانسيلهاي موجود شغلي حتا از داشتن كارخانجات و سرمايهگذاري دولتي و بخش خصوصي كه بر اثر سياستگذاريهاي شغلي و اقتصادي دولتها به وجود آمده باشد محروم است و آن دسته از نيروي كارش كه توان پشت نمودن به مشاغل كاذب را دارند ناچارند با روي آوردن به اشتغال فصلي در استانهاي همجوار يا رنجِ دوري از وطن و پذيرش كار در كشورهاي عربي گذران كنند. بهراستي استاني كه روي گنج پهناور دريا و خشكي خوابيده و داراي بينظيرترين پتانسيلهاي شغلي در حوزههاي مختلف از جمله معادن و صنعت، تجارت و گردشگري، فرهنگي و صنايع دستي، مرزي و ترانزيتي، كشاورزي و دامداري و دهها فرصت شغلي و سرمايهگذاري از اين قبيل است آيا شهروندانش مستحق آنند كه تن به مشاغل كاذبي نظير سوختبري بدهند و ناچار شوند جانِ جوان و ارزشمند خويش را كف دست گذاشته و براي تامين لقمهاي نان در جهنم سوختبري بسوزند و پودر شوند و خاكستر؟!